محمد علی رجایی نخست وزیر در ادامه بازدید خود از مازندران بدون اطلاع قبلی به خانه یکی از روستایی های گالیکن رفت و این روستایی مشکلات خود را برای نخست وزیر بازگو کرد. رجایی پس از این دیدار در اجتماع مردم مینودشت حضور یافت و طی سخنانی اظهار داشت : این انقلاب و اسلام همه ما را به هم نزدیک کرد تا این که امروز ما زندگی برادرانه داریم لذا ما به حکم وظیفه الهی و انسانی خود باید به خاطر داشته باشیم که این انقلاب را مرهون اسلام و زحمات همه مردم هستیم تا توانستیم طاغوت زمان را که عامل تفرقه و توطئه میان ما بود با وحدت به گورستان بفرستیم امروز هم با همین وحدت و اتحاد صدام کافر را به جای خود خواهیم نشاند .
نخست وزیر گفت : آن چه که باید مورد توجه ما قرار گیرد اسلام است زیرا این اسلام بود که اتحاد را میان ما ایجاد کرد این اسلام توانایی دارد تا مسائل ایران و جهان را حل کند و در کشور ما تجربه شده است که گروه های مختلف سیاسی – اجتماعی شعار دادند و فعالیت کردند ولی این اسلام بود که در میان همه مکتب ها پیروز شد و باعت وحدت و حرکت مردم و سرانجام نابودی طاغوت گردید و حال هم این اسلام و رهبری قادر است مسائل و مشکلات ما را حل کند.(5)
نظر |
متن بیانیه آیتالله العظمی علوی گرگانی به این شرح است:
بسمه تعالی
متأسفانه در آستانه سی و پنجمین بهار انقلاب که با اعتقاد و ایمان مردم و رهبری مراجع عظام مخصوصا امام خمینی رحمه الله به بار نشست، بر خلاف نظر عموم مراجع مبنیبر عدم جواز نشان دادن تصویر ذوات مقدسه در فیلمها، در فیلمی در جشنواره فجر این ذوات نشان داده شد. لذا این موضوع نوعی بیاحترامی و بیتوجهی به نظر دینی مراجع تقلید میباشد و باعث حرمت شکنی عظمت امامزادگان بزرگوار خواهد شد و لذا اینجانب این عمل را محکوم میکنم.
شکی نیست که اینگونه رفتارها در سایه سهل انگاری وزارت ارشاد محقق شده است که باعث سوءاستفاده برخی فیلمسازان شده است و لذا توصیه میشود وزارت محترم ارشاد در نظارتهای خود دقت بیشتری به خرج داده و شرایط و نکات شرعی را رعایت کنند.
طبیعی است عدم توجه به نصایح علما موجب کمرنگ شدن اعتماد قشر متدین به دستگاههای فرهنگی شده و کمرنگ شدن عظمت امامزادگان موجب توبیخ و بلکه عقاب الهی در قیامت خواهد شد و همه مسئولین باید خود را برای جوابگویی در روز حساب آماده کنند.
امید است خداوند شفاعت ذوات مقدسه و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را نصیب ما و شما کند.
سید محمدعلی علوی گرگانی
سی و پنجمین سالگرد انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت شیعه بر همه مسلمانان و همشهریان مینودشتی مبارک باد
شهید سید علیرضا ستاری پیش از این در گفتوگویی به تاریخ نهم دیماه سال 1391 به بیان جزئیات مجروحیت خود پرداخته بود که از نظر میگذرد:
ستاری در خصوص نحوه مجروحیت خود در فتنه 88، گفت: روز عاشورای 88 بنده به عنوان نیروی افتخاری هلال احمر در خیابان «خوش» حضور داشتم؛ ساعت 11 به ما خبر دادند که حدود پنج نفر از نیروهای ویژه سپاه در بین جمعیت آشوبگر مانده بودند؛ یکی از آنها روی زمین افتاده و اغتشاشگران او را به آتش کشیدهاند.
* این آقا اطلاعاتی است!
وی در گفتوگو با فارس افزود: برای انجام مأموریت امداد و نجات دیگر مجالی برای ایستادن و فکر کردن نبود که آیا برای کمک به آنها بروم یا خیر؛ خود را به محل حادثه رساندم؛ به خاطر نحوه پوشش بنده به مناسبت روز عاشورا و محاسنی که روی صورتم داشتم، یکی از زنان آشوبگر گفت: «این آقا اطلاعاتی است!» همان جا با میله آهنی روی سرم زدند و جمجمهام از سه جا شکست.
