به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان، مصیب عنابستانی ظهر امروز در ستاد برگزاری جشنواره ورزشهای هوایی در حضور روسای ادارات مینودشت و روسای هیئتهای ورزشی این شهرستان در اداره ورزش و جوانان مینودشت اظهار داشت: این جشنواره در سالهای قبل برگزار و با استقبال خوبی همراه بوده و این فرصت مناسبی است تا طبیعت بکر و بینظیر این شهرستان در ارتفاعات روستای ترسهمحل قرار گرفتن سایت پروازی را به همه ایران و حتی سراسر جهان معرفی کنیم. وی خاطرنشان کرد: این جشنواره در سالهای قبل به صورت شخصی برگزار و امسال در قالب یک کار ستادی با همکاری همه ادارات شهرستان به ویژه فرمانداری و بخشداریهای دو بخش مرکزی و دوزین، اداره ورزش و جوانان شهرستان و اداره کل ورزش و جوانان استان، شهرداری و شورای اسلامی شهر مینودشت، جمعیت هلال احمر، نیروی انتظامی، مرکز بهداشت، آموزش و پرورش بسیج و سپاه ناحیه مینودشت و بسیاری از ادارات دیگر برگزار خواهد شد ازشرایط مطلوبتری برخوردار و شایستگیهای این شهرستان را به بهترین شکل ممکن به دنیا معرفی کند. تعداد تیمهای خارجی حاضر در جشنواره بیشتر میشود عنابستانی اضافه کرد: در سال گذشته ورزشکارانی از کشورهای آلمان، هلند و ترکیه در این جشنواره حضور داشتند و امسال در تلاش هستیم تا تعداد تیمهای خارجی حاضر در مسابقات و ورزشکاران نامی ورزشهای هوایی به ویژه پاراگلایدر سواران بینالمللی را افزایش تا کیفیت برگزاری مسابقات بالا و استقبال مردم هم از این رویداد بزرگ ورزشی بیشتر شود. فرماندار مینودشت ادامه داد: زمان برگزاری این جشنواره شهریور ماه سال جاری پیشبینی شده و انتظار است ادارات همکار کمبودهای خود را جبران و نسبت به وظایف محوله که توسط ستاد برگزاری همایش در نظر گرفته شده نهایت همکاری را داشته باشند. در این جلسه اداره ورزش و جوانان شهرستان وظیفه اطلاعرسانی، تبلیغات و هماهنگی بین دستگاههای دولتی عضو ستاد را بر عهده گرفت و ادارات آموزش و پرورش وظیفه اسکان، نیروی انتظامی وظیفه امنیت و آرامش منطقه، هلال احمر و شبکه بهداشت مدیریت بهداشت منطقه و آمادهسازی گروههای امداد و نجات و آمبولانس به تعداد کافی، شهرداری وظیفه خدماتدهی از قبیل ایجاد ایستگاههای صلواتی و پذیرایی از مسافران در کنار حمل و نقل ورزشکاران و ورزش دوستان به ارتفاعات روستای ترسه بخش دوزین و سپاه ایجاد برنامههای فرهنگی و تفریحی را عهدهدار شدند. آب و هوای روستای ترسه پرواز با پاراگلایدر را لذت بخش میکند اضافه میشود ارتفاعات روستای ترسه از بخش دوزین که برای برگزاری این جشنواره در نظر گرفته شده از یک طبیعت بسیار زیبا و بکر برخوردار و به گفته اغلب پاراگلایدر سواران دارای نسیم گرمی است که باعث میشود پاراگلایدر سواران زمان بیشتری در ارتفاعات از یک پرواز خوب لذت ببرند، ضمن اینکه در حال حاضر هم روزهای تعطیل و پایان هفته ورزشکاران زیادی با حضور در این منطقه پروازهای تمرینی خود را به منظور آمادگی بیشتر برای شرکت در جشنواره انجام میدهند.
نظر بدهید
![]() |
رسا: کارشناسان شبکه های وهابی لقب ابوتراب حضرت علی (ع) را منکر شدند.
ابو تراب در لغت به معناى پدر خاک، یا دمساز خاک، یا پدر و رئیس خاکیان است.
