خبرگزاری فارس: آدمی در خانواده چشم به هستی میگشاید، در آن رشد میکند و با آن به کمال میرسد. از طرف دیگر خانواده نیز ماندگارترین و ابدیترین نهاد بشری در دنیا و آخرت است.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، خانواده در تفکر اسلامی جایگاهی بسیار رفیعی دارد، اگر موضوع خانواده در اسلام را با سایر اموری که مشابه این مقوله است، مقایسه کنیم برجستگی خاصی در مسئله خانواده ملاحظه میکنیم، اگرچه بعضی از آن موضوعات مهم و بعضی مهمتر هستند، اما گاهی اموری وجود دارند که واژه «اهم» نیز برای آنها کفایت نمیکند و باید به دنبال ادبیات دیگری برای بیان عظمت آنها بود از جمله این موضوعات، موضوع «خانواده» است. محمدقاسم موسوی، کارشناس مرکز تخصصی نماز [1] درباره اهمیت و نقش خانواده در تربیت دینی چنین مینویسد: *اهمیت خانواده خانواده به چند دلیل دارای اهمیت است: 1) کل وجود آدمی از درون خانواده ریشه گرفته و در آن تکوین مییابد، به بیان دیگر، پیمانههای وجود آدمی در خانواده شکل میگیرد و همه تأثیرات بیرونی در محدوده این پیمانه تحقق پیدا میکند. 2) آغاز خلقت انسان با خانواده شروع شده است، آیا سر این قضیه این نیست که خانواده رکن عالم هستی است؟ آیا این امر به آن معنا نیست که خانواده، رکن عالم هستی است و به کل هستی جهت میدهد؟[2] 3) خانواده، منظومهای متشکل از زن و مرد و فرزندان است و چهار گروه فکری را در خود جای میدهد کودک، نوجوان، جوان و بزرگسال که سلسله روابط عمیق روحی، عاطفی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میان آنان جاری است و با هدف رفع نیاز و کسب آرامش در حیطه روابط بالا و تولید و تربیت نسل، به حیات خود ادامه میدهد. 4) خانواده مهمترین جایگاه پرورش نیروی انسانی و محیطی مناسب برای رشد اعضای خود به شمار میرود و با رشد اعضای خانواده است که اجتماع رشد میکند. 5) خانواده آرامشگاه همسران و طبیعیترین بستر رشد و شکوفایی و تعالی آدمی است. پس خانواده کانونی است که در آن ارزشهای اخلاقی، باورهای دینی و معیارهای اجتماعی از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد و زمینه رشد عاطفی و تربیت اخلاقی و اجتماعی اعضای خانواده را فراهم میکند. *راه رسیدن به استحکام خانواده یکی از راههای رسیدن به استحکام خانواده در تفکر اسلامی، داشتن اقتدار عاطفی و منطقی و برخورداری والدین از بصیرت و بینش اجتماعی است، آگاهیهای مستمری که میتواند ضامن رشد مطلوب شخصیت اجتماعی کودکان و نوجوانان شود و در این صورت است که زمینه رشد اعتقادی و پایبند کردن آنان به ارزش های عبادی و انجام فریضهها در چنین خانوادههایی به راحتی قابل طرح و اجراست[3]، در محیط خانوادهای که اعضای آن متعبد هستند، فضای آرام حاکم بوده و اعضای آن از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند. بر همین اساس در ابتدا جایگاه خانواده را در نظام هستی و سپس در اسلام از دیدگاه قرآن و روایات مورد بررسی قرار میدهیم و سپس توطئهای که ابلیس و دشمنان اسلام برای رسیدن به اهداف شومشان برای ریشهکنی بنیان خانواده طراحی کردهاند را مورد بررسی قرار میدهیم. *سیمای خانواده(در نظام هستی – در قرآن و روایات) الف) سیمای خانواده در نظام هستی دست قدرت و حکمت الهی تمام اجزای جهان را به صورت جفت و عاشق یکدیگر آفریده است، به گونهای که هر جز از عالم هستی خواهان جفت خویش است. زوجیت به معنای دو تا بودن و نر و ماده بودن میآیدو قرآن کریم به زوجیت حیوانات، میوهها، گیاهان و بلکه تمام اشیا اشاره کرده است، «وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ»[4] دراین آیه و آیات مشابه دیگر زوجیت که مقدمه رشد و نمو و تولید مثل است، را از انسان و حیوانات به میوهها و گیاهان گسترش داده است، ولی در بعضی آیات این زوجیت را در همه اشیا بیان میکند، مانند: «ومن کل شیئ خلقنا زوجین لعلکم تذکرون»[5] و در سوره «شعرا» آیه 7 میفرماید: «أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ» و به همین مضمون درسوره «حج» آیه 5، «لقمان» آیه 10، «ق» آیه 7 و «طه» آیه 53 اشاره شده است. دانشمندان تا قرنها فکر میکردند، مساله زوجیت فقط در مورد بشر و حیوانات و در مورد گیاهان خاصی مانند خرما وجود دارد، اما «کارل لینه» (1707-1787 ) گیاهشناس معروف سوئدی نظریه خود را مبنی بر وجود نر و ماده در بین گیاهان در سال 1731 ارائه کرد و سپس دانشمندان کشف کردند که همه مواد دراین عالم از تراکم انرژی به صورت ذرات بینهایت ریزی که اتم نامیده میشود تشکیل شدهاند که آن ذرات نیز از الکترون (بار منفی) و پروتون (بار مثبت) تشکیل شدهاند.