دل بی چیز ما ها را، شهید آهسته می خواند
شهید دستش اگر بسته است، دل دریا دلی دارد
شهید آیه،دعا باشد، شهید اسمش دوا باشد
نسیمی بی صدا آمد، فضا بهرش معطر شد
نگاهش را افق دزدید، و انگاری محرم شد
***************
تمام آسمان چرخید، و کل این فلک درگیر
تمام آب شد تشنه، و تنگ ماهیان خالی
و موج ، خواهان این گشته، بیاید بر سر ماهی
وباران به شما گفته، که دریا را بخوانیدش
دلش دردانه می خواهد، به فرداها سپاریدش
نسیمی بی صدا آمد، فضا بهرش معطر شد
نگاهش را افق دزدید، و انگاری محرم شد
***************
بگو موسی عصا آرد، زند در بحر نیلین اش
که ماهیان خط بشکن، برون از این دو عالم شد
وگرعیسی و حوارین اش، بیاید با مسیحا دم
دمش اینجا نیاید کار، که بی دستان دهندش جان
قسم به دست غواصان
به پیکرهای بی روحم، به آتش های نمرودم،
خلیلا از زمین برخیز، گلستان در گلستان شد
نسیمی بی صدا آمد، فضا بهرش معطر شد
نگاهش را افق دزدید، و انگاری محرم شد
***************
نشان صبر ایوب است، خطوط روی پیشانیش
غم دردانه ماتم شد، دلش از غم پشیمان شد
خلیلا از زمین برخیز، گلستان در گلستان شد
به شط عشق غواص اند، به خشکی دست ها بسته
دل دریا پریشان شد، کمی آهسته آهسته
فلک می خواند در گوشم، دلم را برده و هم هوشم
هوای شهر رقصان شد، تمام دیده باران شد
کجا دیدی که یک ماهی، نمیرد از تنگ بی آبی
تو معشوق آتش و آبی
به مروارید چشمانت، تمام شهر نورافشان شد،
خلیلا از زمین برخیز، گلستان در گلستان شد
نسیمی بی صدا آمد، فضا بهرش معطر شد
نگاهش را افق دزدید، و انگاری محرم شد
***************
نگاه آسمان خشکید، فلک سر در گریبان شد
زمین با دست بی دستان، مسلمان مسلمان شد
غم دوری تو، دریا را، پریشان ،پریشان کرد
رسد دستی به بی دستان، نگاه مور به سلیمان شد
خلیلا از زمین برخیز، گلستان در گلستان شد
***************