این لقب از محبوبترین القاب در نزد امام علی (ع) و یکی از زیباترین القاب آن حضرت به شمار میآید.
شیخ علاء الدین سکتوارى در «محاضرة الأوائل، ص 113» گوید: نخستین کسى که به کنیه (ابو تراب) نامیده شد على بن ابى طالب (ع) است ، این کنیه را رسول خدا (ص) به او داد آن گاه که دید او بر روى زمین خوابیده و خاک بر پهلوى او نشسته است، از روى لطف و مهربانى به او فرمود: «برخیز اى ابو تراب».
و این محبوب ترین القاب او به شمار مى رفت، و از آن پس، به برکت نفس محمدى این کرامتى براى او گردید، زیرا خاک خبرهاى گذشته و آینده تا روز قیامت را براى او باز مى گفت. این را بفهم که رازى است بى پرده. «الغدیر، الشیخ الأمینی، ج 6 ص 337 – 338».
عبایة بن ربعى «علل الشرائع، الشیخ الصدوق، ج 1 ص 156» می گوید: «به عبد الله بن عباس گفتم: رسول خدا (ص) از چه رو على (ع) را ابو تراب نامید؟ گفت : از آن رو که على (ع) صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست، و بقاى زمین و آرامش آن به او است، و از رسول خدا (ص) شنیدم مى فرمود : چون روز قیامت شود و شخص کافر پاداش و نزدیکى و کرامتى را که خداى متعال براى شیعیان على آماده نموده ببیند گوید : (اى کاش من ترابى بودم) یعنى کاش از شیعیان على (ابو تراب) بودم. و این است معناى این آیه که کافر گوید: کاش من تراب (خاک) بودم».
علامه مجلسى رحمه الله در بیان این جمله در «بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج 35 ص 51» می گوید:
«ممکن است ذکر آیه در اینجا براى بیان علت دیگرى در نامگذارى آن حضرت به ابو تراب باشد، زیرا شیعیان او به جهت تذلل بیش از اندازه و تسلیم بودن در برابر فرمانهاى حضرتش تراب نامیده شده اند؛ و چون آن حضرت صاحب و پیشوا و زمامدار آنهاست ابو تراب نام گرفته است».
در این که پیامبر اسلام (ص) در چه زمانی این لقب مبارک را به امیر المؤمنین (ع) داده است، روایات متفاوتی نقل شده است. برخی از آنها حاکی از آن است که این لقب در جمادی الأول یا جمادی الثانی سال دوم هجرت در غزو? العشیره به آن حضرت داده شده است. در برخی دیگر آمده است که در یوم التآخی؛ یعنی روزی که پیامبر اسلام بین هم? مسلمان عقد برادری بست و از بین تمام مردم علی را برای خود برگزید، به او داده شده است.
البته این روایات هیچ تعارضی باهم ندارند؛ چرا که ممکن است پیامبر اسلام (ص) در موارد متعدد بارها و بارها آن را تکرار کرده باشد.
برای تحقیق بیشتر در این باره میتوانید به کتاب «الغدیر علام? امینی رحمت الله علیه ، ج 6 - ص 334 – 338» مراجعه نمائید.
رسا: کارشناسان شبکه های وهابی لقب ابوتراب حضرت علی (ع) را منکر شدند.
ابو تراب در لغت به معناى پدر خاک، یا دمساز خاک، یا پدر و رئیس خاکیان است.
این لقب از محبوبترین القاب در نزد امام علی (ع) و یکی از زیباترین القاب آن حضرت به شمار میآید.
شیخ علاء الدین سکتوارى در «محاضرة الأوائل، ص 113» گوید: نخستین کسى که به کنیه (ابو تراب) نامیده شد على بن ابى طالب (ع) است ، این کنیه را رسول خدا (ص) به او داد آن گاه که دید او بر روى زمین خوابیده و خاک بر پهلوى او نشسته است، از روى لطف و مهربانى به او فرمود: «برخیز اى ابو تراب».