[6] بر همین اساس نظام هستی بر زوجیت بنا نهاده شده که نر و ماده یا مثبت و منفی با در کنار هم بودن و تأثیر در همدیگر برای ادامه زندگی و گسترش آن به همدیگر کمک میکنند. ب)سیمای خانواده در قرآن هدف از خلقت آدمی رسیدن به کمال انسانی است و خانواده محمل سیر دادن آدمی به سوی کمالات است و هیچ پایگاهی مانند خانواده نمیتواند، چنین نقش تکامل بخش و انسان سازی داشته باشد، انسان برای رشد و تعالی نیاز به آرامش روحی، جسمی و عاطفی دارد و این همه در خانواده تأمین میشود، خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا» [7] پروردگار هستی هدف ازدواج و تشکیل خانواده را سکونت و آرامش معرفی میکند و این از بزرگترین آیات خدا و مواهب الهی است، «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها»(اعراف آیه 189) آنچه مایه اصلاح زندگی این جهانی و آن جهانی است، سکونت و آرامشی است که در سایه روابط خانوادگی فراهم میشود. از والاترین کششها خواست زن و مرد است که همان میل و کشش همسر گزینی و تشکیل خانواده است، این گرایش غریزی در ذات انسان نهفته است و جلوهای زیبا از عشق وصال در نهاد پاک آدمی است، خانواده از طرفی کهنترین و ریشهدارترین نهاد بشری است، چرا که زندگی خانوادگی همزاد آدمیان است و زندگی بشر با آن معنا مییابد، آدمی در خانواده چشم به هستی میگشاید، در آن رشد میکند و با آن به کمال میرسد و از طرف دیگر خانواده نیز ماندگارترین و ابدیترین نهاد بشری است در دنیا و آخرت [8] میل فطری انسان به زندگی خانوادگی منحصر به این جهان نیست و دوست دارد آن جهان نیز با خانواده خود زندگی کند، اگر پیوند انسانها در مجموعه خانواده ایمانی باشد، محدود به این جهان نخواهد شد و در جهان باقی و بهشت سرمد ادامه خواهد داشت، در روایتی از وجود مقدس پیامبر درباره انسان مؤمنی که میخواهد وارد بهشت شود، میفرماید: «اذ ادخل الرجل (فی الجنه) سأل عن ابویه وزوجته وولده فیقال له انهم لم یبلغوا درجتک وعملک فیقول رب قد عملت لی ولهم فیومر بالحاقهم به»(کنز العمال /14 /478). در همین رابطه خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند: «جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آَبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ»(رعد، آیه 23) و به همین مضمون سوره «طور» آیه 21 و...، بر همین اساس خانواده زیباترین جلوه الهی پایدارترین مجموعه نظام هستی و کهنترین نهاد بشری است، نهاد پاکی که تمام کمالات این جهانی و آن جهانی انسان از آن بر میخیزد. (ر.ک سیره نبوی ، دلشاد تهرانی دفتر چهارم ص 21). ج) سیمای خانواده در روایات از منظر نبوی هیچ بنیانی در هستی با محبوبیت خانواده نزد خداوند متعال برابری نمیکند و میفرمایند: «مابنی فی الاسلام بناءً احب الی الله عزوجل واعز من التزویج »[9] پیامبر گرامی اسلام(ص) پیروان خود را نیز به انجام این عمل شریف ترغیب و تشویق میکنند و میفرمایند: «النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی»[10] در روایت دیگری بیان میفرمایند: «من أحب ان یلقى الله طاهرا مطهرا فلیلقه بزوجة»، هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج کند. و در روایت دیگر میفرمایند: «من ترک التزویج مخافة العیلة اساء ظنه بالله عزوجل ان الله عزوجل یقول: ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» هر کس از ترس فقر ازدواج نکند، به خداوند بد گمان شده است، زیرا خداوند مىفرماید: اگر تهیدست باشند، خداوند آنان را از فضل خود، بى نیاز مىکند. و در جای دیگر رسول اکرم(ص) بیان میدارند: «زوجوا ایاماکم فان الله یحسن لهم فى اخلاقهم ویوسع لهم فى ارزاقهم ویزیدهم فى مرواتهم»، بىهمسران خود را همسر دهید که خداوند اخلاق ایشان را نیکو مىکند و روزیشان را افزایش داده و بر مروت آنها مىافزاید. امام صادق(ع) می فرمایند: «اذا تزوج العبد فقد استکمل نصف الدین فلیتق الله فی النصف الباقی».(کنزالمعال /44403) رسول خدا(ص)به جوانان فرمود: «با ازدواج چشم و دامن خود را از گناه پاک بدارید». (مستدرک، جلد2، صفحه531) رسول خدا(ص)فرمود: «هر کس که در جوانی ازدواج کند، صدای ناله شیطان بلند میشود که واویلا دو ثلث دینش از دستبرد من مصون میماند»(مستدرک، جلد2، صفحه 530) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «مَا یَمْنَعُ الْمُومِنَ أَنْ یَتَّخِذَ أَهْلا لَعَلَّ اللَّهُ أَنْ یَرْزُقَهُ نَسَمَةً تُثْقِلُ الارْضَ بِه لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ»، (من لایحضره الفقیه، جلد3، صفحه382)، رسول خدا(ص)فرمودند: «چه مانع دارد همسری انتخاب کنید، شاید خداوند فرزندی به شما عطا کند که با گفتن «لا اله الا الله» زمین را سنگین کند».