* شناسایی منافقان در فتنه
این جانباز فتنه عاشورای 88 یادآور شد: بعداً که برای شناسایی به زندان اوین رفتم، مطلع شدم کسانی که مردم را شکنجه می کردند از گروهک منافقین بودند که یکی از آنها سالها در تایلند زندگی میکرد، سپس از پادگان اشرف به تهران آمده بود.
* خانهام را به آتش کشیدند
وی افزود: بنده زمانی که در بیمارستان بودم، مصاحبهای با خبرنگاران داشتم که عواقبی هم داشت؛ سایتهای ضدانقلاب مصاحبه تلویزیونی مرا روی صفحات خود گذاشتند و اعلام کردند: «این مأمور است و هر کسی او را میشناسد به ما بگوید»؛ در ادامه آدرس و مشخصات و شماره تلفن مرا روی سایتها گذاشته شد.
* برای آرمانهای انقلاب جان و مالم را فدا کردم
وی افزود: در جریان مجروحیتم فقط سپاه پاسداران پیگیر و جویای احوال بنده بود؛ من برای اهداف و آرمانهایی که داشتم، جان و مالم را فدا کردم؛ دنبال منافع هم نبودهام؛ متأسفانه بنیاد جانبازان حتی جویای احوال ما نبود؛ اینجاست که میگویم دردهای جسمی آرام آرام از بین میرود اما دردهای روحی پاک نمیشود؛ ما دنبال امتیاز نبودیم؛ جانبازیام برای حفظ انقلاب بین من و خداست و حتی مجروحیتم هم خواست خداوند بود؛ چون بعد از این قضیه رابطهام با خداوند طور دیگری شده است.
* سیستم قضایی برای محاکمه سران فتنه ضعیف عمل میکند
این جانباز فتنه عاشورای 88 در خصوص محاکمه سران فتنه، گفت: بنده مدتها پیگیر محاکمه آنها بودم اما نزدیک به 8 ـ 9 ماه بعد از انتخابات، مملکت تعطیل بود؛ باید سران فتنه به میز محاکمه کشیده شوند اما متأسفانه سیستم قضایی به شدت ضعیف عمل میکند؛ البته در این قضیه اگر جلوی حضرت آقا حرکت کنیم، جاعل میشویم و اگر پشت سر ایشان هم حرکت کنیم، کاهل هستیم؛ پس چشم به دست ایشان داریم تا ببینیم ایشان چه زمانی دستور میدهند و ما هم بنا به دستور ایشان حرکت میکنیم.
* فتنه 88 به خاطر پشتیبانی نکردن از ولایت فقیه رخ داد
وی افزود: وقتی حضرت امام (ره) فرمودند: «پشت سر ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد»؛ اگر آقایان به این حرف امام خمینی(ره) توجه میکردند، مملکت این گونه دچار آشوب نمیشد تا تمام دشمنان به خودشان اجازه بدهند، پایشان را از گلیمشان درازتر کنند.
ستاری یادآور شد: خیلی از بچههای این مملکت در فتنه 88 آسیب دیدند؛ بچههایی که پای اعتقادات و ارزشهایشان ایستادند؛ خیلی از دوستانی که من میشناسم، از جمله خودم، حتی هزینههای درمان را از جیب خودمان دادیم.
وی درخصوص نقش فائزه هاشمی در اغتشاشات گفت: فیلمهای نقش فائره هاشمی در اغتشاشات را دارم؛ او در این زمینه نقش زیادی داشت.
این جانباز فتنه عاشورای 88 در خصوص فعالیتهای خود قبل و بعد از جانبازیاش بیان داشت: مهندس عمران هستم؛ قبل از مجروحیتم شرکت ساختمانی داشتم؛ کار من هم آزاد بود؛ در بحث راهیان نور هم فعال بودم تا راه رزمندگان دفاع مقدس را که مقابل دشمن ایستادند، ادامه دهم؛ دوره آموزشی هلال احمر را هم در پایگاه مقاومت بسیج مسجد محله گذراندم.