و این محبوب ترین القاب او به شمار مى رفت، و از آن پس، به برکت نفس محمدى این کرامتى براى او گردید، زیرا خاک خبرهاى گذشته و آینده تا روز قیامت را براى او باز مى گفت. این را بفهم که رازى است بى پرده. «الغدیر، الشیخ الأمینی، ج 6 ص 337 – 338».
عبایة بن ربعى «علل الشرائع، الشیخ الصدوق، ج 1 ص 156» می گوید: «به عبد الله بن عباس گفتم: رسول خدا (ص) از چه رو على (ع) را ابو تراب نامید؟ گفت : از آن رو که على (ع) صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست، و بقاى زمین و آرامش آن به او است، و از رسول خدا (ص) شنیدم مى فرمود : چون روز قیامت شود و شخص کافر پاداش و نزدیکى و کرامتى را که خداى متعال براى شیعیان على آماده نموده ببیند گوید : (اى کاش من ترابى بودم) یعنى کاش از شیعیان على (ابو تراب) بودم. و این است معناى این آیه که کافر گوید: کاش من تراب (خاک) بودم».
علامه مجلسى رحمه الله در بیان این جمله در «بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج 35 ص 51» می گوید:
«ممکن است ذکر آیه در اینجا براى بیان علت دیگرى در نامگذارى آن حضرت به ابو تراب باشد، زیرا شیعیان او به جهت تذلل بیش از اندازه و تسلیم بودن در برابر فرمانهاى حضرتش تراب نامیده شده اند؛ و چون آن حضرت صاحب و پیشوا و زمامدار آنهاست ابو تراب نام گرفته است».
در این که پیامبر اسلام (ص) در چه زمانی این لقب مبارک را به امیر المؤمنین (ع) داده است، روایات متفاوتی نقل شده است. برخی از آنها حاکی از آن است که این لقب در جمادی الأول یا جمادی الثانی سال دوم هجرت در غزو? العشیره به آن حضرت داده شده است. در برخی دیگر آمده است که در یوم التآخی؛ یعنی روزی که پیامبر اسلام بین هم? مسلمان عقد برادری بست و از بین تمام مردم علی را برای خود برگزید، به او داده شده است.
البته این روایات هیچ تعارضی باهم ندارند؛ چرا که ممکن است پیامبر اسلام (ص) در موارد متعدد بارها و بارها آن را تکرار کرده باشد.
برای تحقیق بیشتر در این باره میتوانید به کتاب «الغدیر علام? امینی رحمت الله علیه ، ج 6 - ص 334 – 338» مراجعه نمائید.
شروع مبارزه از مسجد
محمدجواد تندگویان مبارزه مکتبی را از مسجد آموخت و تا پایان عمر با برکتش در هیچ گروه و دستهای عضو نشد؛ مبارزات او جنبه حق طلبانه داشت و هیچ سند قابل ملاحظهای از وابستگی گروهی به طور واضح از ایشان موجود نیست. عوامل ساواک با شکنجههای زیاد قصد احراز وابستگی ایشان را به گروههای انقلابی داشتند و در حقیقت باورشان نمیشد که این جوان از روی آموزههای مکتبی و درسهایی که خود از اسلام و زندگی ائمه(ع) گرفته بود، در مسیر نهضت قرار گرفته و هیچگونه آموزشی برای مبارزه با رژیم از هیچ گروه خاصی ندیده بود.
به این ترتیب جواد در برابر نگاه تمسخرآمیز داوران، در گزینش بانک ملی مردود شناخته شد. زیر ورقه آزمون او این عبارت به چشم میخورد: "نامبرده به علت تعصبات مذهبی صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد حتی وجودش در میان سهمیه بانک نیز خالی از دردسر نیست."
روح لطیف
شهید تندگویان روح لطیفی داشتند، خونگرم بودند با دوستان خود زیاد رفت و آمد میکردند. بسیار خانواده دوست بودند و همیشه سعی میکردند افراد خانواده را به دور هم جمع کنند. سن و سال و مقام برای ایشان مطرح نبود، با همه خوش برخورد بودند. در عین حال که حرف خودشان را میگفتند با همه یک کلام میشدند. حتی ارتباط ایشان با غیر مسلمانی که هم سلولی او در زندان ساواک بودند هم خیلی خوب بود.