(وسائل، جلد14، صفحه 524) از احادیث و سنت معصومین چنین به دست میآید که سلوک و بندگی و رشد و کمال نه تنها با تشکیل خانواده منافاتی ندارد، بلکه خانواده یاری دهنده انسان درسیر و سلوک معنوی است، پیامبراکرم(ص) میفرمایند: «من أحب ان یلقی الله تعالی طاهرا مطهرا، فلیلقه بزوجه»، هرکه دوست دارد که خدای متعال را پاک و پاکیزه ملاقات کند، باید ازدواج کند، و در حدیث دیگر میفرمایند «المتزوج النائم افضل عندالله من الصائم القائم العزب»[11] پیامبرگرامی اسلام (ص) درباره تولید نسل و تکثیر اولاد بیان میفرمایند: «تزوجوا فانی مفاخربکم الامم غدا یوم القیامه»[12]، حتی به فرزندان سقط شده شما، در روز قیامت افتخار میکنم. و بر همین اساس است که فروپاشی نظام خانواده چنان نکوهیده است که امام صادق(ع) میفرمایند: «تزوجوا ولاتطلقوا فان الطلاق یهتز به العرش » (وسائل جلد 22،صفحه 8)، خانواده یکی از ستونهای عرش است که با هر طلاق خللی در آن وارد شده و پروردگار هستی را ناراحت میکند. پیامبر اعظم(ص) میفرمایند: «مامن شئ ابغض الی الله عزوجل من بیت یخرب فی الاسلام بالفرقه یعنی الطلاق» (همان، جلد 20، صفحه 162)، این همه نشان از ارزش والای ازدواج و بنیان خانواده دارد. [13] *پی نوشتها: [1]مرکز تخصصی نماز به عنوان یکی از نهادهای پاسخگو به سؤالهای نماز، از طریق پست الکترونیکی porseshnamaz@yahoo.com، سایت اینترنتی http://namazportal.ir، شماره پیامک 30004145 و شماره تلفن 02517740920 به پرسشهای علاقهمندان پاسخ میگوید. [2] اسلام و تعلیم و تربیت، آیتالله ابراهیم امینى . [3] اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، شهید دکتر سیدرضا پاک نژاد، ج 4. [4] رعد/3 وبه همین مضمون سوره رحمن /52 و سوره طه /53 [5] سوره ذاریات آیه 51 [6] (برای بررسی ومطالعه بیشتر مراجعه شود به کتاب اعجازها وشگفتیهای علمی قرآن دکتر رضایی صص173-181) [7] روم /21 [8] خانواده و تربیت مهدوی، صفحه 33 [9] بحار/100/222 [10] همان ص200 [11] بحار /100ص220 وص221 [12] روم آیه 21- نسا، آیه 3- وسائل الشیعه جلد 14، صفحات 7،8،74 [13] خانواده و تربیت مهدوی، آقا تهرانی، صفحه30
به گزارش خبرگزاری فارس، حجتالاسلام مجید تلخابی در نشست علمی «بررسی فقهی ماهیت مرگ مغزی و آثار آن» که به همت معاونت پژوهش و گروه فقه و اصول مدرسه تخصصی فقه و معارف مجتمع آموزش عالی فقه(حجتیه) در مسجد این مجتمع برگزار شد، با اشاره به قانون اهدا و پیوند اعضا اظهار داشت: بنا به گواهی دبیرخانه شورای نگهبان در سال 1373، برای نخستین بار لایحه پیوند اعضا به مجلس تقدیم شد که رأی نیاورد. برای بار دیگر در سال 1379ش در مجلس ششم این قانون برای تصویب به جریان افتاد که در نهایت نیز تصویب شد. وی ادامه داد: از آنجایی که طبق اصل 94 قانون اساسی، شورای نگهبان 10 روز فرصت دارد تا نظر نهایی خود را نسبت به مصوبات مجلس اعلام کند. در این مدت از سوی شورای نگهبان هیچ گونه نظری داده نشد و همین موضوع باعث ابلاغ اجرای قانون به رئیس جمهور وقت شد. مدیر گروه فقه و ارتباطات پژوهشکده باقرالعلوم(ع) با بیان این که بیشترین روزی که در میزان زنده ماندن پس از مرگ مغزی به ثبت رسیده است، 107 روز است، گفت: مرگ مغزی متفاوت از به کما رفتن انسان است، چرا که در مرگ مغزی همه فعالیتهای مغز تعطیل میشود. وی خاطرنشان کرد: شخصی که دچار مرگ مغزی شده است را نمیتوان به لحاظ فقهی با شخصی که مرگی مشتبه دارد، او را میت دانست به دلیل اینکه در اینجا فقهای بزرگ دلیل مشخصی برای علائم فوت نمیدانند و وجوب احتیاط در بحث میدانند. حجتالاسلام تلخابی با اظهار این که مقام معظم رهبری بر این باور است که اگر قطع عضو موجب مرگ او نیست و حفظ نفس محترمی موقوف بر آن باشد، جائز است، عنوان کرد: بنابراین به نظر مقام معظم رهبری قطع عضو رئیسه از فردی که دچار مرگ مغزی شده است، جائز نیست. وی خاطرنشان کرد: آیات عظام مکارم شیرازی و موسوی اردبیلی عقیده دارند که اگر مرگ او قطعی باشد و جان انسانی منوط به این پیوند باشد، قطع جایز است. وی با بیان اینکه بیشتر مراجع، حکم به عدم جواز قطع عضو در این مورد دادهاند، گفت: بیشتر مراجع عظام تقلید مانند آیات عظام صافی، بهجت، تبریزی و سیستانی قطع عضو از شخصی که دچار مرگ مغزی شده است را جائز نمیدانند. مدیر گروه فقه و ارتباطات پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، با تاکید بر اینکه معیار برای صدق عنوان مرگ برای فرد از موارد شبهه مفهومیه است که باید عرف به آن جواب دهد، بیان داشت: اکنون، سؤال دیگری به وجود میآید که مرجع تشخیص، عرف عام است یا اینکه عرف خاص و متخصصان باید به آن حکم دهند. وی یادآور شد: معتقدم که مردم عرف عام میتوانند حکم به آن دهند که آیا فرد مورد نظر زنده است یا این که زندگی او به پایان رسیده است. در ادامه، «حجتالاسلام والمسلمین عباس جعفری»، با بیان این که حکم فقها نمیتواند ملاک آراء متخصصان و کارشناسان قرار گیرد، افزود: آنچه در فقه مورد بررسی میگیرد، علم حسی است، به این شکل که باید قطع به فوت فرد صورت گیرد، ولی در آراء کارشناسان، علم حدسی مورد استفاده قرار میگیرد. عضو گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اظهار داشت: وقتی انسان عندالله معذور است که هر عملی همراه علم باشد تا حجتیت عقلایی پیدا کند. در باب حقوق دیگران نیز اسلام دستور داده است که آبرو، مال، جان و سلامتی دیگران حفظ شود. وی، در پایان، تأکید کرد: در نتیجه نمیتوان به آراء متخصصان پزشکی استناد کرد که فرد مورد نظر دچار مرگ شده است، چراکه مبنای حکم آنها با مبنای حکم فقها متفاوت است.
