خیلی ها نمی دانستند دکتر جلیلی و تیم مذاکره کننده بین آنها هستند. با مزه اینکه خبرنگارها رفته بودند جلو و در قسمت بیزینس کلاس هواپیما نشسته بودند و دکتر و همراهان در عقب در بین ملت!
ساعت 3 شب بود. موقع نماز که شد دکتر و همراهان جلوی کابین که اندکی جا بازتر بود ایستادند برای نماز صبح. همان جا دوربین را برداشتیم و چند تا عکس گرفتیم. احساس اذیت شدن آنها حتی در نمازشان را می شد فهمید. اما چه کنیم که وظیفه رسانه فعلا چنین تعریف شده است! صدای چق چق و نور فلاش قسمت جلوی هواپیما را گرفته بود.
حالا تقریبا همه فهمیده بودند که چه کسانی در هواپیما هستند. خانم هایی که روسری هایشان را برداشته بودند به سر کردند. البته احساس می کردم که این کار را از روی احترام به دکتر و همراهان انجام می دهند و نه از روی ترس. احساس می کردند که انسان ارزشمندی در بین آنهاست.
مسکو که رسیدیم چند نفر از همان خانم ها آمدند و گفتند که با دکتر می خواهند عکس بگیرند. یکی شان که 26-27 سالی می شد نمی توانست احساساتش را کنترل کند. گریه اش گرفته بود.
نظر بدهید |
- عزیزانی که در سراسر نقاط کشور (شهرها، شهرستان ها و روستاها) با اختصاص فضا و مکان و یا ساماندهی نیروهای انسانی اقدام به راه اندازی ستاد یا ساماندهی حرکت های اجتماعی نموده اند، برای رسمیت بخشی و اتصال با ستاد مرکزی و استانی خود در بخش «ثبت نام مسئولین ستادها» در سایت حماسه92 ثبت نام نمایند.(Hamase92.net/sreg)2- عزیزانی که تمایل به همکاری در زمینه های خاص و یا تخصصی نظیر پوستر، کلیپ، گزارش و… دارند با مراجعه به بخش«ثبت نام در ستاد مردمی»اقدام به ثبت نام در سایت حماسه92 و برای ادامه همکاری به ادامه اطلاعیه مراجعه نمایند. (Hamase92.net/reg)3- عزیزانی که در سامانه همکاری در ستاد مردمی دکتر جلیلی ثبت نام نموده اند، جهت ادامه ارتباط با ستاد به طریق زیر عمل نمایند:الف) کسانی که در زمینه های شعر، سرود و متن ادبی تمایل به همکاری دارند تولیدات خود را در این زمینه ها به آدرسAdabi@Hamase92.net ارسال نمایند.ب) تولیدات در زمینه پوستر و صفحه آرایی را به آدرس Poster@Hamase92.net ارسال نمایند.ج) تولیداتی که در زمینه های کلیپ و پادکست هستند را به آدرسClip@Hamase92.net ارسال نمایند.د) گزارشات و عکس های مردمی که از همایش های مردمی دکتر جلیلی تهیه شده است و امور رسانه ای به آدرسReport@Hamase92.net ارسال شوند.هـ) کسانی که در زمینه های توزیع اقلام، سخنرانی، همایش، نظارت بر صندوق و امور چاپ اعلام همکاری نموده اند با ستاد استان یا شهرستان مربوطه خود (که به زودی بر روی همین پایگاه معرفی خواهند شد) ارتباط گرفته و ادامه فعالیت دهند.عزیزانی که مایل و قادر به برگزاری همایش هستند، ضمن هماهنگی با ستاد استان یا شهرستان مربوطه، زمان و مکان و سخنران های همایش خود را جهت اعلام در سایت رسمی به آدرسInfo@Hamase92.net ارسال نمایند.و) در انتها عزیزانی که تمایل به کمک نقدی و مالی دارند، می توانند کمکهایخودرابه شماره حساب0107874062006 نزد بانک ملی ایران شعبه مجلس شورای اسلامی به نام آقایان روح الله حسینیان-علی اصغر زارعی و یا شماره کارت 1683-1060-9911-6037 به نام دکتر علی اصغر زارعی واریز نمایند.از تمامی عزیزان درخواست می شود نسبت به نصب این اطلاعیه در محل ستادها و انتشار آن میان نیروهای حامی دکتر جلیلی اقدام نمایند. ستادهای استانی دکتر جلیلی– حماسه92