* اگر غائله دیگری رخ دهد، سینهام را سپر میکنم
وی افزود: تمام زندگی من ورزش بود؛ مجروحیت برای من و خانوادهام خیلی سخت گذشت؛ همسرم در این سختیها خیلی تحمل کرد و اگر قرار باشد خداوند اجری بدهد، اول به او بدهد که در تمام سختیها در کنارم بود؛ با توجه به مشکلات و ضایعاتی جسمی و روحی که داشتم، حدود سه سال خانهنشین بودم؛ در واقع از 8 ـ 9 ماه گذشته کار خود را از سر گرفتم؛ در این دوران من و سایر جانبازان با ناملایماتی مواجه شدیم؛ اما اگر غائله دیگری رخ دهد، من و امثال من باز هم سینه سپر میکنیم.
به گزارش خبرنگار مهر، با توجه به تصرف غیرمجاز برخی مناطق جنگلی در حوزه چهل چای شهرستان مینودشت توسط عدهای سودجو جهت احداث بنا و نصب دکه وغرفه هایی، یگان حفاظت منابع طبیعی استان گلستان اقدام به رفع تصرف این مناطق نمود.
انجام عملیات رفع تصرف با حکم دادستان مینودشت و توسط یگان حفاظت منابع طبیعی استان گلستان و با همکاری نیروهای اداره منابع طبیعی شهرستان مینودشت و دستگاهها و ارگانهای انتظامی منطقه مذکور به انجام رسید.
در این عملیات 4 مورد دکه و غرفه به مساحت 640 مترمربع که از جمله ساخت و سازهای غیرمجاز در حریم رودخانه چهل چای که مرکز گردشگری منطقه است انجام شده بود رفع تصرف گردید و مقرر شد تا پس از ساماندهی و اجرای کتابچه طرح نسبت به نقل مکان غرفهها اقدامات لازم انجام شود.
ابن عکس برای یکی از دوستانمون هست از چراغ ت÷ه مینودشت
اگر انسان کامل بخواهد به شکل مکتوب در آید صورتش می شود قرآن کریم
همانگونه که امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام قرآن ناطق بودند
حال اگر این قرآن قرائتش و تفکر در آیاتش قلوب ما را متحول نمی کند
شک نکنید که زیارت انسان کامل، حضرت حجت هم قلوب ما را متحول نخواهد کرد!!
اگر می خواهید حال خود را هنگام ملاقات حضرت حجت بدانید ببینید الان در ملاقات با قرآن چه حالی دارید!
اگر مشتاق قرآنید می توانید امیدوار باشید که مشتاق حضرت حجت حقیقی هم هستید و گرنه اگر قرآن نزد شما مهجور است و با آن انسی ندارید و فکر می کنید که مشتاق حضرت حجت هستید،آن شخص امام زمان، زاده وهم و خیال خودتان است.
آیت الله مجتبی تهرانی رحمة الله علیه
فلکه مرکزی مینودشت و خیابان پاسداران مینودشت. دوستان خوشحال میشم اگه شما هم برای بنده عکس های خودتون از شهرستان رو بفرستید
به نقل از ابنا، گروهک تروریستی موسوم به دولت اسلامی عراق و "داعش" سر «ذوالفقار حسن عزالدین» رزمنده 17 ساله حزبالله که در منطقه الغوطه شرقی دمشق به اسارت این گروه تکفیری درآمد از بدن جدا کردند.
شهید عزالدین از اهالی منطقه "صور" لبنان بود که در اولین روزهای درگیریهای منطقه غوطه توسط مین زخمی شد و به اسارت تکفیریها درآمد.
براساس این گزارش، شهید عزالدین هنگام اسارت بیهوش شده و بعد از به هوش آمدن و سؤالهای پیاپی تروریستها از وی؛ او را مانند سرور و سالار شهیدان به شهادت رساندند.
در ویدیویی کوتاه که پایگاههای وابسته به تروریستهای تکفیری از زمان به اسارت درآمدن این رزمنده حزبالله منتشر کردهاند شهید عزالدین به سوالات پیاپی تروریست تکفیری به شرح زیر پاسخ داده است:
تروریست تکفیری: اسمت چیه؟
ذوالفقار حسن: محمد
ــ : اهل کجایی؟
ذوالفقار حسن: از زهیران
ــ : لبنانی؟
ذوالفقار حسن: آره لبنانیم
ــ : جز ارتش حزبالله هستی؟
ذوالفقار حسن درحالی که به آنان نگاه میکند سخنی نمیگوید...
