شروع مبارزه از مسجد
محمدجواد تندگویان مبارزه مکتبی را از مسجد آموخت و تا پایان عمر با برکتش در هیچ گروه و دستهای عضو نشد؛ مبارزات او جنبه حق طلبانه داشت و هیچ سند قابل ملاحظهای از وابستگی گروهی به طور واضح از ایشان موجود نیست. عوامل ساواک با شکنجههای زیاد قصد احراز وابستگی ایشان را به گروههای انقلابی داشتند و در حقیقت باورشان نمیشد که این جوان از روی آموزههای مکتبی و درسهایی که خود از اسلام و زندگی ائمه(ع) گرفته بود، در مسیر نهضت قرار گرفته و هیچگونه آموزشی برای مبارزه با رژیم از هیچ گروه خاصی ندیده بود.
به این ترتیب جواد در برابر نگاه تمسخرآمیز داوران، در گزینش بانک ملی مردود شناخته شد. زیر ورقه آزمون او این عبارت به چشم میخورد: "نامبرده به علت تعصبات مذهبی صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد حتی وجودش در میان سهمیه بانک نیز خالی از دردسر نیست."
روح لطیف
شهید تندگویان روح لطیفی داشتند، خونگرم بودند با دوستان خود زیاد رفت و آمد میکردند. بسیار خانواده دوست بودند و همیشه سعی میکردند افراد خانواده را به دور هم جمع کنند. سن و سال و مقام برای ایشان مطرح نبود، با همه خوش برخورد بودند. در عین حال که حرف خودشان را میگفتند با همه یک کلام میشدند. حتی ارتباط ایشان با غیر مسلمانی که هم سلولی او در زندان ساواک بودند هم خیلی خوب بود.
او روابط عمومی بسیار قویای داشت، با همه دوست میشد و هیچ کس را دشمن خودش نمیدانست با همه با رحم و دلسوزی برخورد میکرد.
جملهای که ایشان دارند:"ما چون عشایر ییلاق و قشلاق میکنیم و ارمغان ییلاق و قشلاق گرمی محافل خانواده مستضعفین است." (خانم مریم تندگویان، فرزند شهید)
نظر بدهید |
طلبهی شهید شیخ عباس علی دادی سلیمانی، متولد 1345 از عشایر قهرمان بافت کرمان برخاست و پس از عمری کوتاه اما پر برکت در تیر ماه 1366 در منطقه ماووت عراق به کاروان شهادت پیوست. مرور خاطراتی از او در سالروز شهادتش، دلها را به سرزمین ایمان و عرفان میکشاند.
باید برخاست
روحانی گردان 418 از لشکر 41 ثارالله و پیک گردان بود. در عملیات موعود، عراقیها آتش شدیدی بر رزمندهها ریختند و بچهها پشت خاکریز نمیتوانستند سربلند کنند. شیخ عباس گفت: اینجا دیگر پیک بودن به کا ر نمیآید. با اجازهی فرمانده گروهان، آرپی جی را برداشت و روی خاکریز ایستاد و شلیک کرد. با اولین شلیک او، ستون دشمن از هم پاشید.
نفس گرم شیخ
معنویت و روحانیتی که با سخنان شیخ عباس بر مجالس گردان حاکم میشد، باعث میشد که پس از سخنرانی و روضهی او بچهها تا یک ساعت بعد در آغوش هم گریه کنند و حلالیت بخواهند و از خدا درخواست شهادت کنند.
شام صلواتی
در یکی از مرخصیها سوار اتوبوس بودیم که به شهر برگردیم. در بین راه برای نماز مغرب و عشا توقف کردیم که فقیری دست دراز کرد و از شیخ عباس کمک خواست. شیخ عباس یک دویست تومانی در جیب داشت. آن را به فقیر داد. به او گفتم: ما هنوز شام نخورده ایم و تا به مقصد برسیم، پول نیاز داریم. گفت: وقتی برایم ثواب ثبت شود، مینویسند داراییاش را بخشید.