یکی از اصول ادیان و مذاهب، چه مادی و چه الهی، مراسمات و آداب خاص آن است.
شیطان پرستی، آنگونه که پیروان آن اعتقاد دارند، یکی از مذاهب دنیای ماده است. لذا برای آن آدابی را در نظر گرفته اند.
صرف نظـر از تمـامی آدابی که بـرای شیطان پـرستی عنوان مـی شود، یک مقایسه تاریخی می تواند، نمونه خوبی برای اثبات این مدعا باشد. که شیطان پرستی آن چیزی نیست که خود آنان ادعا می کنند.
شیطان پرستان مکتب خود را یک مکتب نو ظهور می پندارند، در حالی که آداب این فرقه همان آداب گذشتگان آنان است.
یکی از این آداب، مراسم قربانی یک انسان است. این مراسم هم در گذشته و هم اینک، سالیانه انجام می گیرد، که البته بخشی از کتاب مقدس شیطان پرستی نیز به آن اختصاص دارد.
به این مبحث باید دعاها و سایر آداب از جمله عبادات و اذکار و... را هم اضافه کرد.
اما مراسم قربانی کردن انسان که تشریفات خاص خود را دارد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در اینجا نمونه ای از مراسم قربانی انسان را که در میان قبایل گذشته تاریخ اجرا می گردید را مورد اشاره قرار خواهیم داد.
در میان قبایل گذشته، تشریفات قربانی انسان چنین بود. شخصی را که باید قربانی شود، یک سال پیش انتخاب می کردند. مردم در طول سال او را مقدس می شمردند و انواع امکانات زندگی را برایش فراهم می نمودند. روز موعود او را در کوچه و بازار می گرداندند و سپس به سمت معبد می بردند.
پنج نفر از کاهنان ویژه با لباس سیاه و با مراسم وحشت زا، آن شخص را روی سنگ قربانگاه می خواباندند. چهار نفر دست و پای او را و دیگری سرش را نگاه می داشتند. و آنگاه کاهن بزرگ با لباس سرخ، تیغ مخصوص خود را با یک ضربت ناگهانی بر سینه او می کوفت و قلب او را بیرون می آورد و آن را در حالی که می تپید به پای بت می انداخت تا مورد قبول بت قرار گیرد که مورد خشم و غضب قرار نگیرند.
اما شیطان پرستی امروز که مملو از دروغ و عوام فریبی است، به گونه ای مرموز این سنت را نقد کرده و آن را به باد انتقاد می گیرد. اما چگـونه می توان حقیقتـی را که از مسلمـات این آئین است پوشیده نگـاه داشت؟ ببینید لاوِی چگونه حقیقت را وارونه جلوه می دهد و قربانی کردن انسان را قبیح می داند.
قربانی کردن انسان بسیار زشت است. یک شیطان پرست، دنیا را زیبا می بیند و همه انواع موجودات، چه انسان و چه حیوان را مقدس می شمرد.
اینها سخنان کسی است که در زندگی خود، در تمامی مراسمات قربانی کردن انسان در طول تاریخ شیطان پرستی که خود او بنیان گذارده شرکت کرده و خود مستقیماً آنرا هدایت کرده است. چه می شود گفت؟!
جالب است که شیطان پرست که طبق اظهارات خود لاوِی همه چیز را سیاه و تاریک می بیند، در اینجا زیبا بین شده و همه را تقدیس می کند. در حالی که واقعیت چیز دیگری است. زیرا همانطور که قبلاً اشاره شد، از منظر شیطان پرست هیچ چیز مقدسی وجود ندارد.
اما این تناقض آشکار را ملاحظه فرمائید، که در همان کتاب، به بحث قربانی کردن انسان اشاره می کند.
یکی از واجبات، قربانی کردن و ریختن خون است. زیرا خون مظهـر زندگی و نیرو می باشد. البته به شرط اینکه خون ریختـه شده، تازه باشد و یک جادوگر مجرب این کار را بکند. این کار بهترین روش برای تسکین شیاطین می باشد.
این عمـل باعث بخشیده شدن افـراد می گردد. و این مرگ زندگی را برای دیگران در پی دارد
اگـر قربانی کردن انسان قبیح است، پس چرا این عمل توجیه می شود.
لاوِی می گوید: یک شیطان پرست حتی نمی تواند به یک حیوان یا کودک، آزاری برساند. اما آیا می توان باور کرد؟
پس چگونه است که آزار جنسی کودکان و حتی آزار جنسی حیوانات در سراسر دنیا از سوی شیطان پرستان به طور وحشیانه ای صورت می گیرد.
لاوِی قربانی انسان را قبیح خواند. اما هیچ کس از او سوال نکرد که، چرا در کلیسای شیطان همه ساله، مراسم قـربانی انسان برگزار می گردد؟!. لاوِی قربانی انسان را یک شایعه از جانب دشمنان دانسته و آن را نشانه احساسات منفی بر شمرد، اما هیچگاه پاسخ نداد که چرا این مراسمات با حضور خود او برگزار می گردید؟!
