لطفا به کانال ما سر بزنید
https://t.me/minudashti
نظر |
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، به خاطر دارم اواسط شهریورماه 1359 من و آقای عندلیب، برای فراگیری آموزشهای لازم، به ستاد مرکزی سپاه در خیابان پاسداران تهران مراجعه کردیم و پیش آقایی به نام سنجقی تشکیل پرونده دادیم. بعد از گرفتن مدارک و تشکیل پرونده، مسئولان سپاه به ما گفتند: «بروید تا به شما اطلاع بدهیم.» از آن روز به بعد کار من و علی رضا این شده بود که هر روز برویم ستاد مرکزی سپاه و پیگیر پروندهمان باشیم؛ ولی جواب مشخصی از طرف سپاه به ما داده نمیشد. همزمان با این پیگیریهای بی حاصل، در 31 شهریورماه 1359 جنگ سراسری رژیم صدام حسین تکریتی علیه ایران شروع شده بود؛ جنگی که به قصد نابودی جمهوری اسلامی ایران طراحی شده بود و در ابتدای امر هم اوضاع به گونهای پیش میرفت که همه مدعیان نبوغ سیاسی از آن جنگ جز این استنباطی نداشتند؛ همه،به جز یک نفر و آن امام خمینی بود که وقتی خبر تهاجم مسلحانه صدام به خاک ایران را به ایشان دادند فرمود: «الخیر فى ما وقع!» باور کنید سخنان امام، به خصوص آنجا که گفت : «دیوانهای آمده و سنگی انداخته و فرار کرده و ما آنچنان سیلی به صدام بزنیم که دیگر قدرت بلند شدن نداشته باشد.»، مثل آب سردی بود که بر آتش اعصاب و عواطف ملتهب ملت ایران ریخته شد. همه را آرام کرد.
دو هفته پس از شروع جنگ، بنده و آقای عندلیب دوباره به ستاد مرکزی سپاه مراجعه کردیم و پیگیر پرونده خودمان شدیم. گفتند: «چه خبرتان است؟ چرا این قدر عجله میکنید؟ کار حساب و کتاب دارد!» گفتیم: «بابا! دو هفته است جنگ شروع شده. ما میخواهیم ببینیم اگر این کار ما درست نمیشود، حداقل برویم جبهه و علیه عراقیها بجنگیم.» باز گفتند: «فعلاً باید صبر کنید.» 17 مهرماه 1359 دوباره به آنجا مراجعه کردیم و باز دیدیم جواب آقایان همان جواب قبلی است.
همان جا با عندلیب نشستیم کنار جدول خیابان و بین خودمان دو دو تا چهار تا کردیم. از یک طرف دلمان راضی نمیشد غیرتمان را زیر پا بگذاریم و همینطور شاهد حمله دشمن به خاک کشورمان باشیم، از طرف دیگر هم امیدوار بودیم با درست شدن کارمان سران توطئهگر ضد انقلابی مقیم خارج را به سزای اعمالشان برسانیم.
هفته سوم جنگ، وقتی خرمشهر در آستانه سقوط قرار گرفت و اشتیاق ما برای حضور در جبهه دو برابر شد، رفتیم سراغ آقای سنجقی تا جواب قطعی را از او بگیریم. ایشان مثل دفعات قبل گفت: «پرونده شما دو نفر هنوز هم در حال بررسی است.» این جواب را که از آقای سنجقی گرفتیم از ستاد مرکزی سپاه خارج شدیم و داخل یکی از کوچههای مشرف به خیابان پاسداران قدم زنان با هم بحث کردیم و دنبال راه حلی گشتیم.
من به عندلیب گفتم: «علی رضا، غیرت تو اجازه میدهد الان که عراقیها دارند همه چیز را نابود میکنند و میآیند جلو و شهرهای خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و دیگر شهرهای مرزی ایران را در آستانه سقوط قرار دادهاند ما، به بهانه اینکه میخواهیم به خارج از کشور اعزام بشویم، تماشاچی این وضعیت بمانیم و شاهد جنایات بعثیها در مملکتمان باشیم؟!» علیرضا گفت: کی میخواهند به ما جواب بدهند. بهتر است دیگر منتظر جواب آنها نمانیم و برویم جبهه.»
در حاشیه، این مطلب را هم باید بگویم که در آن روزها ما نه بسیج را میشناختیم و نه با سپاه ارتباط چندانی داشتیم. دو تا بچه شهرستانی دانشجوی مقیم تهران بودیم. من در خانه اجارهای زندگی میکردم. علیرضا هم در خوابگاه دانشجویان کوی دانشگاه، انتهای خیابان امیرآباد، مقیم بود.
تصمیم گرفتیم سریع کارها را رو به راه کنیم و راه بیفتیم. همان روز به یکی از دوستانم تلفن کردم و گفتم: «اگر کوله پشتی دم دست داری، هرچه سریعتر آن را بیاور و بده به من. بدجوری کوله لازمم!» آن بنده خدا هم کوله کوچک سربازی خودش را داد به من.