وارد رستوران که شدیم مدیر رستوران که متوجه شد همه ما رزمنده هستیم گفت برای رزمندهها شام، صلواتی است. صلوات که فرستادیم به شیخ عباس نگاه میکردم و او لبخند میزد.
تذکر اخلاقی
در مجالسی که حرف بیهوده زده میشد نمینشست. با هم قرار گذاشته بودیم که هر وقت هر کدام حرف بیهودهای زدیم، دیگری به او تذکر دهد. در تمام مدتی که با او بودم حتی یک بار هم نتوانستم از رفتار و گفتار او ایراد بگیرم و به او تذکر دهم. او بسیار بر نفس خود مسلط بود.
سفارش به پیروی از ولایت فقیه
پیش از عملیات کربلای یک با تعدادی از بچهها خدمت شیخ عباس رفتیم. برایمان در مورد سرانجام جنگ صحبت کرد. گفت: بچهها، پس از جنگ، دشمنان آرام نمینشینند. یکی از کارهایشان جدا کردن و دور نگه داشتن شما بسیجیها از خط ولایت فقیه است. مبادا گول بخورید. شما باید با تمام توان از ولایت فقیه حمایت کنید.
یک سفارش
پیش از عملیات کربلای 4 تقویم کوچکی از جیب درآوردم و به عباس آقا دادم که به یادگاری برایم جمله ای بنویسد. وقتی تقویم را به من برگرداند و آن را باز کردم، دیدم نوشته است:
عزیزم، در راه اهل بیت عصمت و طهارت (ع) قدم بردار که راه آنها راه نور است و هرکس در راه آنها گام بردارد، در نور حرکت میکند.
آرام باش
در یکی از پاتکهای پس از عملیات کربلای 5 عراقیها آتش سنگینی میریختند. ما یک دسته از گروهان 2 گردان 411 بودیم که مقابله میکردیم. آن قدر آرپی جی زده بودیم که گوشهایمان چیزی نمینشیند. زکی زاده که فرمانده گروهانمان بود به شهادت رسیده بود. من در خط با بچهها صحبت میکردم که باید مقاومت کنیم. شیخ عباس آمد و آرام به من گفت: صادق، شاید این بچهها تا ساعتی دیگر به شهادت برسند. هنگام سخن گفتن با آنها آرام صحبت کن و صدایت را بلند مکن.
شهادتی زهرا گونه
شیخ عباس به حضرت فاطمه زهرا (س) ارادت عجیبی داشت. هنگامی که به شهادت رسید، کنجکاو شدم هر چه زودتر تابوتش را باز کنند تا ببینم که چگونه به شهادت رسیده است. تابوت را که باز کردند، دیدم عباس مانند زهرای مرضیه ( س) از ناحیهی پهلو مجروح شده و به شهادت رسیده بود.
دلنوشتهای از شیخ عباس
ای خدای مهربان، در این مقطع از زمان که بعد از ماه مبارک رمضان و سپری کردن شبهای قدر در کنار مزار شهدای قم، شهادت را از تو طلب کردم، دیگر ماندن برایم سخت اشت. دلم میگیرد و گویا چیزی گم کرده ام. ای خدای متعال، به تو عشق میورزم ولی حق عاشقی را ادا نمیکنم.
بخشی از وصیتنامه شهید
بکوشید فریب این زندگی کوتاه مدت و بی دوام را نخورید. دنیا محل امتحان است. آنچه به عنوان سرمایه از این دنیا میبرید، فقط تقوا و عمل صالح است.
به گزارش خبرآنلاین، در روزهای واپسین ماه شعبان، چند روایت از امام رضا علیه السلام درباره فضیلت این ماه را مرور می کنیم تا فرصت باقیمانده را دریابیم .
* توصیه امام رضا علیه السلام در باره ماه شعبان طلب مغفرت و دعا و استغفار است. حسن بن علی بن فضال می گوید: «از امام رضا (ع) شنیدم که می فرمود: هرکس در ماه شعبان هفتاد بار از خداوند طلب مغفرت نماید ، خداوند گناهانش را اگر چه به عدد ستارگان باشد می آمرزد.»