اعمال و زمان شیطان پرستی
زمان شیطان پرستی در زمان های بسیار قدیم و قرون اولیه آدمی در چندین زمان انجام می گرفت :
اولین زمان هنگام کسوف و خسوف بود , بر این تصور که شیطان و خدای تاریکی از انسان ها عصبانی هستند و منتظر هدیه خود و اگر برای آن ها قربانی انجام نمی گرفت خدای تاریکی و شیطان تمام انسان ها را قتل عام می کردند لذا برای آرامش شیطان قربانی کردن انسان انجام می شد. این مراسم به ویژه در قبایل امریکای جنوبی بسیار فراوان دیده شده است به گونه ای که اکتشافات به دست آمده وجود این قربانی کردن ها را تصدیق می کند و اتاق های مخصوص قربانی کردن نیز به شیوه ای خاص بنا شده بود و تزئینات خاص خود را داشت .البته قربانی کردن انسان در زمان های دیگری نیز انجام می شد .
قربانی کردن انسان در دوره کنونی در یک شب کاملا تاریک انجام می شود . اعمال مراسم شیطان پرستی نیز بسیار زیاد است و به ذکر چند مورد بسنده می کنیم :
مهمترین اعمال آنها اعمالی هستند که همیشه انجام می دهند و در آن به انجام امور جنسی می پردازند و همچنین از شیطان برای پیشبرد اهداف حاضرین کمک می خواهند و اگر کسی مشکلی داشته باشد برای حل مشکل وی دعا می شود .
مراسم بعدی مراسم عضویت یک عضو جدید یه این هیئت و مجموعه است که این کار توسط کشیش کلیسای شیطان و یا همسر وی( بستگی به مذکر و یا مونث بودن عضو جدید دارد) انجام می شود.
مراسم قربانی کردن
در شیطان پرستی جدید قربانی کردن مفهومی ندارد اما برای آنان که هنوز پیرو شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی هستند این کار در شبی تاریک انجام می شود .
قربانی توسط آب مقدس غسل داده می شود و بر روی محراب خوابانده می شود . البته اصولا قربانی ها قبل از مراسم بیهوش می شوند و در کاملترین مراسم قربانی کردن برای شیطان قربانی پس از کشته شدن و نوشیدن خون وی توسط آتش سوزانده می شود . در این مراسم خواندن اوراد مخصوصی به زبانی کاملا بی معنی و گاها عبری انجام می گیرد.
مراسم معروف نماز سیاه یا نماز جماعت سیاه
شاید معروف ترین مراسم آنان باشد این مراسم در کلیسای شیطان پرستی انجام می شود و دقیقا همان مراسم عشایر بانی مسیحیت است با این تفاوت که تمام کارها برعکس انجام می شود.
مراسم پیوستن عضو جدید
در مراسم پیوستن عضو جدید به شیطان پرستان که البته همچنین عملی در جادوگری نیز وجود دارد بوسه مقدس است.
این بوسه توسط همسر و یا خود کشیش به بدن شخص عضو شونده زده می شود که باعث خیر و برکت او , تقدس او , در بین شیطان پرستان , تشکر ار وی به منظور عضو شدن و در نهایت قبول فرد عضو شونده است.
شخص جدید در وسط پنتاگرام( چه در جادو گری و چه در شیطان پرستی و در هر دو پنتاگرام) زانو می زند در حالی که کاملا عریان است . بوسه ها بر زانو , آلت تناسلی , سینه ها و لبان شخص جدید زده می شود.قبلا هم گفته شد که در این دنیا اعتقاد خاصی و احترام خاصی به اندام تناسلی قائل هستند زیرا زندگی و جهان را بدون وجود آن پوچ می دانند و آن را تضمین بقای بشریت می دانند . البته قابل تامل است که تضمین بقای آدمیت به وجود آن بستگی دارد اما افراط و تفریط همه جا وجود دارد و خواهد داشت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در جدول زیر استفتاء چهار مرجع تقلید در این باره را بخوانید.
مرجع تقلید
|
سؤال
|
پاسخ
|
آیت الله مکارم شیرازی
|
گاهى افرادى که صاحب فرزند نمى شوند، دخترى از پرورشگاه مى گیرند. آیا راهى براى محرم شدن او بر پدر خوانده وجود دارد؟
|
هرگاه آن مرد پدرى داشته باشد و این دختر به ازدواج موقّت او درآید بر این مرد و فرزندان او محرم مى شود و اگر پسرانى از همسر دیگر دارد صیغه موقّت دختر را براى خودش بخواند تا براى پسرانش محرم شود ولى در این صورت نسبت به خودش بعد از پایان مدّت عقد موقّت، محرم نخواهد بود.
|
آیت الله سید علی سیستانی
|
من پسرى را به فرزند خواندگى قبول کردم و او را به وسیله دختر برادرم از راه شیر دادن به خود محرم کردم حال اگر مى خواهم دختر 2 ساله ای را به فرزند خواندگى قبول کنم، راه محرم شدن با شوهرم و با پسرى که دارم چگونه است؟ و آیا راهى وجود دارد؟
|
راهى براى محرم شدن بر شوهر و پسرتان، مگر پدر یا جد پدرى او معلوم باشد و با اذن یکى از آنها دختر را به عقد پدر شوهرتان براى مدت چند سال درآورید.
|
آیت الله محمد سعید حکیم
|
یک مردى هستم که فرزندى نصیبم نشده است یک دخترى را به فرزندى گرفتم آیا براى من محرم مى شود با علم به اینکه زنم به او شیر نداده است ؟
|
بر تو محرم نمى شود و فامیل تو نمى شود و از تو ارث نمى برد و تو از آن ارث نمى برى و اگر بزرگ شود نمى توانى به او نگاه کنى.
|
آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی
|
اگر یک کودک یک ماهه را از بهزیستی به فرزند خواندگی بگیریم و امکان محرمیت از طریق شیر دادن نباشد و از طرفی نخواهیم کسی متوجه شود که این کودک، فرزند ما نیست، محرمیت این کودک چه حکمی دارد؟ برای محرمیت چه باید کرد؟
|
مراد ازکودک را که پسر یا دختر است بنویسید تا جواب داده شود که اگر دختر است با عقد موقت برای پدر کسی که او را گرفته است به او محرم میشود و اگر دسترسی به پدر او یا جدّ پدری وی ممکن نیست باید به اذن مجتهد جامع الشرایط باشد؛ ضمنا مخفی کردن اینکه کودک، فرزند شما نیست صحیح نمیباشد.
|
/
آیت الله مکارم شیرازی به شدت از افزایش گرانی در کشور انتقاد کرد و خواستار رسیدگی مسئولان به آن شد.
