به گزارش خبرآنلاین فرج الله سلحشور کارگردان سینما و تلویزیون در آخرین اظهارات خود در حاشیه جشنواره فیلم عمار به بیان عقاد خود در خصوص فیلمسازی اسلامی پرداخت.
گزیدهای از صحبتهای او به نقل از ایسنا بدین شرح است:
- مستند یعنی واقعیتی که ریشه در حقیقت دارد و مستندی که مورد نظر ماست برخاسته از معنویت و اعتقادی است که فیلمسازان دارند. به نظر من فیلمسازی که بشود آن را اسلامی تلقی کرد، همین فیلمهایی است که ما در جشنوارهی عمار دیدیم.
-33 سال است که جمهوری اسلامی سعی در تحمل فیلمسازی دارد که از گذشته به ما ارث رسیده بود. سعی کردیم ضعفهای اخلاقی و ناهنجاریهایشان را نادیده گرفته فیلمهای بد را با اصلاحات پخش کنیم، بودجه در اختیارشان قرار دهیم وابستگی و سایر ضعفهایشان را نادیده بگیریم تا بلکه جذب شوند، ولی این اتفاق نیفتاد.
- فیلمسازی امروزه از جای دیگر خط میگیرد و دلیل دیگر این است که ما حرفی برای گفتن نداشتیم و اگر به یک فیلمساز امروزی میگفتیم که کار معنوی و اسلامی کند از ما میپرسید که اسلامی یعنی چه؟! و ما حرفی برای گفتن نداشتیم و او به ما میگفت که حالا من به شما میگویم که یعنی چه و چه کار باید کرد!
- طبق آمار تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی حدودا سه درصد از فیلمسازان ما به فیلمسازی اسلامی معتقدند، زیرا ما در فیلمسازی خود از کشورهای دیگر خط میگیریم و در محیط ناسالم ارزشهای سالم نیز سرکوب میشوند.
- اولین اصل فیلمسازی دنیای امروز دروغ است که خود در پاسخ به علت آن میگویند که هر دروغی یک واقعیتی دارد. ما نیز جواب میدهیم اگر اینطور باشد پس بعد از هر خطایی برای توجیهکردن آنچه برای پنهانکردن خطای خود میبافیم میتوانیم از این دلیل استفاده کنیم و این دلیل قانعکننده برای توجیه دروغ نیست.
- دومین مبنای فیلمسازی دنیای امروز انسانمحوری است یعنی اینکه فیلمساز نظر مستقل شخصی خودش را در قالب فیلم به دنیا و مردم عرضه میکند. مثلا وقتی از من می پرسند که یوسف فیلم من واقعی نبود پاسخ دهم که این یوسف من است ،وقتی از ابراهیم حاتمی کیا پرسیده می شود روح فیلم تو روح اعتقادی نیست، پاسخ می دهد این روح من است و وقتی از نجفی میپرسیم این سربداران نیست او بگوید که این سربداران من است.
-مادی گرایی یعنی سینمای گیشه و جشنواره و شهرت و جایزه. در کجای دنیا دیده شده است که فیلمسازان بگویند خدایا به خاطر تو فیلم میسازیم. به نظر من فیلمسازی دنیا برای مبارزه با خود است نه برای ترویج خدا. چنانچه هالیوود و صهیونیسم سینما را در دنیا برای نابودی اعتقادات مردم و ساقط کردن مذهب از قداست بنا گذاشته است.
-به نظر من درام یعنی ایجاد تعلیق برای کشش یعنی اینکه گرهای در اول داستان ایجاد شود و تماشاگر را تا آخر داستان به انتظار بنشاند تا ببیند این گره کجا باز میشود و فیلمساز نیز در درام وظیفه دارد که در ابتدای فیلم گرهای ایجاد کند سپس مخاطب را تا انتهای فیلم بکشد و بعد در پایان گرهی فیلم را باز کند. آخر رکن سینمای دنیای امروزی قصه زیباست وهر فیلمسازی علاقه دارد که یک داستان قشنگ را به تصویر بکشد.
