به گزارش خبرگزاری فارس، در پی سخنرانی حضرت آیتالله مصباح یزدی در هجدهمین نشست کشوری دفتر پژوهشهای فرهنگی که با موضوع «عزت ملی در پرتو انقلاب اسلامی» ایراد شد، (از اینجا بشنوید) اسفندیار اختیاری، نماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی طی نامهای گلایهآمیز، ضمن تذکر پارهای افتخارات تاریخی ایرانیان، نسبت به سخنان آیتالله مصباح انتقاد کرد. پایگاه اطلاعرسانی آثار آیتالله مصباح یزدی در این باره نوشت: از آنجا که نامه آقای دکتر اختیاری در برخی مطبوعات و سایتها منتشر شده است، لازم دانسته شد تا پاسخ آیتالله مصباح نیز برای روشن شدن اذهان عمومی از این طریق منتشر شود: به نام خدا جناب آقای دکتر اسفندیار اختیاری، نماینده محترم زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی؛ با احترام، ضمن تشکر از نامه گلایهآمیز شما درباره تعبیری که در گفتار اینجانب به کار رفته بود به استحضار میرسانم: اینجانب بر حسب آموزههای اسلامی به همه ادیان توحیدی احترام میگزارم و وجود بعضی از عقاید یا آداب نامطلوب در بعضی از آنها را مانع این احترام نمیدانم؛ چنانکه در میان فرقههای منسوب به اسلام هم انحرافاتی وجود دارد که نمیتوان آنها را موجب خدشه در اصل اسلام دانست. اما عرایض بنده در سخنرانی مورد اشاره شما ناظر به این مطلب بوده است که ما یک بار از شخصیتهای بزرگی که در میان اجداد ما بودهاند یاد میکنیم و آنان را به خاطر ویژگیهای ارزشمندی که داشتهاند، میستاییم. این کار در واقع احترام به آن صفت و خصلت ارزنده است، و طبعاً نسبت به شخصیتهای دیگری که از نیاکان ما هم نبودهاند، انجام میدهیم. چنانکه حاتم طائی را به جهت جود و سخاوتش میستاییم. و یک بار ملاک ارزشگذاری را کشورگشایی و توسعه قلمرو حکومت میدانیم و کسانی را به جهت سعی در توسعه «وطن قراردادی» میستاییم، و ایشان را به عنوان قهرمان ملی ستایش میکنیم؛ این کار مبنای عقلائی ندارد. چنانکه وسعت این وطن در طول تاریخ ثابت نبوده و از باب نمونه زمانی کشور عراق فعلی جزئی از وطن ما بوده و تیسفون (مدائن فعلی) پایتخت پادشاهان ساسانی بوده است؛ در صورتی که ما نمیتوانیم در این زمان برای حاکمانی مانند صدام احترام قائل شویم، به صرف اینکه حاکم کشوری بودهاند که زمانی جزئی از وطن ما به شمار میرفته است. و یک بار ما به وطن و هموطنان خودمان میبالیم از آن جهت که جویای حقیقت بودهاند و پس از شناختن حقانیت اسلام با آغوش باز استقبال کرده و حتی بهتر از زادگاه خودِ اسلام از آن حمایت کردند. این افتخار به هیچ روی قابل مقایسه با دو وجه قبلی نیست. ما باید به وطن قراردادی فعلی هم به سبب بهترین حمایت و فداکاری از حقیقت ارج بنهیم و در مقام دفاع از آن کوتاهی نکنیم؛ و این خصلت حقجویی و پیروی از حق ارزشی است که توجیه عقلانی دارد و قابل مقایسه با دو وجه دیگر افتخار نیست. در پایان مجدداً تکرار میکنم که ما برای همه اقلیتهای مذهبی، مخصوصاً زرتشتیان احترام قائلیم و اینجانب شخصاً بارها از نمونههای برجسته راستگویی و درستکاری ایشان، به خصوص آنچه در شهر خودمان (یزد) شاهد بودهام، یاد و ستایش کردهام. بر اساس این گزارش، نامه اسفندیار اختیاری، نماینده ایرانیان زرتشتی به شرح زیر است: به نام دانای یزرگ هستی بخش جناب آقای آیت الله محمد تقی مصباح یزدی نماینده محترم مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری با درود فراوان