آیت الله ناصر مکارم شیرازی صبح امروز چهارشنبه در درس خارج فقه خود که در مسجد اعظم برگزار شد، بر ضرورت اتحاد در کشور تاکید کرد و ابراز داشت: همه باید در حفظ کشور و اسلام بکوشند، حوزه علمیه باید سمبل وحدت باشد و نمونه و الگو باشد، ما تلاش زیادی برای حفظ وحدت کردیم، اخیرا شنیدم برخی از آقایان تشکل اساتید جدیدی درست کردند، ما تشکلی در ارتباط با جامعه مدرسین داریم که اساسنامه ای نیز در حال تدوین است.
وی افزود: دوستانه به این آقایان عرض می کنم این کار، صلاح نیست ما کلی زحمت کشیده ایم تا انسجام را حفظ کنیم.
آیت الله مکارم شیرازی تاکید کرد: حوزه احتیاج به انسجام دارد و سمبل وحدت نیز حوزه علمیه است، اگر در حوزه اختلافی باشد مخصوصا اگر بخواهیم حوزه علمیه را ابزار انتخاباتی قرار دهیم درست نیست.
این مرجع تقلید در ادامه با انتقاد از افزایش گرانی در کشور اظهار داشت: مردم به ما نامه می نویسند ما انتظار از مراجع داریم که داد ما را به گوش مسئولان برسانند، دولتی ها آماری از تورم می دهند ممکن است بر روی حساب های خودشان درست باشد اما چیزی که مردم با آن سرو کار دارند مواد غدایی، پوشاک، مسکن، وسایل منزل و داروست که اگر روی اینها حساب کنیم قیمت برخی 50 درصد و برخی 100درصد و برخی بالای 100درصد فرق کرده است.
وی با بیان اینکه اگر درد را بپوشانیم درمان نمی شود، گفت: فردا انتظار داریم که مردم در انتخابات شرکت کنند که می کنند و مشکلات انتخابات گذشته با هوشیاری مردم و مسئولان پیش نیاید اما باید مردم را راضی نگهداریم.
آیت الله مکارم شیرازی با تاکید بر اینکه وظیفه ما این است که افکار مردم را به مسئولان منتقل کنیم، تاکید کرد: آنقدری که با ما تماس دارند باهیچ کس تماس ندارند، گاهی دختری با مادرش به حضور ما می رسد که شکایتی دارد و مرا محرم تر از مادرش می داند، مردم نسبت به مرجعیت چنین دیدی دارند.
این مرجع تقلید در بخش دیگری از سخنان خود با تقدیر از قوه قضاییه مبنی بر اعلام محارب بودن افراد استفاده کننده از سلاح سرد تصریح کرد: عده ای سلاح سردی در جیب شان گذاشته اند و تا کم و زیادی می شود چاقو می کشند و به عاقبت آن نیز فکرنمی کنند، چه کار خوبی بود که قوه قضاییه اعلام کرد مساله محارب تنها اسلحه گرم نیست.
وی افزود: وقتی غضب بر انسان غلبه می کند کاری انجام می کند که تا آخر عمر قابل جبران نیست، انسان باید قوت و قدرت عقل و تدبیر داشته باشد.
آیت الله مکارم شیرازی با بیان داستانی از شیطان و حضرت نوح اظهار داشت: شیطان خدمت نوح پیغمبر رسید و گفت خدمتی به من کرده و این جمعیت را نفرین کردی و می خواهم پاداشی به تو بدهم، نوح تعجب کرد و خطاب آمد که بپذیر، شیطان گفت: مراقب باش من در سه حالت به تو نزدیک هستم: هنگامی که غضب نسبت به چیزی پیدا کنی، وقتی با یک زن اجنبی خلوت کرده باشی و در موقع قضاوت.
مرد به پهنای صورت اشک می ریزد ، از دختر و همسر خود خجالت می کشد و کاری هم از او ساخته نیست.
برای یک مرد سخت است که خود اعتراف کند به تجاوز یک غریبه به دخترش اما او حالا از دست ایادی مرد مزاحم به ستوه امده و می خواهد شکایت کند.
می گوید بس است هرچه خرافه به نام مکتب جدید و آیین پیشرو پذیرفته ایم. بس است بیگاری پسرم که حالا از درس و مدرسه و دانشگاه جامانده است.
به گزارش البرز با اظهارات یک خانواده صدمه دیده از سوء استفاده های یک مرد شیاد هر لحظه ابعاد بیشتری از جنایتهای خاموش مرد شیطان صفت آشکار می شود و این در حالی است که او با وثیقه ای سبک آزادانه به کارها و تهدیدهای خود ادامه می دهد.
خانواده های بسیاری اکنون در آستانه فروپاشی قرار گرفته اند و این توجه جدی و بیش از پیش سربازان گمنام امام زمان (عج) را برای مهار شیطان صفتی های این مرد هوسران می طلبد.
اعضای این خانواده که آثار شرم و خجالت در صورتشان هویداست در حضور خبرنگاران البرز ابعاد تکان دهنده ای از نقشه های شوم یک مرد لاقید و مطیع هوای نفس را افشا کردند که می تواند مایه عبرت خانواده ها و هشداری جدی برای مسئولان باشد.