او روابط عمومی بسیار قویای داشت، با همه دوست میشد و هیچ کس را دشمن خودش نمیدانست با همه با رحم و دلسوزی برخورد میکرد.
جملهای که ایشان دارند:"ما چون عشایر ییلاق و قشلاق میکنیم و ارمغان ییلاق و قشلاق گرمی محافل خانواده مستضعفین است." (خانم مریم تندگویان، فرزند شهید)
طلبهی شهید شیخ عباس علی دادی سلیمانی، متولد 1345 از عشایر قهرمان بافت کرمان برخاست و پس از عمری کوتاه اما پر برکت در تیر ماه 1366 در منطقه ماووت عراق به کاروان شهادت پیوست. مرور خاطراتی از او در سالروز شهادتش، دلها را به سرزمین ایمان و عرفان میکشاند.
باید برخاست
روحانی گردان 418 از لشکر 41 ثارالله و پیک گردان بود. در عملیات موعود، عراقیها آتش شدیدی بر رزمندهها ریختند و بچهها پشت خاکریز نمیتوانستند سربلند کنند. شیخ عباس گفت: اینجا دیگر پیک بودن به کا ر نمیآید. با اجازهی فرمانده گروهان، آرپی جی را برداشت و روی خاکریز ایستاد و شلیک کرد. با اولین شلیک او، ستون دشمن از هم پاشید.
نفس گرم شیخ
معنویت و روحانیتی که با سخنان شیخ عباس بر مجالس گردان حاکم میشد، باعث میشد که پس از سخنرانی و روضهی او بچهها تا یک ساعت بعد در آغوش هم گریه کنند و حلالیت بخواهند و از خدا درخواست شهادت کنند.
شام صلواتی
در یکی از مرخصیها سوار اتوبوس بودیم که به شهر برگردیم. در بین راه برای نماز مغرب و عشا توقف کردیم که فقیری دست دراز کرد و از شیخ عباس کمک خواست. شیخ عباس یک دویست تومانی در جیب داشت. آن را به فقیر داد. به او گفتم: ما هنوز شام نخورده ایم و تا به مقصد برسیم، پول نیاز داریم. گفت: وقتی برایم ثواب ثبت شود، مینویسند داراییاش را بخشید.
وارد رستوران که شدیم مدیر رستوران که متوجه شد همه ما رزمنده هستیم گفت برای رزمندهها شام، صلواتی است. صلوات که فرستادیم به شیخ عباس نگاه میکردم و او لبخند میزد.
تذکر اخلاقی
در مجالسی که حرف بیهوده زده میشد نمینشست. با هم قرار گذاشته بودیم که هر وقت هر کدام حرف بیهودهای زدیم، دیگری به او تذکر دهد. در تمام مدتی که با او بودم حتی یک بار هم نتوانستم از رفتار و گفتار او ایراد بگیرم و به او تذکر دهم. او بسیار بر نفس خود مسلط بود.
سفارش به پیروی از ولایت فقیه
پیش از عملیات کربلای یک با تعدادی از بچهها خدمت شیخ عباس رفتیم. برایمان در مورد سرانجام جنگ صحبت کرد. گفت: بچهها، پس از جنگ، دشمنان آرام نمینشینند. یکی از کارهایشان جدا کردن و دور نگه داشتن شما بسیجیها از خط ولایت فقیه است. مبادا گول بخورید. شما باید با تمام توان از ولایت فقیه حمایت کنید.
یک سفارش
پیش از عملیات کربلای 4 تقویم کوچکی از جیب درآوردم و به عباس آقا دادم که به یادگاری برایم جمله ای بنویسد. وقتی تقویم را به من برگرداند و آن را باز کردم، دیدم نوشته است:
عزیزم، در راه اهل بیت عصمت و طهارت (ع) قدم بردار که راه آنها راه نور است و هرکس در راه آنها گام بردارد، در نور حرکت میکند.