احتراما، بدینوسیله ضمن انتقاد معنادار به سخنان اخیر جنابعالی در مجتمع فرهنگی یاوران مهدی(عج) و منسوب کردن «پدران خود به آتش پرستی» که سبب آزرده خاطر شدن ایرانیان شده است، یادآوری می نمایم. افتخار ایرانیان این است که در درازنای تاریخ یکتاپرست و پرستنده خداوند یکتا و بی همتا بوده اند. ایرانیان همچنین بر اساس آموزه های الهی خود، ارزش های انسانی و انسانیت را نیز همواره در سرلوحه کاری خود قرار داده اند. در تاریخ یک کشور فرازها و فرودهایی وجود داشته که خوشبختانه در این کشور اهورایی سهم افتخارات در تمدن سازی، بسیار بیش از دیگر سهم های آن بوده است. ایرانیان با کشف و شناختن آتش، این فروغ اهورایی و عنصر با ارزش، آغاز کننده عصر تمدن و پدید آورنده تحولات عظیم در زندگی بشر بوده اند و با نگهداری، آن را به جهانیان عرضه کردند که این یک افتخار غیر قابل انکار ایرانیان است. همانگونه که جنابعالی در سخنان خود به خوبی بیان داشته اید «نباید هر هدفی را با هر وسیله ای بدست آورد» و اینجانب نیز به آن باور دارم. در شرایطی کنونی کشور، همه گروه ها، ادیان، اقوام و نژادها نیاز به همدلی و همراهی دارند، نکته ای که بارها در سخنان ارزشمند مقام معظم رهبری نیز بدان تاکید شده است. اینگونه اظهار نظرها که شائبه رسیدن به اهداف سیاسی خاص را در بر دارد و در این راه بدیهیات تاریخ این کشور پرافتخار را به زیر سئوال می برد، به هیچ عنوان به صلاح نمی باشد.
نظر بدهید |
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، به مناسبت سالروز ولادت امام حسن عسکری(ع) پدر بزرگوار ولیعصر(عج) گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد مروجی طبسى استاد خارج حوزه علمیه قم و نویسنده کتابهایی نظیر «خورشید سامرا»، «دردانه دلداده» و «حقوق فرزندان در مکتب اهلبیت» ترتیب دادهایم که مشروح آن در ادامه میآید:
در این گفتوگو موارد ذیل مطرح شده است:
- نظر امام حسن عسکری(ع) درباره زمان ولادت خویش
- هنگام ولادت امامان چه اتفاقی رخ میداد
- اقدامات خاص امام عسکری برای شیعیان با توجه به حصر خانگی
- امام عسکری(ع) در چه سنی وارد سامرا شد
- ترفند امام هادی برای حفظ امام حسن عسکری(ع)
- 3 تلاش ویژه امام عسکری(ع) برای آمادهسازی شیعه به عصر غیبت
نظر امام حسن عسکری(ع) درباره زمان ولادت خویش
*ولادت امام حسن عسکری(ع) در چه زمانی اتفاق افتاده است؟
- حدود 10 قول را مورخین نقل کردهاند که عمده آنها ولادت حضرت(ع) را در سال 230، 231 و یا 232 هجری بیان کردهاند، اما در مورد ماه تولد ایشان باز هم چند تا قول وجود دارد که قول منتخب ما این است که در ماه ربیعالثانی و در روز 8 ماه در شهر مدینه امام حسن عسکری(ع) به دنیا آمدند.
در این میان فقط یک نفر میگوید که امام در سامرا به دنیا آمدند که خیلی هم قابل اعتماد نیست، با این وجود شخص امام حسن عسکری(ع) در روایتی فرمودند: ولادت من در ماه ربیع الثانی و در سال 232 هجری در مدینه بوده است.
هنگام ولادت امامان چه اتفاقی رخ میداد
* با توجه به اینکه شنیدههای بسیاری درباره ولادت ائمه معصومین(ع) است، درباره ولادت امام حسن عسکری(ع) توضیح میدهید؟
- نحوه ولادت در همه امامان یکسان است، به طوری که فرشتگان نازل میشوند و همه فرشتگان به یکدیگر بشارت میدهند. امام آیاتی را میخواند، سپس شهادت به وحدانیت خدا، رسالت پیامبر اسلام(ص) و بقیه امامان را بر زبان جاری میسازد.