* در روایتی دیگر امام رضا (ع) شعبان را ماه زیارت امام حسین (ع) معرفی کرده اند. بزنطى می گوید: «از حضرت رضا (ع) پرسیدم که در کدام ماه امام حسین (ع) را زیارت کنیم. فرمود: در نیمه رجب و شعبان، و نیز مستحب است که در هنگام زیارت غسل کند و دعاء ام داود را بخواند.
* اباصلت هروی نقل نقل می کند که در آخرین جمعه از ماه شعبان بر ابالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام وارد شدم ،ایشان به من فرمود: «ای ابا صلت! بیشتر از شعبان گذشت و این آخرین جمعه آن است ، در این باقیمانده ماه تقصیر های گذشته ات را تدارک کن و بر آنچه به کارت می آید اقبال نما و بسیار در دعا و استغفار و تلاوت قرآن بکوش و از گناهان خویش به سوی خدا توبه کن تا ماه رمضان که فرا می رسد تو برای خدای عزوجل مخلص باشی، امانتی که برگردن داری ادا ساز،هر کینه ای در قلبت از برادران مومنت می باشد آن را بر انداز و هر گناهی بر تو مانده که مرتکب آن شده باشی آن را از دل ریشه کن ساز و از خدا بپرهیز و در آشکارا و پنهان بر او توکل نمای؛
چه آنکه خود او فرمود " و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا" یعنی آنکس که بر خدای توکل کند خدا او را بس است که خدا امر خود را به انجام می رساند و برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.و در مابقی این ماه زیاد بخوان : "اللهم اِن لم یکُن غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفر لنا فیما بقی منه"زیرا خدای تعالی در این ماه به احترام ماه رمضان گردن هایی را از آتش جهنم آزاد می سازد.»
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از سؤالات درباره رجعت این است که برخی میگویند در اواخر عمر حضرت مهدی (عج) ابتدا حضرت علی (ع) و بعد امام حسین (ع) رجعت میکنند. چون بدن معصوم را معصوم باید به خاک بسپارد و بعد امام حسین بدن شریف امام علی (ع ) را به خاک میسپارند آیا چنین امری وجود دارد و سپس بدن مطهر امام حسین (ع) را چه کسی دفن مینمایند؟
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم، در یادداشتی این مسأله را بررسی کرده است.
اعتقاد به رجعت هر چند از ضروریات اسلام نیست و شیعه در عین اعتقاد به رجعت و اینکه آن یک مسأله قرآنی و حدیثی است و از مکتب اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ گرفته شده است، آن را به عنوان ضروری دین نمیداند، به طوری که اگر کسی منکر آن شد، کافر باشد، حتی مذهب شیعه را نیز آنچنان با این مسأله وابسته نمیداند که اگر شخصی آن را منکر شد از مذهب شیعه خارج باشد، لذا طبق نقل مرحوم طبرسی در مجمع البیان بعضی از شیعیان رجعت را بدان گونه که اکثریت شیعه معترفند، قبول ندارند و میگویند: مقصود، رجعت حکومت به خاندان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در زمان ظهور حضرت مهدی ـ علیهالسلام ـ است. 1
در این مورد میتوانید به دو کتاب «اصل الشیعه و اصولها» نوشته مرحوم کاشف الغطاء، و «عقاید الامامیة» نوشته مرحوم علامه محمد رضا مظفر مراجعه نمائید. آنها در پاسخ به احمد امین مصری به این مطلب اشاره کردهاند.
اما با وجود روایات فراوانی که از ائمه اطهار ـ علیهمالسلام ـ راجع به مسأله رجعت نقل شده به گونهای که اعتقاد به آن را ضروری میسازد، گرچه آن را ضروری دین ندانیم، ولی در عین حال یک مسألهای است که از بعضی جهات دارای ابهام و اجمال بوده و کیفیت آن به وضوح و تفصیل در روایات بیان نشده است، که از جمله آن تبیین دقیق زمان رجعت و ترتیب رجعت کنندگان میباشد.