- ما میتوانیم راست و واقعیت را به جای اولین رکن آن یعنی دروغ جایگزین کنیم. مستندسازان میتوانند به دنبال واقعیت بروند و آن را با اندکی جابهجایی به سینمای داستانی تبدیل کنند.
-برای رکن سوم نیز به جای مادیگری میتوانیم از معناگرایی استفاده کرده و به جای درام نیز عبرت را جانشین کنیم. در عبرتآموزی میبینیم که انسانی خطا کرده و چوب آن را میخورد و از این طریق ما را به تفکر وا میدارد به علاوه که به نظر من ما در فیلمسازی خود داستان زیبا را میتوانیم داشته باشیم.
-در فرهنگ اسلامی داستانهایی خلق شدند که واقعیت نداشته ولی انتهای داستان ما را به سمت یک حقیقت هدایت میکند، مثل قصههای مولانا بنابراین فیلمساز میتواند از همه رفتارها و حرکات انسانها الهام بگیرد و برایش کشف و شهود ایجاد کرده و سپس برای آنها فیلم بسازد.
-بارها دیدهایم که علمای ما وقتی به بالای منبر میروند، میگویند قال الله یا قال رسولالله برای اینکه برای خودشان شانیتی قائل نیستند، بنابراین میگویند هرچه را که خدا بگوید من میگویم چرا که خودم چیزی برای گفتن ندارم. ولی در سینمای دنیای امروز معنویت وجود ندارد و کتاب آسمانی مطرح نیست که سوالاتشان را پاسخ بدهد. بنابراین به اجبار به سمت مادیگرایی رفتند و صهیونیسم نیز به آن دامن زده است.
- ما از خودمان چیزی نداریم که بگوییم و اصلا چه کارهایم که بخواهیم چیزی بگوییم و اگر برای مسائل خود به سخن خدا، به پیامبر و علما رجوع کنیم اشتباهاتمان به حداقل میرسد. لذا داستان را باید اول خدا و سپس انسانهای خداگونه و تربیتیافتههای مکتب الهی و اهل معنا و معرفت بگویند. هنرمند اگر اهل معنا و معرفت نباشد هنرمند نیست و به نظر من فیلمسازی اسلامی نیز امکانپذیر است همانگونه که مستند را میشود اسلامی ساخت فیلم داستانی را نیز میتوان اسلامی تولید کرد.
- فیلمسازی اسلامی مشروط بر این است که فیلمساز اهل کمک به همنوع، دلسوز جامعه، اهل نماز شب، نماز اول وقت، عبادت و ریاضت باشد. اگر فیلمسازی از سر درد فیلم نسازد، فیلمساز محسوب نمیشود. فیلمسازی که برای خود و دل خودش فیلم بسازد فیلمساز محسوب نمیشود و فیلمساز اسلامی نیست.
-همه ما فطرتی الهی داریم که با واقعیت و حرف راست ارتباط برقرار کرده و دروغ را پس میزدند. حتی اگر کافر یا مارکسیست نیز به تماشای فیلمی بنشیند که واقعیت دارد با فطرت او ارتباط برقرار میکند و یک فیلم دروغ هرقدر هم که زیبا ساخته شده باشد، تاثیرات منفی آن بیش از تاثیرات مثبت آن است، در حالی که فیلم واقعی حتی اگر ضعیف ساخته شده باشد باز هم تاثیرات مثبت خود را دارد.
- تصویر یعنی چیزی که با چشم دیده میشود و جذابیت فیلم اسلامی چیزی است که با چشم دیده نشده ولی احساس میشود. علت این که بسیاری از فیلمهای بعد از انقلاب که معنوی بودهاند هنوز نیز به دل مینشینند این است که آنها معنوی وارزشمند هستند و همیشه میتوانند تاثیرگذار باشند. زیبایی داستانهایی که ما به دنبال آنها هستیم بصری نیست و در روح و روان آنها وجود دارد.
-امروزه میشنویم که سینما نباید از ارزشها صحبت کند و فیلمساز فقط باید منتقد باشد و این یعنی اینکه بلانسبت مثل مگس باشد و روی....بنشیند درحالیکه باید پروانه صفت بوده و روی گل بنشیند. من یقین دارم که انسان مومن از فیلم نکتههایی در میآورد که مانع انحراف میشود و علما و انسانهای معنوی ما تحت تاثیر غرب نبوده و از فیلم نکات لازم را استخراج میکند.