ــ : برای چی آمدی اینجا؟
ذوالفقار حسن با تأخیر میگوید: ما در راه خدا اینجا هستیم
تو برای چی اینجا هستی؟ در راه حزب خدا؟ به خاطر بشار اینجا هستی؟
ذوالفقار حسن: نه به خاطر بشار نیست
ــ : به خاطر چی اینجا هستی؟
ذوالفقار حسن: به خدا به خاطر مقدسات آمدهام
ــ : به خاطر زینب(س)؟
ذوالفقار حسن از درد به خود میپیچد و دو بار آه بلندی میکشد و در پایان وقتی تروریست تکفیری بار دیگر میپرسد: برای چه کسی آمدی؟ ذوالفقار حسن چیزی نمیگوید...
گفتنی است منابع خبری لبنانی چندی پیش گزارش داده بودند که نیروهای حزب الله در سوریه توانستند پیکر شهید ذوالفقار حسن عزالدین را که تروریستهای تکفیری پس از به شهادت رساندن وی با خود برده بودند پس بگیرند. اما این خبر از سوی خانواده این شهید و حزبالله و مقاومت اسلامی تایید نشده است و بدون شک پیکر شهید کماکان در تصرف تکفیریهای داعش قرار دارد.
خانواده این شهید والامقام از دوستانش روایت کردند که وی در خواب دیده که سرش گوش تا گوش بریده میشود، با ترس از خواب بیدار شده و بار دیگر به خواب میرود. اینبار حضرت امام حسین(ع) را در خواب دیده که به وی میفرماید: عزیز من! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را دربر خواهند گرفت.
شایان ذکر است سردار حاج قاسم سلیمانی در مراسم چهلمین روز درگذشت مادر شهیدان حسین و اصغر ایرلو که با عنوان سنگ صبور برگزار شد، در بیان مصداق و مثال عینی درباره قدرت ایدئولوژی مبتنی بر وحی خاطرهای گفت که بغض گلویش خود و حاضرین در مراسم را گرفت و به احتمال زیاد این خاطره از شهید عزالدین باشد:
«نوجوان 17 ساله ای که اخیراً(در سوریه) شهید شد، به مادرش میگوید، با توجه به خوابی که دیدهام این آخرین ناهاری است که باهم میخوریم، مادر اجاره تعریف خواب را نمیدهد. برای دوستانش اینگونه تعریف کرده بود. 2 شب است که خواب میبینم که روی سینهام نشستهاند تا سرم از تنم جدا کنند، فریاد میزنم و آنوقت است که امام حسین(ع) میآید و میگوید، نترس درد، ندارد... را هم بریدند، درد نداشت.»
* نامهای از مادر شهید «ذوالفقار حسن عزالدین» به فرزندش
فرزندم ذوالفقار..خدا تو را رو سفید بگرداند همینطور که مرا در مقابل زهرا(س) روسفید کردی...من روز قیامت با افتخار میایستم در حالیکه سر خونی تو را در بغل دارم و با دست خودم خون تو را به آسمان پرتاب میکنم تا فرشتگان با خون تو بالهای خود را آراسته کنند...شکایت خود را از قومی که با بریدن سر فرزندم قلب مرا شکستند و مرا از شرکت در عروسیش(تشییع جنازه) محروم کردند به امیرمؤمنان(ع) خواهم کرد..فرزندم خون تو ضامن من نزد خدا خواهد بود و باعث افتخار من است..
فکر نکنید که با کشتن فرزندم طاقت مرا میگیرید...
فکر نکنید که با بریدن سر فرزندم قلب زینبی مرا پاره میکنید...
به خدا قسم که من منتظر بازگشت پیکر فرزندم هستم تا عطر سرورم زینب(س) را از آن استشمام کنم...
میخواهم او را در سینه خود فشار بدهم و عطر شهادت را استشمام کنم...
میخواهم بایستم و با صدای بلند بگویم خداوندا این قربانی را از ما بپذیر...
و خون تو را بر آسمان بریزم تا زهرا(س) خون تو را بگیرد...
پسرم قلب من برای تو بیتابی میکند ولکن زینب(س) با صبر خود بر قلب من دست کشید...
پسرم ما هر روز منتظر بازگشت تو هستم تا با ریختن گل روی پیکرت عروسی تو را بگیرم...
منتظر تو هستم و اشکها مرا آتش میزنند..تهنیت پسرم که در بهشتی...تهنیت...
اینم یک عکس دیگه از روستایی در مینودشت