از ظاهر برخی روایات استفاده میشود که رجعت ائمه ـ علیهمالسلام ـ بعد از ظهور ولی عصر ـ علیهالسلام ـ و پس از حکومت آن بزرگوار رخ خواهد داد که در آستانه رستاخیز و قیامت است، چنانچه از جابر بن یزید جعفی روایت شده که گفت شنیدم امام باقر ـ علیهالسلام ـ میفرمود: به خدا سوگند مردی از ما اهلبیت بعد از مرگش 309 سال در جهان سلطنت میکند.
عرض کردم: این چه وقت است؟ فرمود: بعد از قائم. پرسیدم: قائم چه قدر در عالم میماند؟ فرمود: نوزده سال، آنگاه «منتصر» یعنی حسین ـ علیهالسلام ـ برای طلب خون خود و یارانش به دنیا بر میگردد و از پس او امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ رجعت میکند. 2
و نیز از امام صادق ـ علیهالسلام ـ نقل شده که فرمود: «... امام حسین با یارانش که با وی کشته شدند، در حالی که هفتاد پیغمبری که با حضرت موسی بن عمران برانگیخته شدند، با اوست. به دنیا بازگشت مینمایند، قائم انگشتر خود را به امام حسین ـ علیهالسلام ـ میدهد، و چون قائم رحلت کند، امام حسین ـ علیهالسلام ـ او را غسل میدهد و کفن میکند و حنوط کرده در قبر میسپارد. 3
همان گونه که مشاهده شد ظواهر این روایات تصریح دارند که رجعت امام حسین ـ علیهالسلام ـ و امیر المومنین ـ علیهالسلام ـ پس از ظهور و در پایان حکومت ولی عصر ـ علیهالسلام ـ صورت میگیرد، و نیز رجعت امیر المومنین ـ علیهالسلام ـ پس از امام حسین واقع میشود.
بنابراین همان گونه که مراسم غسل و کفن و دفن و حنوط امام زمان ـ علیهالسلام ـ، بر اساس این روایات، به دست مبارک امام حسین ـ علیهالسلام ـ انجام میشود، میتوان گفت که: امام حسین ـ علیهالسلام ـ را نیز امیرالمومنین و سائر ائمه که رجعت میکنند و پس از آن حضرت به دنیا بر میگردند، غسل و کفن و دفن و حنوط خواهند کرد.
البته در روایات اشاره به آن نشده و هیچ گونه توضیحی داده نشده است و راهی هم غیر از روایات برای آگاه شدن از این گونه مسائل وجود ندارد و بهتر است علم این گونه امور را به خدا و اهل ذکر از ائمه ـ علیهمالسلام ـ واگذار نمائیم.
پاورقی
1. طاهری، حبیب الله، سیمای آفتاب، قم، زائر، 1385ش، ص338.
2. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403ق، ج53، ص103.
3. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج53، ص103.
برای دانلود اینجا کلیک کنید
صراط: امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند:
مردم! شما را به یادآورى مرگ، سفارش مى کنم، از مرگ کمتر غفلت کنید، چگونه مرگ را فراموش مى کنید در حالى که او شما را فراموش نمى کند؟
و چگونه طمع مى ورزید که به شما مهلت نمى دهد؟
مرگ گذشتگان براى عبرت شما کافى است، آنها را به گورشان حمل کردند، بى آن که بر مرکبى سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بى آن که خود فرود آیند، چنان از یاد رفتند گویا از آبادکنندگان دنیا نبودند و آخرت همواره خانه اشان بود، آن چه را وطن خود مى دانستند از آن رمیدند، و از آنجا که مى رمیدند، آرام گرفتند، و چیزهایى که با آنها مشغول بودند جدا شدند، و آنجا را که سرانجامشان بود ضایع کردند.
اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دورى کنند، و نه مى توانند عمل نیکى بر نیکى هاى خود بیفزایند، به دنیایى انس گرفتند که مغرورشان کرد، چون به آن اطمینان داشتند سرانجام مغلوبشان نمود.
متن حدیث:
وَاءُوصِیکُمْ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَإِقْلاَ لِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ. وَکَیْفَ غَفْلَتُکُمْ عَمَّا لَیْسَ یُغْفِلُکُمْ، وَطَمَعُکُمْ فِیمَنْ لَیْسَ یُمْهِلُکُمْ! فَکَفَى وَاعِظا بِمَوْتَى عَایَنْتُمُوهُمْ، حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَیْرَ رَاکِبِینَ، وَاءُنْزِلُوا فِیها غَیْرَ نَازِلِینَ، فَکَاءَنَّهُمْ لَمْ یَکُونُوا لِلدُّنْیَا عُمَّارا، وَکَاءَنَّ الاَّْخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَارا.
اءَوْحَشُوا مَا کَانُوا یُوطِنُونَ، وَاءَوْطَنُوا مَا کَانُوا یُوحِشُونَ، وَاشْتَغَلُوا بِمَا فَارَقُوا، وَاءَضَاعُوا مَا إِلَیْهِ انْتَقَلُوا. لاَ عَنْ قَبِیحٍ یَسْتَطِیعُونَ انْتِقَالا، وَلاَ فِی حَسَنٍ یَسْتَطِیعُونَ ازْدِیَادا. اءَنِسُوا بِالدُّنْیَا فَغَرَّتْهُمْ، وَوَثِقُوا بِهَا فَصَرَعَتْهُمْ.
در سوم تیر ماه و در سالروز میلاد باسعادت حضرت بقیه الله الاعظم (عج) قلبی از کار افتاد که عمری به عشق قرآن و عترت به تپش بود؛ قلب شاعری دلسوخته و سرمست از جام عاشورا که همه شور و شوق بود. شور و شوق رسیدن به حق و اهل بیت عصمت و طهارت (ع).
به گزارش «تابناک»، حاج حبیب الله معلمی، شاعر آشنای رزمندگان و ایثارگران دفاع مقدس، اهل خوزستان و از دیار بهبهان و رامهرمز، در حالی خاموش شد که نه تنها دوستان و شاگردان او که مردان و زنان هشت سال دفاع مقدس برای سلامتی و شفای او دعا میکردند؛ اما او خود میخواست برود، چرا که دیگر این دنیا برایش تنگ بود.
نوحهای از هویزه تا جماران
حکایت نخستین نوحهای که شادروان حاج حبیب الله معلمی به آقای صادق آهنگران داد، از زبان حاج صادق آهنگران شنیدنی است:
سال 1359 یعنی همان اوایل جنگ، من با سیف الله معلمی، فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر میگوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسم نوحه میخوانید، شعر بگوید. من همان جا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم.
روز بعد که او را دیدم، برگه ای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیتها آورده است.
نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سرنوحهاش این بود:
«ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود لالههای سرخ پرپر گشته ایران، درود»
همان موقع شهید سید حسین علم الهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان.
من آن شعر را با خودم بردم و آن را برای نخستین بار در آنجا خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم، همه گریه میکردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علم الهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمد علی حکیم، ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد. صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی (ره) هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا، مگر مرا در جماران راه میدهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت: تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با حضرت امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام خمینی به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا خواندم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی.
نواهای ماندگار
از آن مرحوم، نوحههای جاودانهای در دفاع مقدس از جمله؛ «با نوای کاروان/ بار بندید همرهان/ این قافله عزم کرببلا دارد»، «شور حسین است چهها میکند»، «این لشکر حق عازم کربلاست امشب»، «سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم»، «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت»، «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر»، «ای لشکر صاحب زمان/ آماده باش/ آماده باش» به جا مانده است.
او شاعری بود که در کنار رزمندگان در جبههها یا فرماندهان در قرارگاههای عملیاتی و در اوج انفجار و اضطراب با آرامش دل به توکل و ایمان میسپرد و شعر میسرود.