خلاصه ای از اظهارات پدر این خانواده:
دخترو پسر ما بزرگ شده بودند و ما به عنوان والدین دلسوز به دنبال راهی می گشتیم که بهترین ارتباط را با فرزندانمان داشته باشیم ، آنها مفهوم خوشبختی و درک متقابل پدر و مادر را حس کنند و آینده ای خوب داشته باشند.
توسط همسرم با یکی از خانمهایی که خود را از مشاوران نمونه وزارت آموزش و پرورش معرفی می کرد آشنا شدیم. خانم "الف" دارای تحصیلات مرتبط با روانشناسی است و متاسفانه خود را در پوشش حجاب کامل و ظاهر متخلق به اخلاق پنهان نموده است.
این زن ما را به مردی در یکی از شهرهای غرب تهران معرفی کرد. از لحظه ای که وارد خانه شیطان شدیم همه چیز به هم ریخت.
در ادامه همسر این مرد و مادر فرزندان خانواده به خبرنگار البرز گفت:
خانه این مرد شیطانی بسیار بزرگ و به سبک بعض معابد هندو ها ساخته شده است. بالای آن دارای 8 اتاق کوچک است که افرادی دو به دو(مرد و زن) و گاه تنها در هر اتاق نگهداری می شوند. مرد شیاد گاه به دخترو پسرهای فراری پناه می دهد تا سربزنگاه از ایشان سوئ استفاده کند. این زن ادامه می دهد که پس از مراجعه ما به خانه شیطان ، او - با اطلاعاتی که از خانم "الف" از قبل گرفته بود و تظاهر میکرد خودش از غیب آنها را می داند - تجویز کرد که من و دخترم به مدت هشت ماه باید در یک از این اتاقها اقامت کنیم تا روح ما پالایش شود!
در این مدت همسرم و پسرم هم حق نداشتند ما را ملاقات کنند و ما با باید تحت تعالیم او قرار می گیرفتیم.
این زن سپس در حالیکه اشک می ریخت عنوان کرد که در بی خبری همسر و پسرش،دختر جوان شوهر دارش چند با مورد تجاوز قرار گرفته و چون آنها حق تماس و دیدار نداشته اند از این موضوع نیز بی خبر بوده اند.
به گفته او بدترین لحظه زندگی اش که در آن لحظه آرزوی مرگ کرده تجاوز به دخترش بوده است. مادر دلشکسته گفت که دخترش به تازگی رخت عروسی برتن کرده و از همسرش باردار بوده است . اما صاحب خانه شیطان او را توبیخ کرده که چرا بدون اذن او ! باردار شده و باید فرزندش را سقط کند و بنابراین او را با مشت و لگد اماج حملات خود قرار می دهد.
این زن ادامه داد این عمل سقط جنین با همکاری دو همدست وی از جمله «محبوبه .م»که در حال خواندن پزشکی هست انجام شده است.
او در ادامه برای تطهیر روح دختر بیچاره و برای شستن گناه او از اطاعت نکردن از شیطان به او تجاوز می کند...
گزارش البرز می افزاید متاسفانه وحشی گری های این مرد هوسران که برای توجیه غلط های خود دستاویزی جز دین مبین نیافته است آنقدر تکان دهنده و اسفناک است که به دلیل جلوگیری از اشاعه فحشا از بیان بسیاری دیگر از جزئیات معذوریم.
در قسمت بعد و در ادامه همین مطلب تحریفات دینی و سوء استفاده از باورهای پاک مردم و نیز بیگاری کشیدن از جوانان و نوجوانان توسط مرد شیطان صفت افشا خواهد شد.
البرز به تعداد زیادی از عکسها و فیلمهای جلسات خانه شیطان دست یافته است که برای جلوگیری از خدشه دار شدن عفت عمومی از انتشار انها خودداری می کند. اما این آمادگی را دارد که تمام آنها را در اختیار مسوولین امر قرار دهد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، در فضای مجازی گاهی با برخی از شبهات دینی روبرو میشویم که هدف از طرح آنها جدا از اینکه شاید به چالش کشیدن ابتداییترین اصول و مبانی باشد، اما این سؤال را در ذهن متبادر میکند که وظیفه یک مسلمان در یادگیری مبانی اولیه دین تا چه اندازهای در این امر نقش دارد، یکی از شبهاتی که در فضای مجازی مطرح شده است، درباره معجزه بودن قرآن است، به طوری که درباره تحدی قرآن (هماوردی) مطرح شده است: عملاً تا به حال کسی در این مبارزه طلبی شرکت نکرده، پس نمیتوان تحدی را دلیل اعجاز دانست؟ در این شرایط هر کس بخواهد همانند قرآن سورهای بیاورد؛ محکوم به ارتداد است، پس کسی جرأت نمیکند؟ همچنین اگر در بین آیات، دعاها و برخی از احادیث و مطلب عربی را وارد کنیم، جز حافظان قرآن، کسی متوجه نمیشود؟ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ به سه شبهه، چنین میگوید: یکی از قویترین ادله بر اثبات اعجاز قرآن و اینکه از طرف خدا آمده، مسأله تحدی و دعوت خداوند از همه جهانیان و شکاکان برای مقابله با قرآن است، این دعوت قرآن از همان دوران آغاز نزول قرآن تا دوران پایان به گونهها و شیوههای مختلفی استمرار داشته است، از این رو گاهی درخواست به آوردن مثل قرآن کرده است. گاهی پیشنهاد بهرهگیری از تمام امکانات و نیروهای جن و انس برای این کار کرده، گاه درخواست مقابله با 10 سوره و حتی یک سوره هم تقلیل داده است و کسی توان مقابله را تا به حال نداشته است و این از مسلمات تاریخی به اتفاق تمامی علما، مؤرخان و صاحبنظران از دوست و دشمن است، پس قرآن معجزه و کلام الهی است. *پاسخ شبهه اول/ اعتراف ادبا و فرهیختگان علم و ادب به معجزه بودن قرآن بنا به تصریح تاریخ، ادبا و سخنوران و فرهیختگان علم و ادب به این تحدی قرآن پاسخ دادهاند، ولی به عجز و ناتوانی خود و بشر اعتراف کردهاند که قرآن کلام بشری نیست، افرادی چون «ولید بن مغیره مخزومی» که در میان مشرکین صدر اسلام به امیر سخن معروف بود، وقتی نتوانست با قرآن مقابله کند، گفت: سوگند به خدا! کلامی از محمد شنیدم که نه از قبیل سخن انسان است و نه همچون سخن جن؛ همانا کلام او بسیار شیرین و زیباست... همانا سخن او برتر از دیگر سخنان است و هیچ کلامی بر آن برتری نخواهد جست. از همین رو بزرگان و فصحای عرب آن عصر مانند «عتبه بن ربیعه» از بزرگان و مشاهیر سخن قریش، «نضر بن حارث کلده» از سران و تیزهوشان عرب، شهادت 4 تن از زنادقه به اعجاز قرآن و...چنین ادعای داشتند. علاوه بر این متفکران و اندیشمندان جهان که با زبان قرآن آشنایی دارند، حتی دانشمندان غربی تصدیق کردهاند که قرآن کلام غیر بشری و بینظیر است از جمله «جان دیون پورت» نویسنده کتاب «عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن» مینویسد: «همه این معنا را قبول دارند که قرآن با بلیغترین و فصیحترین لسان به لهجه قبیله قریش که نجیبترین و ادیبترین عربهاست، نازل شده و مملو از درخشندهترین شکلها و محکمترین تشبیهات است». افرادی هم که خواستند، مثل قرآن را بیاورند، ولی برای همیشه در تاریخ حقیر و رسوا شدهاند و عظمت قرآن با این رسواییها بیشتر روشن شد از جمله مسیلمه بن کذاب، سجاح بنت الحارث، طلیحه پسر خویلد اسدی، اسود انسی، نصر بن حارث، ابن مقنع ابوث کردی صانی و غیره و در دوران معاصر رهبران فرقههای گمراهی همچون بابیه، بهائیه، قادیانیه و... که همه ذلیل و درمانده شدند. حاصل آنکه به شهادت قطعی تاریخ، منکران قرآن و رسالت در مقام مبارزه با قرآن برآمدند، اما هرگز نتوانستند کاری از پیش ببرند. * پاسخ شبهه دوم/برای پی بردن به حقانیت عقاید اسلامی، برچسب ارتداد به کسی زده نمیشود با نگاهی به مبانی اعتقادی اسلام این مطلب به خوبی روشن است که باور به اعتقادات بایستی از روی دلیل قانع کننده باشد و هر کسی طبق فهم و درک خود باید اصول دین و اندیشههای اعتقادی را بپذیرد و بر همین اساس همه مراجع تقلید در اول رساله توضیح المسائل مینویسد: در اصول دین و مبانی اعتقادی تقلید کردن جایز نیست و مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد. بنابراین اگر کسی برای پی بردن به حقانیت عقاید اسلامی از جمله کلام الهی بودن قرآن کریم تحقیق کند و بخواهد آیات تحدی را بررسی کند و خود نیز از اهل فن، ادب و آشنا به زبان عربی باشد، چنین فردی نه تنها از سوی علمای دین به ارتداد محکوم نمیشود، بلکه وی به وظیفه دینی خود عمل میکند و برای یقین به وحیانی بودن قرآن باید امتحان کند و ببیند آیا علم بشری توان آوردن مثل قرآنی را دارد یا نه؟ در این مجال بر عالمان دینی لازم و وظیفه است که به کمک چنین فردی رفته و دلایل روشن شدن مطلب را به او نشان دهند و او با یقین و دلیل قانع کننده به حقانیت قرآن پی برد و ارتداد این نیست که کسی بخواهد در عقاید تحقیق کند، بلکه مرتد کسی است که پس از یقین به اعتقادات اسلامی، بدون دلیل از آن اعراض کند و از اسلام برگردد و کسی که درباره حقانیت این عقاید و از جمله قرآن کریم مطالعه میکند، نه تنها قصد برگشتن از اسلام را ندارد، بلکه میخواهد با یقین قلبی و علمی، وحیانی بودن قرآن را بپذیرد. * پاسخ به شبهه سوم/معنای تحدی چیست؟! منظور خداوند از تحدی این نیست که همه افراد حتی بیسوادان و نا آشنایان با مبانی ادبی زبان عرب بفهمند که قرآن معجزه است تا کسی بگوید: اگر دعا را وارد قرآن کنیم، خیلی از این افراد متوجه نمی شوند، بلی حتی اگر غیر از دعاهای اسلامی، حرفهای نادرست و پر از غلطهای اعرابی هم در قرآن وارد شود، افراد کم اطلاع علمی متوجه نمیشوند و از طرفی مراد این نیست که حافظان قرآن بفهمند. بلکه تحدی این است که اگر کسی با مبانی ادبی زبان عرب و معارف و اخلاقیات و دلایل عقلی و منطقی آشنایی داشته باشد، اعتراف خواهد کرد که قرآن کلام بشری نیست و غیر خدا قدرت آوردن مثل آنها را ندارد. چنانچه علمای بزرگ ادب وقتی به کتاب نهج البلاغه میرسند، آن بلاغت و یا کتاب معنوی صحیفه سجادیه را مینگرند، هیچ وقت اینها را معادل قرآن ندانسته، بلکه آنها را از کلام الهی پایین میدانند و این میرساند که شبهه سوم در نزد علما و اهل فن و ادب پذیرفتنی نیست.