خدمت مادر امام حسن عسکری(ع) به اسلام
* در مورد مادر امام حسن عسکری(ع) قولهای متفاوتی وجود دارد، جایگاه ایشان در نشر معارف اسلام را تبیین میکنید؟
-دقت کنید اکثر مادران ائمه کنیز بودند، با اینکه در مدینه، معصومان از شخصیتهای ممتاز طوایف بنیهاشم بودند، اما بیشتر مادران ائمه گزینش میشدند، اگر در زندگی مادران ائمه مراجعه و مطالعه انجام شود، خواهید دید که مادر ائمه برترین زنان زمان خویش از حیث علم و معرفت، اخلاق، ایمان و تدین بودند، مانند مادر امام موسی کاظم(ع)، مادر امام رضا(ع) که کنیزانی از بلاد مغرب بودند، همچنین مادر امام عسکری(ع) که همسر امام هادی(ع) بودند.
این بانو، از بانوان بسیار عزیز و محترمی بود که مورد احترام امام هادی(ع) و امام حسن عسکری بود(ع)، مادر امام عسکری(ع) بعد از شهادت فرزندشان همانند حضرت زینب(س) عمل کرد، همان گونه که در تاریخ است که حضرت زینب کبری(س) بعد از شهادت امام حسین(ع)، از زبان امام سجاد(ع) مسائل دین را بیان میکرد، زیرا زین العابدین(ع) در آن شرایط نمیتوانستند آزادانه بعضی از مسائل را بیان کنند، به حضرت زینب(س) میفرمود و زینب کبری(س) برای مردم تشریح میکرد.
مادر امام عسکری که یک سال پیش از شهادت امام عسکری(ع) به مدینه اعزام شد و بعد از شهادت فرزندشان به سامرا بازگشت اما مورد آزار جعفر کذاب قرار گرفت.
در تاریخ آمده است، چون مردم نمیتوانستند با حضرت ولیعصر(عج) ملاقات کنند، مادر امام حسن عسکری(ع) - به «جده» معروف بود- برخی از مسائل را از سوی امام زمان(عج) برای مردم نقل میکردند.
زیرا شرایط امام مهدی(عج) به گونهای نبود که بتوانند ظاهر باشند، بنابراین میتوان گفت، نقل روایت امام مهدی(عج)، از بزرگترین کارهای این مادر بزرگوار در تاریخ اسلام بوده است.
اقدامات خاص امام عسکری برای شیعیان با توجه به حصر خانگی
* ویژگیهای خاص امام حسن عسکری(ع) را بیان میکنید؟
- یکی از بزرگترین ویژگیهای امام عسکری(ع) این است که ایشان پدر امام زمان(عج) است یعنی این خودش بزرگترین ویژگی است که حضرت دارد، چرا که انتقال دهنده امامت به فرزند خودش امام زمان(عج) است.
از ویژگیهای دیگر حضرت این بود که در روزگار خویش به شیعیان عنایت ویژهای داشتند، این به این معنا نیست که سایر ائمه(ع) توجهی به شیعیان نداشتند، بلکه باید به دوران امام عسکری(ع) توجه داشت، زیرا شیعه در آن زمان شرایط خاصی قرار داشت، اینکه امام ظاهر باشد و با مردم تماس بگیرد، به حسب ظاهر چندان مهم نیست، مهم آن است که انسان در یک شرایطی بسیار سختی قرار بگیرد، ولی به شیعیان توجه کامل داشته باشد.
مثلاً شخصی خدمت امام عسکری(ع) رسیده بود، امام به او فرمود: زمانی که خورشید غروب نکرده و هوا تاریک نشده از سامرا بیرون برو، چرا اگر نزدیک غروب شود و در سامرا باشی برای تو دردسر ایجاد میشود، یا اینکه شخصی میخواست خدمت امام برسد و ایشان را ببیند، امام با اشاره به او فهماند که صحبت نکند و نزدیکش نشود.