-اگر ایمان خود را تقویت کنیم از برداشتی که مثلا از یک آیه قرآن داریم به شرطی که در تضاد با آیههای دیگر نباشد میتوانیم استفاده کنیم چرا که دیگر تحلیل شخصی ما نیست، بلکه آموختههای دینی ماست و وقتی که قصد ساختن یک داستان واقعی را داریم با وجود اینکه حق تبدیل و تغییر نداریم ،از تفسیر خودمان میتوانیم استفاده کنیم. چراکه فیلمساز مفسر حوادث و ارزشها و ضد ارزشهای جامعه خود است.
-ما فقط در سینما میتوانیم یک موضوع سطحی را نشان دهیم همانطور که سینما سطحی است. سینما ضعیف است و در بسیاری از جاها فیلم و دوربین ناتوان است. این یعنی اینکه در جایی که در توان تصویر است و میشود از آن استفاده کرد باید به سراغ چیزهایی پیش برویم که امکان تصویربرداری آن موجود است و اگر دیدیم با ورود به چیزی حق مطلب را میتوانیم ادا کنیم، باید وارد شویم البته به هر چیزی نباید دست بیندازیم. به علاوه من معتقدم توانایی بشر محدود نیست و هر چه انسان رشد بیشتری پیدا کند، میتواند راهی برای به تصویر کشیدن ارزشها پیدا کند.
- من 60 سال دارم و از 12 سالگی به سینما رفتم. 48 سال است که حدودا 10 هزار فیلم دیدهام و در حوزهی سینما و تصویر خالی از ذهن نیستم و به نظرم دنیای امروز خود را به تصویر محدود کرده است اگر در پشت سینما تصویری از معنویت نباشد سینما مادی شده و ما به عنوان فیلمساز اسلامی اگر بخواهیم به تصویر بپردازیم فیلمساز اسلامی نیستیم و فیلمساز صهیونیسم و هالیوود شدهایم. فیلمسازی زاییده معنویت نیست زاییده خودبزرگبینی و شهرتطلبی است و در غرب به وسیلهای برای استعمار تبدیل شده است.
-امروزه میبینیم که لباسهای بومی ایرانیان از بین رفته است و این فقط به خاطر رسانهها اتفاق افتاده است و آنها به ما میگویند که چه بخوریم و چه بپوشیم بعد از فروپاشی شوروی آمریکا به آن کشور شلوار جین و فست فود را وارد کرد و این یعنی این که آنها میخواستند شکل لباس پوشیدن و غذا خوردن مردم را تغییر بدهند. من معتقدم اگر فیلمسازی با همین شکلش ادامه پیدا کند روزی میرسد که ریشوها و چادریها را در خیابانها سنگسار کنند.
-هر فیلمی که میبینیم نشانه شخصیت فیلمساز آن است، اگر فیلمی بخواهد به جامعه لطمه بزند نباید ساخته شود ، من نیز زمانی که گفتم فیلمسازی ما فاحشه خانه شده است و بعد احساس کردم به جامعه ضربه میزند، عذرخواهی کردم با اینکه کل فیلمسازان مورد نظر من نبودند و ما فیلمسازان متعهد و متشخص نیز داریم.
-اگر ما در فیلمی بخواهیم جامعه را لجن نشان دهیم غلط است، ولی اگر درد جامعه را نشان داده و در کنارش راه حل قرار دهیم این خوب است.33 سال است که به سینما و تلویزیون چیزی نگفتهایم و نتیجهاش این شده است که حدودا سه درصد آثار دههی 70 قابل پخش است، اما باقی آنها سبک بوده و قابلیت پخش ندارند، در حالی که در دههی 60 از هر 100 فیلم 15 فیلماش خوب است و به نظر من به جای تجلیل از فیلمسازانی که اهل معرفت نیستند باید فیلمسازهای صالح و مومن مورد تجلیل قرار بگیرند، چرا که نتیجهی آنچه که تاکنون انجام دادهایم این است که امروز میبینیم.
نظر |