حاج حبیبالله خود درباره سرودن اشعارش تعریف میکرد:
در شبهای عملیات نوحهها تهیه و رمز عملیات در آنها گنجانیده میشد که بسیار هم مورد توجه قرار میگرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحهای بود که رمز عملیات آن «یا الله» بود. من در همان قرارگاه نشستم و بلافاصله شعر سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همانجا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد.
تیتر آن این بود:
«عزم سفر دارند این گردان حزب الله ـ با رمز یا الله یا الله یا الله»
مرحوم حاج حبیب الله معلمی که صدها نوحه و شعر شنیدنی و خاطرهانگیز را در کارنامه درخشان ادبی خود داشت، درباره ریتم نوحهها یادآوری میکرد:
در آن موقعیت که بچههای رزمنده در اوج شور و احساسات بودند، نمیشد نوحهای سنگین و کشدار خواند. نوحهها باید رزمی و حماسهای و تقریبا به صورت سرود و ساده و از نظر وزن دارای ریتمی میبودند که شنونده را منقلب کنند؛ مثلا یک سبک خیلی قدیمی از بهبهان در ذهنم بود که دیدم برای تهییج جوانان به جنگ بسیار خوب است و انسان را منقلب میکند. آن را نوشتم و به حاج صادق دادم و او آن را در پادگان شهید بهشتی خواند.
تیتر آن این بود:
«این لشکر حق عازم کرببلاست امشب / رو سوی میدان ارتش روح خداست امشب»
پادگان بسیار شلوغ بود. بسیجیها با شور و حرارت نوحه را پاسخ میدادند و سینه میزدند. آن مراسم با شکوه فیلمبرداری و از تلویزیون پخش شد. چند روز بعد، آقای محمدعلی مردانی را ـ که خود از شاعران مطرح و بنام کشور بود ـ در اهواز دیدم.
او گفت: آقای معلمی، این چه شعر زیبا و محکمی بود که سروده بودید؟! من تا آن شب آن را از تلویزیون شنیدم، چنان تحت تأثیر قرار گرفتم که گفتم: من در تهران نشستهام چه کنم؟ بلند شوم بروم جبهه. همان شب شال و کلاه کردم و خودم را به اهواز رساندم.
شعرهایش همچون جویباری مصفا بود
مقام معظم رهبری در تقدیرنامهای از این شاعر عاشورایی مرقوم داشتند:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز آقای معلمی
هنگامی که شعر روشن شما که چون جویبار مصفایی با نغمه برادر خواننده عزیز، آقای آهنگران به کلام جان مشتاقان میریزد و روحی تازه و سرشار از انگیزه و احساس انقلابی به شنونده میبخشد، شأن شعر و سرود انقلابی و اسلامی و مردمی و اوج شاعر مومن و صالح، آشکار و ملموس میگردد. سرود دلنواز شما و سرایش صمیمی و شیرین آن برادر، بی شک یکی از پایههای جهاد مقدس ما در برابر دشمن جهانی و جنگ تحمیلی است. این پایگاه شایسته را به شما تبریک میگویم و نیز طلوع فجر مقدس انقلاب را وصله ناقابلی تقدیم میدارم و شما را دعا میکنم.
کلام پایانی آنکه نام حاج حبیب الله معلمی در کنار نام شهدا و ایثارگران، بر تارک تاریخ دفاع مقدس میدرخشد و همواره ما را به یاد اشعار مخلصانه و زیبای مردی میاندازد که اینک مهمان اولیای الهی شده است.
بهشت ارزانیاش باد
به آگاهی میرساند، مراسم تشییع پیکر این شاعر عاشورایی و یادگار هشت سال دفاع مقدس در روز پنجشنبه ششم تیر ماه، رأس ساعت 8 صبح از حسینیه عاشقان ثارالله اهواز به سمت بارگاه متبرکه علی بن مهزیار اهوازی برگزار میشود