همچنین، طبق روایتی که علاّمه مجلسی نقل میکند، حضرت عسکری(ع) از روی اعجاز در زمان خویش به گرگان رفتند و با دوستان و یاران بیشمار خویش دیدار داشته است، «جعفر بن شریف جرجانی» میگوید: در یکی از سالها که به حج میرفتم، در سامرا به زیارت امام عسکری(ع) نائل شدم، در آن سفر، شیعیان گرگان اموال زیادی را در اختیار من گذاشته بودند تا به امام برسانم، بعد از تحویل اموال، عرض کردم: شیعیان شما در گرگان سلام رساندند، امام فرمودند: آیا بعد از انجام حج به گرگان بازخواهی گشت؟ گفتم: بله، امام فرمودند: از امروز تا 175روز دیگر و در روز جمعه، سوم ماه ربیعالآخر و در ساعتهای اول روز به شهر خود بازخواهی گشت، من نیز در آخرین ساعات آن روز برای دیدار با دوستان و شیعیان به گرگان خواهم آمد، به آنان این خبر را برسان.
با این وجود که امام عسکری(ع) بیشتر اوقات در زندان بودند، باز از روی اعجاز از زندان میرفتند، از تاریکی شب استفاده میکردند و به خانه شیعیان میرفتند و با آنها ملاقات میکردند.
امام عسکری(ع) در چه سنی وارد سامرا شد/ترفند امام هادی برای حفظ امام حسن عسکری
*چرا عباسیان سامرا را برای حصر امامین عسکریین انتخاب کردند؟
- عباسیان در راستای تحقق اهداف امویها کار میکردند، زیرا عباسیان از نظر شرارت دست کمی از امویها نداشتند، بلکه بدتر از آنها بودند، متوکل عباسی یکی از خلفای عباسی بود که بسیار سرسخت و دشمن اهل بیت بود که عداوت و کینهاش بسیار آشکار بود.
وقتی که امام هادی(ع) در مدینه بودند، گویا خبرهایی از فعالیتهای امام را به متوکل عباسی میدهند، لذا امام هادی به حسب ظاهر به سامرا دعوت میکند که امام به طور اجباری از مدینه به سوی سامرا رهسپار میشود.
از آنجایی که آب و هوای سامرا مطلوب بود، متوکل ارتش خود را به سامرا گسیل میدهد، امام هادی هم وقتی وارد سامرا شدند، طبعاً در این شهر نظامی زیر نظر مستقیم عباسیان قرار گرفتند.
بعد از هجرت اجباری امام هادی، امام حسن عسکری(ع) همراه برادر بزرگترش «سید محمد» از مدینه به سامرا هجرت کردند، در این زمان امام 4 سال سن داشتند، در این چند سالی که امام همراه با پدر بزرگوارش امام هادی(ع) در سامرا بودند به طور ناشناس زندگی کردند، به گونهای که بسیاری از مردم سامرا و بنیهاشم از وجود امام حسن عسکری(ع) اطلاعی نداشتند و این هم علتش واضح بود، چون امام هادی(ع) میخواست سرپوشی بر امام عسکری(ع) بزند تا دشمن نسبت به ایشان حساس نشود.
بنابراین سید محمد فرزند امام هادی چون بزرگتر بود، در نظر مردم جلوه خاصی داشت، به همین جهت بعضیها فکر میکردند بعد از امام هادی(ع)، سید محمد امام میشود، با این وجود سید محمد در سال 252 هجری از دنیا رفت، تازه آن زمان فهمیدند که امام حسن عسکری(ع) وارث امامت است، با شهادت امام هادی در سال 254 هجری، دوران امامت امام عسکری(ع) آغاز شد.
3 تلاش ویژه امام عسکری برای آمادهسازی شیعه به عصر غیبت
* امام حسن عسکری(ع) چه عملیات کاربردی را برای تبیین مسئله غیبت در میان مردم انجام دادند؟
-امام عسکری(ع) چون میدانست که فرزندش همان موعود امم است، طبعاً باید تمهیداتی را انجام میداد تا مردم اولاً با متولد شدن امام زمان(عج)، غیبت امام و در نهایت با نبود امام(عج) ملموس شوند، هر سه این موارد، وظیفه بسیار بزرگی بر عهده امام عسکری بود.
