• وبلاگ : مينودشت
  • يادداشت : وصيت نامه شهيد مرحمت بالازاده
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + همتاي ماه 
    سلام
    پسر عموم قبل از شهادتشون رفتن بالا يپشت بام خونه خالشون و به پسر خالشون گفتن:
    ببين :آخراين دنيا مگه ميخواد به کجابرسه؟
    مگه ميخوادچي بشه؟
    ماکه اولو آخرش رفتني هستيم
    پس چه بهتر که تواين راه ياشه
    پسر خالشون ميگن:من حرفاشو جدي نگرفتم و گفتم برو بچه تو رو چه به اين حرفا
    تورو چه به اين حرفا که حرف شهادتو اين چيزارو بزني
    وبعد يه برادرشون ميگن:شمابمونيد نيايد من ميرم شهيد ميشم
    مادرمون تحمل داغ دوفرزند رو نداره
    هيچ کي حرفاشو گوش نکرد چون بچه بود
    اما اون نوجوان کم سن و سال راهشو پيدا کرد
    زبانش خدايي
    پاهاش خدايي
    رفتنشم خدايي بود
    واي به حال ما
    ياعلي

    + همتاي ماه 
    سلام
    اين پسر بچه ي ساله فهيمده چطور بايد حرف بزنه چي بگه به چي فکر کنه از چي دفاع کنه
    کاش منم ياد بگيرم
    حداقل درست حرف زدنو
    درست فکر کردنو
    تابه درست عمل کردن برسم

    ياعلي
    پاسخ

    گاهي آدم وصيت اين شهداي 12 ، 13 سله رو که ميخونه تعجب ميکنه. گاهي فکر ميکنم که اينا رو کسي يک نويسنده کارکشته واسشون نوشته. ولي واقعتش اينجر نيست اينا حرفاي دله. اينقدر اين دل خدايي شده که هر چي بنويسن و بگن خداييه