صبح روز بعد، به دفتر انجمن اسلامی دانشگاه رفتم و یک معرفی نامه برای خودم و یکی هم برای علی رضا عندلیب با این متن نوشتم:
"بسمه تعالی
به: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جبهه جنوب
با سلام بدین وسیله برادران محمد علی جعفری و علی رضا عندلیب، که مورد تأیید انجمن اسلامی دانشگاه تهران هستند، جهت همکاری به حضور شما معرفی میشوند.
امضا: انجمن اسلامی دانشگاه تهران "
بعد هم مهر انجمن اسلامی را، که دست خودم بود، کوبیدم زیر نامه و ... خلاص!
*سرلشکر محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران/کالک های خاکی
منبع:میزان
به گزارش خبرگزاری تسنیم از فریدونکنار، تبیین و شناساندن فرهنگ ایثار و شهادت از مکانیزمهای دفاعی اسلام برای تسلیح جامعه در برابر هجوم فرهنگهای غیرخودی است. ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و تلاش برای احیای آن بهمنظور مقابله با تهاجم فرهنگی، موضوعی است که نیازمند بررسی ابعاد مختلف آن است.
در گزارش پیش رو مشروحی بر احوالات قائممقام لشکر ویژه 25 کربلا سرلشکر شهید حاجحسین بصیر از نظرتان میگذرد.
سلسله رفتارهای حسنه حاجبصیر
آزاده سرافراز محمدحسین منصف از رزمندگان لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار تسنیم درباره حاجحسین بصیر پدر معنوی رزمندگان این لشکر اظهار داشت: وقتی به شهید حاج حسین بصیر تربیتیافته اسلام ناب محمدی و رفتار اسلامی او با اسرای عراقی که تا لحظاتی قبل با او میجنگیدند، نگاه میکنیم، از تفاوت اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی متعجب میشویم.
وی افزود: چندین روایت در اینباره از سوی رزمندگان لشکر همیشهپیروز 25 کربلا که حاجبصیر را علمدار این لشکر میدانستند، نقل شده، مثلاً در ادامه عملیات والفجر 8، در سهراهی کارخانه نمک، یک پیک عراقی که مأموریت انتقال پیام به یکی از گردانهایشان را برعهده داشت، راه را گم کرد و بهدست بچههای ما اسیر شد.
منصف یادآور شد: غلام که دیدهبانی اهل بهشهر بود با عصبانیت تمام، سیلی محکمی به گوش اسیر عراقی زد، حاجبصیر وقتی این صحنه را دید چنان ناراحت شد که برخاست و گوش دیدهبان را کشید و رو به او گفت: «دین ما چنین اجازهای را به ما نمیدهد، سپس اسیر را به داخل سنگر آورد و مورد محبت قرار داد».
وی بیان کرد: در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه اسیر گرفته بودیم، هوا بسیار سرد بود و من پتویی را به دور خود پیچیده بودم، حاجبصیر دستور داد که پتوها را به اسرا بدهیم، گفتم اگر پتوی مرا بگیرید من اسیر را میکشم، اما ایشان بر تصمیم خود استوار بود و اسرا را ترجیح داد و ما هم تابع شدیم، حاجی گفت «آنان اسیر ما هستند و باید با آنان مدارا کنیم».
این رزمنده دوران دفاع مقدس افزود: خلبان یک هواپیمای میگ پس از سرنگونی هواپیمایش بیرون پرید و با چتر پایین آمد، بچهها تیراندازی میکردند، حاجی داد میزد که تیراندازی نکنید، بچهها به لباس او دست بردند، حاجی ناراحت شد و دستور داد حقوق اسیر رعایت شود و وقتی که بچهها پوتین خلبان را غنیمت گرفتند، حاجی دستور داد که پوتین دیگری بدهیم تا بدون کفش نماند.
حاجی پارتیبازی نمیکرد!
منصف گفت: مهدی بصیر تنها یادگار پسری حاجبصیر که در پیادهروی اربعین سال گذشته بهدلیل ایست قلبی جان به جانآفرین تسلیم کرد، در روایتی نقل میکرد: قبل از عملیات کربلای 4 بچههای رزمنده در کنار اروندرود مشغول آموزشهای سنگین آبی و خاکی بودند تا بتوانند در شب عملیات با موفقیت از عرض اروند بگذرند.
وی افزود: حدوداً یک ماه مانده بود به اجرای عملیات که بنده به همراه چند نفر از بچهها به دستور فرمانده محور «شهید حاجحسین بصیر» به منطقه عملیاتی اعزام شدیم.
منصف گفت: در بین راه از چندین پاسگاه و ایست و بازرسی عبور کردیم تا به منطقه عملیاتی کربلای 4 رسیدیم، در بدو ورود، منطقه را آرام دیدم، اما برخلاف آنچه که دیده بودم هر چه به زمان عملیات نزدیکتر میشدیم، حساسیت نیروهای دشمن در منطقه به وضوح بیشتر میشد.