با توجه به اینکه دوران امامت امام حسن عسکری(ع) نزدیک به دوران غیبت فرزندش امام دوازدهم(عج) بود، امام علیرغم مشکلات و تبلیغاتی که برای ایشان وجود داشت به تبیین مسئله غیبت پرداختند، به طوری که امام حسن عسکری(ع) نامهای را به احمد بن اسحاق مینویسد و خبر ولادت فرزندش را میدهد: «برای ما فرزندی متولد شد، پس باید پیش تو پوشیده و از تمام مردم مکتوم و مخفی باشد، زیرا ما او را ظاهر نمیکنیم، مگر برای نزدیکترین خویشان و عزیزترین موالیان و شیعیان او ، دوست داشتم او را به تو معرفی کنم تا خداوند تو را به وسیله او شاد و خوشحال کند، همان طور که ما را به وجود او خوشحال و شاد کرد».
با این حال، امام عسکری(ع) در ایام زندانی بودنش در زندان معتضد عباسی کمی پیش از تولد حضرت مهدی(عج) به یکی از هم زندانیهایش فرمود: «به خدا سوگند، به زودی خداوند برای من پسری عنایت خواهد فرمود که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد».
در روایتی ابىهاشم جعفرى نقل میکند به امام حسن عسکرى(ع) عرض کردم: پرسشى دارم، ولى بزرگوارى شما مانع پرسیدن من است، اجازه مىدهید آن را مطرح سازم؟ امام فرمود: بپرس، گفتم: سرورم، آیا شما را فرزندى هست ؟ فرمود: آرى.
امام حسن عسکری(ع) در مواردی خاص فرزند دلبندش را به یاران خاص خود نشان میداد تا شبهههای درباره تولد امام زمان(عج) پیش نیاید، به طوری که احمد بن اسحاق نقل میکند: بر امام عسکری(ع) وارد شدم و خواستم از جانشین پس از ایشان پرسش کنم؛ او آغاز سخن کرد و فرمود: «ای احمد بن اسحاق! خدای سبحان از زمان آدم زمین را خالی از حجّت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز از حجّت خالی نخواهد گذاشت، به واسطه او بلا را از اهل زمین دفع میکند و باران میفرستد و برکات زمین را بیرون میآورد».
پرسیدم: ای فرزند رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟، حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت، در حالیکه بر شانهاش کودکی سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشید، پس فرمود: «ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای سبحان و حجتهای او گرامی نبودی، این فرزندم را به تو نشان نمیدادم، او همنام و همکنیه رسول خدا(ص) است، کسی است که زمین را پر از عدل و داد میکند؛ همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد».
همچنین یکی دیگر از اقدامهای امام حسن عسکری(ع) این بود که امام پشت پرده نشستن را انتخاب کردند تا مردم به ندیدن امام عادت کنند یا اینکه امام عسکری(ع) از طریق نامه به سؤالها پاسخ میداند تا اگر مردم بعد از ایشان، امام زمان(عج) را ندیدند، وحشت نکنند.
مقام معظم رهبری تاکید کردند: اینکه رئیس یک قوه به خاطر یک سند اثبات نشده دو قوه دیگر را متهم کند، خلاف شرع و قانون و تضییع حقوق مردم است.
به گزارش دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای امروز در دیدار جمعی از مردم تبریز افزودند: مردم آرامش اخلاقی و روانی میخواهند. بنده فعلا نصیحت میکنم.
ایشان با اشاره به جلسه استیضاح وزیر کار در مجلس اظهار کردند: اصل استیضاح در مجلس غلط بود، آن هم با دلیلی که مربوط به آن وزیر نیست. دفاع رئیس محترم مجلس هم از خودش مقداری زیادهروی بود و لزومی نداشت.
رهبر معظم انقلاب در ادامه، به مساله هستهای کشورمان اشاره کردند و افزودند: ما عقیده داریم سلاح هستهای باید محو شود و نمیخواهیم سلاح هستهای بسازیم اما اگر این عقیده را نداشتیم و تصمیم داشتیم که سلاح هستهای داشته باشیم، هیچ قدرتی نمیتوانست جلوی ما را بگیرد.
رهبرانقلاب در ادامه با اشاره به حضور پرشکوه مردم در 22بهمن فرمودند: نمیشود گفت مردم از گرانی و مشکلات اقتصادی شکایتی ندارند، مشکلات هست، مخصوصا برای طبقات ضعیف اما این موجب نشد که مردم بین خود و نظام اسلامی فاصله بیندازند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، ورود اندیشههای غربی به ایران به عصر پهلوی باز میگردد، این تمایلات، از طریق کسانی که به تازگی از غرب بازگشته بودند و همین طور با ابزارهای اطلاعرسانی نوین، مانند سینما و تلویزیون وارد ایران شد.
