مینودشت
خانه   | ارتباط   | درباره    | آرشیو
مرداد 91 (14)
شهریور 91 (85)
مهر 91 (19)
آبان 91 (10)
آذر 91 (74)
دی 91 (96)
بهمن 91 (27)
اسفند 91 (23)
فروردین 92 (38)
اردیبهشت 92 (73)
خرداد 92 (49)
تیر 92 (25)
مرداد 92 (22)
شهریور 92 (23)
مهر 92 (34)
آبان 92 (26)
آذر 92 (20)
دی 92 (22)
بهمن 92 (12)
اسفند 92 (11)
فروردین 93 (11)
اردیبهشت 93 (14)
خرداد 93 (9)
تیر 93 (10)
مرداد 93 (8)
شهریور 93 (8)
مهر 93 (10)
آبان 93 (11)
آذر 93 (8)
دی 93 (6)
بهمن 93 (2)
اسفند 93 (4)
فروردین 94 (3)
اردیبهشت 94 (2)
خرداد 94 (5)
تیر 94 (4)
مرداد 94 (3)
مهر 94 (3)
شهریور 94 (1)
آبان 94 (1)
آذر 94 (3)
دی 94 (2)
پایگاه جامع عاشورا
ابزار و قالب وبلاگ
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
روش های درمان در طب سنتی2
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
کودکان آسمانی
علی اصغربامری
جاده های مه آلود
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بلوچستان
محفل آشنایان((IMAN))
اشک شوق
****شهرستان بجنورد****
کلکسیون تمبرخانواده شهید محمدسخنی وجمیله رمضان
برترین لحظه ها
نمایندگی دوربین های مداربسته
طراوت باران
تراوشات یک ذهن زیبا
پیامنمای جامع
کاسل
عشقی به پاکیه عشق شیرین و آبتین
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
مشکات نور الله
یه دختره تنها
دهکده کوچک ما
.:مطالب جدید18+ :.
اسرا
غزلیات محسن نصیری(هامون)
دنیای بارانی
آتیه سازان اهواز
ترنم حضور
شیاطین سرخ
یک عاشقانه ی ساده برای من......
::₪ °اینجا همه چی در همه° ₪ ::
هرچی دلت بخواد
بهار عشق
*(حرفهای نگفته)*
˙·٠•شاید حال دلم خوب شود٠·˙
آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل
ردپای عشق
دلــــــــگیــــــر
بهاره تنها
vagte raftan
مناجات با عشق
مسعود رضانژاد فهادانـ
از یک انسان
خرید عینک ریبن" target="_blank">

معماری

 
فرهنگ و اندیشه (83)
عترت (39)
مینودشت (16)
قرآن (8)
ارتباط با ما (1)
کانال وبلاگ ما
لحظه تحویل سال از خداوند برایش شهادت خواستم
وقتی به فرمانده کل سپاه گفتند؛ فعلاً باید صبر کنید
خوش آمدی
وقتی حاجبصیر گوش دیدهبان را کشید
سفر هاشمی به سرزمین طلای سفید
دشت بهشت مینودشت
درصد شرکت کنندهگاه + مینودشت
کارگر فریاد رس ندارد + مینودشت
نظر مردم گالیکش در مورد انصراف دکتر اریان پور
مهدویت امام زمان (عج)
کل بازدید: 511912
بازدید امروز: 47
بازدید دیروز: 131
تعداد کل پست ها: 841
دوشنبه 91 بهمن 9 | ساعت 12:16 عصر
ماجرای رحمکردن شیر درنده به نماینده پیامبر(ص)

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام والمسلمین حمید احمدی جلفایی در تازه‌ترین اثر خود با نام «مثنوی محمد رسول رحمت» زندگانی پیامبر ختمی مرتبت را به شعر در آورده است.

احمدی جلفایی در کتاب «مثنوی محمد رسول رحمت» به شیوه تقریب مذاهبی در قالب مثنوی در 826 بیت شعر درباره زندگانی پیغمبر سروده است.