وی بیان کرد: چند روزی مانده بود به شروع عملیات، باران تندی باریدن گرفت که موجب آبگرفتگی کانالهای خط مقدم شد. من به اتفاق چند نفر از رزمندهها برای تخلیه آب داخل کانال دستبهکار شدیم، در حین کار باخبر شدیم که حاجبصیر برای سرکشی و نظارت به منطقه آمده است.
این رزمنده دفاع مقدس افزود: از آخرین مرتبهای که ایشان را دیده بودم حدوداً یک ماه گذشته بود، با این که محبت ایشان نسبت به خانواده بسیار عمیق بود اما در جبهه همان برخوردی را با من داشت که با دیگر رزمندهها داشتند.
منصف گفت: علیاکبر بصیر برادر بزرگ سرلشکر شهید حاجحسین بصیر در خاطرهای بیان میکند: قبل از انقلاب قرار بود تظاهراتی برای تسخیر دانشگاه در بابلسر صورت بگیرد.
وی افزود: بنده و حاجی به اتفاق چند نفر از دوستان بهسمت بابلسر حرکت کردیم، شروع تظاهرات از فلکه سوم تا میدان شهربانی سابق بود.در حوالی سینمای قدیم کافهای بود که در آن مشروب فروخته میشد، آنجا شده بود پاتوق افراد بیقید و بند، آن روز عدهای از آنها که از حضور حاجی در آن جمع مطلع شده بودند، خواستند به طریقی حاجی را بدنام کنند.
وی گفت: به همین خاطر با پرتاب سنگ به شیشههای کافه خواستند بهنوعی خرابکاری کنند، حاجی با صدای بلند به آنها خطاب کردند که اگر دَرِ آنجا هم باز شد ما نباید بدون اجازه وارد شویم، حتی بطریهای مشروب روی میز را هم نباید بشکنیم، به گفته امام: «باید مشروب داخل بطری را خالی کنیم و بطری را سرجایش قرار دهیم». در حالی که دستش را مشت کرده بود، با فریاد گفت: «ما بتشکنیم، شیشهشکن نیستیم، آنهایی که مغازه مردم را تخریب میکنند، میخواهند هدف ما را گم کنند و ما را بد جلوه دهند».
منصف افزود: بعد از مدت کوتاهی عده زیادی دور حاجی جمع شدند و آن عده کمیکه قصد تخریب حاجی را داشتند، از آنجا دور شدند.
به گزارش مشرق، سید حسن هاشمی - وزیر بهداشت در ادامه سفرهای کاری خود به استانهای مختلف، به استان گلستان سفر خواهد کرد.
در انتخابات 7 اسفند ماه علی آباد کتول با 93 درصد وگرگان با 56 درصد بیشترین و کمترین درصد شرکت کنندگان را به خود اختصاص داده است .
به گزارش گلستان ما، دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی 7 اسفندماه یعنی جمعه گذشته برگزار شد .
در این دوره میزان مشارکت مردم استان گلستان 81 درصد عنوان شده است .
اما خوب است میزان مشارکت شهرهای دیگر را نیز بدانید .
درصد کل شرکت کنندگان استان به تفکیک شهرها:
علی ابادکتول 93/27
مراوه تپه 91/52
گالیکش 87/20
آزادشهر 86/76
مینودشت 85/91
رامیان 84/58
کلاله 82/43
گمیشان 81/07
ترکمن 78/98
اق قلا 78/21
کردکوی 73/55
گنبد کاووس 73/31
بندرگز 71/99
گرگان 56/73
گزارش " مینوخبر " ، تجمع کارگران معدن ذغالسنگ تخت امروز هم به مانند روز گذشته در مقابل دفتر نمایندگی این شرکت برگزار شد.
این کارگران سپس در مقابل فرمانداری شهرستان حضور پیدا کردند تا اعتراض خود را از این طریق به گوش مسئولان ذی ربط برسانند.
با دعوت فرماندار شهرستان مینودشت این افراد در سالن اجتماعات فرمانداری حضور پیدا کردند و در جلسه ای که فرماندار، رئیس دادگستری، دادستان، رئیس اداره صنعت، معدن و تجارت، رئیس اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی، رئیس تامین اجتماعی و رئیس این معدن حضور داشتند شرکت کردند.
«اسرافیل وزیری» فرماندار شهرستان مینودشت در خصوص این جلسه گفت: امروز حقوق یک ماه این کارگران پرداخت شد و به گفته رئیس معدن قرار است باقی مانده مطالبات این کارگران نیز تا آخر سال واریز شود.
فرماندار شهرستان مینودشت با تاکید بر این که پشتیبان قشر کارگری شهرستان هستیم، خاطر نشان کرد: کارگران عزیز باید سعه صدر بیشتری داشته باشند و مطالبات قانونی و به حق خود را هم از طریق قانون پیگیری نمایند.
بچه های پادلدل 1394-11-20 11:22