نشریه شفافیت به سردبیری سیدکاظم موسوی درباره ورود شیطانپرستی به ایران به عنوان یکی از مظاهر تمدن غربی چنین مینویسد:
* ترویج سبک خاصی از موسیقی
نوع جدید شیطانپرستی در یک بازه 10 ساله و با ورود موسیقی متال به جامعه ایران آغاز شد، با وجود اینکه موسیقی متال تنها از آن شیطانگراها نیست، اما گروههای شیطانگرا از این موسیقی برای القای اندیشه و تفکر خود بهترین بهره را بردهاند. با فرارسیدن سالهای پایانی دهه هفتاد و سهلانگاری وزارت ارشاد وقت در دادن مجوز انتشار به کتابهای این گروهها و نیز انتشار آلبومهای موسیقی گروههای متالیکا، راه برای گسترش این پدیده در ایران هموار شد، به این موضوع آن قدر با دیده تسامح نگریسته شده بود که برخی از کنسرتهای منتسب به این گروهها در معتبرترین دانشگاههای کشور برگزار میشد!
واقعیت این است که گرایش به شیطانپرستی در ایران نسبت به آنچه در سطح جهان وجود دارد، بسیار سطحی است، در ایران به استثنای استفاده از موسیقی برای برخی اهداف مشخص و انضمام شعر هزل فارسی به آن، مابقی اطوارهای شیطانگرایی به همان شکل وارداتی باقی مانده است و کاربران آن هیچ گونه اطلاعی از دلیل و سبب کاربرد نمادهای آن ندارند، همانطور که جوانانی که آرم سر خرگوش یا همان PlayBoy را بر گردن میآویختند، نمیدانستند این نشانه در غرب بیشتر مورد استفاده همجنسبازان است.
در تمام این موارد، ایرانیانی که از نمادها و آرایشهای شیطانی استفاده میکنند، عموماً مفهوم این نمادها را نمیدانند. البته برخی از افراد هم هستند که با علم به معنای نمادها از آنها استفاده میکنند، هر چند تعدادشان بسیار کم و انگشتشمار است.
نکته بسیار جالبی که در مورد کاربران نمادهای شیطانگرایی قابل ذکر است، میزان معلومات و تحصیل آنهاست؛ آمارها نشان میدهد که دست کم 90 درصد واردکنندگان محصولات شیطانگرایی به کشور، فاقد تحصیلات دانشگاهی و خانواده سالم هستند.
آخرین گزارشهای رسمی از فعالیت بیش از 50 گروه شبهشیطانپرستی در ایران خبر میدهد، حال آنکه آمارهای غیر رسمی این تعداد را به 200 هم رساندهاند، این گروهها که عموماً گروههای تخدیری هستند مراکزی برای جذب جوانان به نفسانیات، از خود بیگانگی و شهواتاند که با دقت خاصی برنامه ریزی شدهاند، وقتی این اطلاعات را در کنار فاش شدن کمک 8 میلیون دلاری ایالات متحده به این گروهها میگذاریم، موضوع از یک بحران اجتماعی به یک مسئله امنیتی تبدیل میشود.
* ضرورت آگاهیبخشی به نسل جوان
جوانان ایرانی عموماً اطلاعی از معنا و مفهوم نمادهای شیطانگرایی ندارند، از این رو آگاهیبخشی در این مسیر میتواند برای نجات بسیاری از آنها راهگشا باشد، در این مسیر خانواده، مدرسه و رسانه ملی نقشی محوری دارند.
اما باید این نکته را در نظر بگیریم که منظور از آگاهی تنها شناساندن چند علامت و شکل و مفهوم نیست، بلکه بخش اعظم این آگاهی به شناخت خود و فرهنگی خودی باز میگردد، اصولاً یکی از دلایل مهم گرایش جوانان ما به چنین نحلههایی خلق قهرمانانی با شمایل شیطانی در محصولات سینمایی و تصویری است که از آن سوی مرزها به فرهنگ ما تزریق میشود.