در این کتاب بخش‌هایی نظیر شرح شمایل حضرت(ص)، اخلاق نبوی، مواردی از کرامت رسول رحمت(ص)، بیانات حضرت، فرزندان و فضیلت‌ دختر پیامبر بیان شده است، در ادامه به ماجرای «رحم کردن شیر درنده در جنگل به نماینده حضرت(ص) و کمک کردن شیر به او» از این کتاب اشاره می‌شود: 

 

 

همچنین نقل است از اهل خبر

با سندهای زیاد معتبر

بنده‌ای(1) از بندگان مصطفی

با وقار و رادمرد و باصفا

نام او بوده «سفینه» یا لقب؟

من ندانم، لیک داند این عرب

گرچه از لطف نبی، آزاد بود

لیک دایم، در رکابش راد(2) بود

گفت(3): روزی سید و سالار من

کرد از روی کردم، احضار من

سوی جنگی کرد چاکر را روان

با گروهی، دست شستیم از جهان

ناخدا کشتی خود را ساز کرد

سوی مقصد، بند لنگر، باز کرد

القضا، کشتی ما در بین راه

سر به سنگی کوفت، شد یکسر تباه

عده‌ای را شد شهادت بهرشان

عده‌ای گویا رهانیدند جان

لطف حق، چوبی به دستم بند کرد

روی دریا ساعتی خُرسند کرد

تا رسیدم بیشه‌ای(4) در آن گُذار

با مشقت، خود رسانیدم کنار

ناگهان شیری ز کنجی برجهید

تیز و برُان شد، امان از من بُرید

دست بر دامان حق آویختم

اشک ناچاری به دامن ریختم

عرض کردم: ای خدای آسمان!

خالق ارواح و اَبدان و زمان!

کرد آزادم حبیبت، عادلا(5)

وا رهیدی خود ز طوفان بلا

آن کجا و این کجا؟ ای پادشاه!

سوی این مُضطر، کنون بنما نگاه

جرأت آمد اندکی در دل به بار

گفتم: ای سلطان جنگل! دست دار

دانی آیا من که هستم در اَمام(6)

بنده آزاده خیرالأنام

حرمتش گر می‌شناسی، دل سپار

بگذار از من تا شوی ذو افتخار

بر خداوندیش! تا گفتم چنین

نعره و فریاد او شد ته‌نشین

سر به زیر انداخت، خشکید او به جا

رام شد، چون گربه می‌سودی(7) به پا

عاقبت خوابید او در پیش رو

ایده فهمیدم،(8) نشستم پشت او

خیز بِگرفت آن شجاع خوش سرشت

تا رسانیدم به جایی چون بهشت

هر چه خواهی، بود آن جا از نعم(9)

خوان حق، گسترده بودند از کرم

سیر چون گشتم، سوارم کرد باز

سوی دریا رهسپارم کرد باز

کشتی قومی از آن جا می‌گذشت

تا تکانیدم علامت، بازگشت

چون مرا دیدند بر شیری سوار

از تعجب، خشکشان زد چون چنار

قصه را بنهادمی چون در میان

رحمت و تعظیمشان، ناید بیان

وقت رفتن، نزد آن حیوان شدم

شکردار یار هم‌پیمان شدم

گفتمش: حق، یاور و یارت شود!

با جزای خیر، دلدارت شود!

اشک، در چشمان او آمد به جوش

قلب من، افتاد در تاب و خروش

دل گسستن بود کاری سخت سخت

تا نشد کشتی ما پنهان، نرفت

«خاک» گوید با دلی اندوهگین

آفرین بر این ادب، صد آفرین!

کاش انسان، نکته‌ها برداشتی(10)

این چنین حرمت، نگه می‌داشتی!

حرمت اهل ولایت، واجب است

هر که این حرمت نداند، ناصب است

 

*پی‌نوشت‌ها:

1-غلامی

2- جوانمرد، همچنان رادمرد و آماده به خدمت، با اینکه حضرت حتی او را آزاده کرده بود

3- گوینده، غلام پیامبر است 

4-جنگل

5-ای خداوند عادل

6- مقابل، پیش‌رو

7-سرش را به پاهایم کوبید

8-منظور او را فهمیدم

9-نعمت‌ها

10- برداشت می‌کرد


نظر بدهید
نویسنده : مینودشت علی طورانی
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Developed By: Ashoora.ir
کپی برداری از مطالب و تصاویر بدون ویرایش و همراه با ذکر منبع بلامانع است
Copyright 2012 [ http://mohammedan.ParsiBlog.com ] all rights reserved