مسعود رجوی که در کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق قرار داشت، قبل از تاسیس سازمان به عنوان دانشجو به خارج از کشور سفر کرد و ظاهرا در همین زمان بوده با فراماسون ها ارتباط برقرار کرد و به عضویت این سازمان مرموز درآمد.
به نظر می رسد ارتباط با این سازمان و همکاری با ساواک، مسعود رجوی را از اعدام و مرگ حتمی نجات داد. رجوی جزو اولین نفرات دستگیر شدهی سازمان در شهریور سال 1350 بود که خودباختگی و ضعف شدید روحی و روانی اش را نشان داد و این موضوع از نامههای وی به همسرش به خوبی مشهود است.
رجوی برای نجات جان خود تن به همکاری گسترده با ساواک داد و باعث دستگیری بسیاری از دوستان حود و اعضای اصلی سازمان از جمله حنیف نژاد گردید. با اعتراف رجوی و دوستانش حدود هفتاد نفر از اعضای اصلی و فرعی سازمان که در خانه های تیمی مخفی شده بودند، دستگیر شدند. این اعترافات در پرونده رجوی ثبت شد و ساواک تهران در نامهای که به دادگاه نظامی ارتش نوشت، ضمن اشاره به این همکاری، خاطر نشان کرد که مصلحت اقتضا می کند در مجازات وی تخفیف داده شود. البته سازمان عفو بین الملل هم که دو تن از برادران رجوی در آن کار می کردند، با وساطت اینها و اعمال نفوذ فراماسونها لطف ویژهای به وی ابراز داشت و از رژیم ایران خواست علاوه بر تخفیف در مجازات، وسایل آسایش رجوی را نیز فراهم کند. این در حالی بود که اتهام رجوی و دوستان دیگرش که به اعدام محکوم شدند یکسان بود و همه متهم به اقدام علیه امنیت کشور و برهم زدن نظم عمومی شده بودند.
به هر حال مجموعه ی این عوامل باعث شد که رجوی به رغم اینکه همهی دوستانش به جوخه ی اعدام سپرده شدند، از یک درجه تخفیف برخوردار شود و حبس ابد بگیرد.