شناخت فرهنگ ملی میتواند در این مسیر راهگشا باشد، باید به اسطورههای نظامی، ورزشی، هنری و ادبی پرداخته شود و قدمت هزاران ساله آنها را به جوانان نشان داد تا در سایه آن نیازی به چهرههایی مانند «مرلین منسون» و یا «هل هامر» را در خود احساس نکنند و به جای دریافت خصایل شیطانی آنها با نگاه به چهرههای ملی، ضمن در هم شکستن احساس خود کمبینی، روح غرور و عظمت ملی را در آنها بیدار شود.
خوشبختانه مدتی است که رسانه ملی با درک این معضل و قبول واقعیتها به تهیه و پخش مستندهای تأثیرگذاری نظیر «شوک» اقدام کرده است، با این حال بسیاری از مسایل را به دلیل معذوریت اخلاقی نمیتوان از طریق رسانهها بیان کرد، اینجاست که نقش آموزش و پرورش در راهنمای اولیا و جوانان، آشکار میشود و همت و عزم ملی را به یاری میطلبد.
عرش نیوز :
فاطمه طباطبایی، عروس امام خمینی(ره) و همسر زندهیاد سید احمد خمینی در خاطرات خود که از سوی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) منشر شده است به ماجرای سیگار کشیدن امام خمینی و علت ترک سیگار از طرف ایشان و ماجرای موهای آلمانی سید احمدآقا اشاره میکند و میگوید:
«یک شب امام گفتند: در جوانی سیگار میکشیدم. تا اینکه یک شب سرد زمستان که پشت کرسی مشغول مطالعه بودم، به مطلب مهمی رسیدم و فکرم به شدت درگیر فهم آن شد.
در همین حال برای آوردن سیگار از اتاق بیرون رفتم. پس از بازگشت همین که نگاهم به کتاب افتاد که آن را بر زمین گذاشته و به دنبال سیگار رفته بودم، احساس شرمندگی کردم و با خود عهد کردم که دیگر سیگار نکشم. آن را خاموش کردم و دیگر سیگار نکشیدم.
همچنین وی در مورد ماجرای کوتاه کردن موهای سید احمد خمینی و عصبانیت امام خمینی میگود:
خانم «همسر امام» میگفتند: «یک روز احمد را برای کوتاه کردن موهایش به آرایشگاه بردم. آرایشگر موهای او را مدل آلمانی کوتاه کرد. هنگامی که آقا به خانه آمد از دیدن مدل موهای احمد - که بور هم بود - ناراحت شد، اما به من اعتراض نکرد. در حالی که به شدت خشمگین بود، گفت: چرا موی پسر من طلبه باید این گونه کوتاه شود و خودش با قیچی موی او را کوتاه کرد. البته من هم بسیار ناراحت و عصبانی شدم. ولی سکوت کردم»
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، «توابین» به گروهی از شیعیان عراق میگویند که پس از شهادت امام حسین(ع) به شدت از کرده خود پشیمان شدند که چرا حسین(ع) را یاری نکردند و گفتند جز با شهادت، گناه ما بخشیده نمیشود. قیام «مختار»، بلافاصله پس از نهضت «توابین» به وقوع پیوست و هنگام قیام آنان، مختار در کوفه بود و خود را مهیای قیام کرد، اما شیعیان عراق قبل از دعوت مختار با «سلیمان بن صرد» و چهار تن دیگر از بزرگان شیعه، بیعت کرده بودند و آنان در اول ربیعالثانی سال 65 هـجری قمری قیام خود را آغاز کردند. *قیام توابین و علت همراهی نکردن مختار اکثر مورخین، نقل کردهاند که مختار، صد در صد با قیام علیه بنیامیه و قاتلین امام حسین(ع) با توابین موافق بود، اما شیوه برخورد و هدف آنان را که بیشتر روی روحیه شهادتطلبی محض- به این معنا که تا میتوانند از دشمن بکشند و بعد خود آنقدر بجنگند تا به فیض شهادت نایل شوند- بود نمیپسندید و در رهبری سلیمان، از نظر درایت و اداره جنگ، تردید داشت، به این جهت وی در این قیام شرکت نکرد. البته علت دیگری نیز پیش