آرام باش
در یکی از پاتکهای پس از عملیات کربلای 5 عراقیها آتش سنگینی میریختند. ما یک دسته از گروهان 2 گردان 411 بودیم که مقابله میکردیم. آن قدر آرپی جی زده بودیم که گوشهایمان چیزی نمینشیند. زکی زاده که فرمانده گروهانمان بود به شهادت رسیده بود. من در خط با بچهها صحبت میکردم که باید مقاومت کنیم. شیخ عباس آمد و آرام به من گفت: صادق، شاید این بچهها تا ساعتی دیگر به شهادت برسند. هنگام سخن گفتن با آنها آرام صحبت کن و صدایت را بلند مکن.
شهادتی زهرا گونه
شیخ عباس به حضرت فاطمه زهرا (س) ارادت عجیبی داشت. هنگامی که به شهادت رسید، کنجکاو شدم هر چه زودتر تابوتش را باز کنند تا ببینم که چگونه به شهادت رسیده است. تابوت را که باز کردند، دیدم عباس مانند زهرای مرضیه ( س) از ناحیهی پهلو مجروح شده و به شهادت رسیده بود.
دلنوشتهای از شیخ عباس
ای خدای مهربان، در این مقطع از زمان که بعد از ماه مبارک رمضان و سپری کردن شبهای قدر در کنار مزار شهدای قم، شهادت را از تو طلب کردم، دیگر ماندن برایم سخت اشت. دلم میگیرد و گویا چیزی گم کرده ام. ای خدای متعال، به تو عشق میورزم ولی حق عاشقی را ادا نمیکنم.
بخشی از وصیتنامه شهید
بکوشید فریب این زندگی کوتاه مدت و بی دوام را نخورید. دنیا محل امتحان است. آنچه به عنوان سرمایه از این دنیا میبرید، فقط تقوا و عمل صالح است.
به گزارش خبرآنلاین، در روزهای واپسین ماه شعبان، چند روایت از امام رضا علیه السلام درباره فضیلت این ماه را مرور می کنیم تا فرصت باقیمانده را دریابیم .
* توصیه امام رضا علیه السلام در باره ماه شعبان طلب مغفرت و دعا و استغفار است. حسن بن علی بن فضال می گوید: «از امام رضا (ع) شنیدم که می فرمود: هرکس در ماه شعبان هفتاد بار از خداوند طلب مغفرت نماید ، خداوند گناهانش را اگر چه به عدد ستارگان باشد می آمرزد.»
* در روایتی دیگر امام رضا (ع) شعبان را ماه زیارت امام حسین (ع) معرفی کرده اند. بزنطى می گوید: «از حضرت رضا (ع) پرسیدم که در کدام ماه امام حسین (ع) را زیارت کنیم. فرمود: در نیمه رجب و شعبان، و نیز مستحب است که در هنگام زیارت غسل کند و دعاء ام داود را بخواند.
* اباصلت هروی نقل نقل می کند که در آخرین جمعه از ماه شعبان بر ابالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام وارد شدم ،ایشان به من فرمود: «ای ابا صلت! بیشتر از شعبان گذشت و این آخرین جمعه آن است ، در این باقیمانده ماه تقصیر های گذشته ات را تدارک کن و بر آنچه به کارت می آید اقبال نما و بسیار در دعا و استغفار و تلاوت قرآن بکوش و از گناهان خویش به سوی خدا توبه کن تا ماه رمضان که فرا می رسد تو برای خدای عزوجل مخلص باشی، امانتی که برگردن داری ادا ساز،هر کینه ای در قلبت از برادران مومنت می باشد آن را بر انداز و هر گناهی بر تو مانده که مرتکب آن شده باشی آن را از دل ریشه کن ساز و از خدا بپرهیز و در آشکارا و پنهان بر او توکل نمای؛
چه آنکه خود او فرمود " و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا" یعنی آنکس که بر خدای توکل کند خدا او را بس است که خدا امر خود را به انجام می رساند و برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.و در مابقی این ماه زیاد بخوان : "اللهم اِن لم یکُن غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفر لنا فیما بقی منه"زیرا خدای تعالی در این ماه به احترام ماه رمضان گردن هایی را از آتش جهنم آزاد می سازد.»