آمد و آن اینکه مختار هنگام قیام آن از جان گذشتگان، بار دیگر با توطئه ضد انقلاب کوفه، توسط اعمال حکومت ابن زبیر (که آن زمان در کوفه مستقر بودند) به زندان افتاد و هنگام قیام «توابین» و شهادت آنان، وی در زندان کوفه به سر میبرد. در ادامه شرح ماجرای قیام توابین به قلم حجتالاسلام سید ابوفاضل رضوی اردکانی از کتاب «ماهیت قیام مختار» میآید: «توابین» قبل از حرکت به سوی دشمن، به کربلا آمدند و در کنار تربت حسین(ع) و شهدا کربلا، گرد آمدند و به شدت گریستند و عزاداری کردند، به طوری که بارها بیهوش شدند و از ارواح شهدا استمداد و از خدا طلب مغفرت کردند و نیروها را به سوی مرز عراق و شام گسیل داشتند، حماسهسرایان و شعرای شیعه نیز در این میان از پا ننشستند و مردم را به خودخواهی حسین(ع) و بازگشت به سوی خدا تحریک و تحریص کردند. اردوی توابین به حدود دهکده «قرقیا» در نزدیکی شط فرات رسیدند، قدری مکث کردند و از «قرقیا» به سوی منطقه حساس «عین الوردة» حرکت کردند، زیرا به آنان گزارش داده بودند که دشمن با 30 هزار نیرو از لشکریان شام به سرکردگی «ابن زیاد» به سوی آنان حرکت کرده است. *جنگ «عین الوردة» نیروهای توابین، در منطقه عین الوردة با دشمن مواجه شدند، ابن زیاد فرمانده کل نیروهای دشمن بود و افراد ذیل، نیز به عنوان معاونت و فرماندهان، جزو لشکر او بودند که عبارت بودند از: 1- حصین بن نمیر تمیمی: وی از چهرههای کثیف عمال اموی بود و در جریان کربلا از قاتلین امام حسین(ع) به شمار میرفت. 2- شرحبیل بن ذیالکلاع حمیری: وی نیز از جنایتکاران حادثه کربلا بود. 3- ادهم بن محرز باهلی: از سران قبیله باهل و از دشمنان سرسخت اهل بیت پیامبر(ص) بود. 4- ربیعة بن مخارق غنوی: وی از دشمنان سرسخت اهل بیت پیامبر(ص) بود. 5- جبله بن عبدالله خثعمی: وی نیز از دشمنان سرسخت اهل بیت پیامبر(ص) بود. نیروهای حق و باطل برابر هم اردو زدند، توابین حدود 4 هزار نفر نیرو و دشمن، حدود 30 هزار نفر نیرو داشتند و شعار توابین: «یا لثارات الحسین(ع)» (ای خونخواهان حسین) بود، جنگ به شدت آغاز شد و توابین چون از روحیه شهادت طلبی برخوردار بودند، جانانه میجنگیدند و بیمهابا به قلب دشمن یورش بردند و فریاد توابین به «الجنة، الجنة» بلند بود و عدهای از آنان در حال نبرد، فریاد میزدند خدایا ما را ببخش. کشتار عظیمی از نیروهای دشمن کردند، «سلیمان» به وسیله نیروهای «حصین بن نمیر» به شهادت رسید و آن 5 نفر از سران شیعه، یکی پس از دیگری ، فرماندهی توابین را به عهده گرفتند، کشتند تا کشته شدند و اغلب نیروهای آنان به شهادت رسیدند و با غلبه لشکر شام، بقایای آنان به سوی عراق، بازگشتند و به نهضت «مختار» پیوستند. از فرماندهان و سران شیعه که 5 نفر بودند، جز «رفاعة بن شداد بجلی» و به نقلی «عبدالله بن شداد»، بقیه همگی به شهادت رسیدند و ماجرای جنگ با لشکر ابن زیاد و شهادت چند هزار تن از شیعیان و توابین و کشتار عظیم لشکر شام به «جنگ عین الورده» در تاریخ ثبت شد و این بار، باز شیعیان ورقی زرین از حماسه و ایثار و ایمان و جاننثاری، در راه اهل بیت(ع) بر تاریخ خونبار شیعه افزودند که درود خدا به روان همه شهدا حق و فضیلت باد. در پایان باید گفت که این حماسه، از آغاز تا انجام آن، گر چه تلاش کوتاه بود، ولی یکی از مهمترین صحنههای حماسه شیعیان پاک را نشان میدهد.