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، سیده نصرت بیگم امین معروف به «بانو مجتهده اصفهانی امین» در سال 1265 هجرى شمسى در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. از چهار سالگى به مکتبخانه رفت تا به فراگیرى قرآن و زبان فارسى بپردازد و این زمانى بود که در زمینه تحصیل علوم و معارف دینى بالاتر از سطح روخوانى قرآن هیچ مجال و زمینه اى براى حضور زنان نبود؛ به خصوص در سالهاى 1280 به بعد که تحصیل علم براى پسران هم آسان و میسر نبود تا چه رسد به دختران. او در 15 سالگى به همسرى پسر عمویش درآمد، اما زندگى خانوادگى و تربیت فرزندان در فراگیرى دانش او اثرى نگذاشت و وقتی 20 سال بیشتر نداشت آن چنان در راستای کسب علوم دینى از خود جدیت نشان داد که موافقت و مساعدت اطرافیان به ویژه همسر خویش را براى ادامه تحصیلات در علوم دینى، فقه و اصول و زبان عربى به دست آورد و همزمان به فراگیری حکمت و فلسفه مبادرت ورزید. بعد از بیان مقدماتی که برای گفتن ذکر الهی و چگونگی اثربخشی آن و در نهایت، به اجابت رسیدن خواستهها و دعاها از این پس در نظر داریم به شرح اسماء الحسنی الهی بپردازیم و سفارشات بانو مجتهده امین درباره تعداد این اذکار الهی را برای عاشقان و علاقهمندان ذکر کنیم. الصمد الصمد را به سه معنی میتوان به حق تعالی نسبت داد: اول؛ سید مطاع و بزرگ. دوم؛ پناه دهنده از بلیات و آفات. سوم؛ ذاتی که از صفات ممکنات و مخلوقات، مثل جسمیت و جوهریت و احتیاج به مکان و زمان و غیر اینها از خواص اجسام، منزه و مبرا است. علامه مجلسی(ره) از حضرت باقر(ع) روایت میکند که فرمود: «الصمد» قائم به نفس و غنی از غیر است و بعضی گفتهاند: الصمد یعنی بالاتر و برتر از این است که تغییر و تبدیل پیدا کند یا آنکه در معرض فساد و فنا واقع شود.» و از حضرت زینالعابدین(ع) از معنای «الصمد» سؤال کردند، فرمود: «الصمد» کسی است که شریکی برای او نیست و خسته نمیکند او را حفظ چیزی غایب و دور نیست از او چیزی.» و از صادق آل محمد(ص) چنین روایت میکنند که فرمود: «جماعتی از فلسطین آمدند خدمت پدرم و مسائلی را سؤال کردند. آن حضرت جواب داد. پس از معانی الصمد سؤال کردند، پدرم فرمود: الصمد پنج حرف است: الف دلیل بر انیّت و حقیقت او است؛ چنانچه فرموده: شهد الله انه لا اله الا هو؛ (یعنی؛ شهادت میدهد خدا به اینکه نیست الهی مگر او) و اشاره به این است که او غایب از حواس است؛ و لام دال بر الهیت او است و اینکه الف و لام در هم ادغام میشوند و در کلام ظاهر نمیشود و به گوش شنیده نمیشوند، بلکه فقط نوشته میشوند، دلیل بر این است که الهیت او از جهت لطافت، مخفی است و نمیتوان آن را با حواس، درک کرد و به زبان نمیتوان وی را وصف نمود و به گوش نیز نمیتوان اوصاف او را شنید. زیرا که اله، آن کسی است که خلق متحیرند در حقیقت و کیفیت وجود او و از ادراک او به حس یا به وهم عاجزند، به علت آنکه او مبدع اوهام و خالق حواس است. و اینکه الف و لام الصمد ظاهر میشود در کتابت، دلیل بر این است که ربوبیت حقتعالی ظاهر گشته در ایجاد خلق و تعلق دادن ارواح لطیف را به جسدهای کثیف. پس وقتی عبد نظر میکند به نفس خود، نمیبیند روح خود را چنانچه الف و لام الصمد هم ظاهر نمیشود در حواس. اما در کتابت، ظاهر میشود آنچه مخفی بوده؛ این است که هر وقت فکر کند عبد در حقیقت باری و کیفیت وجود او، متحیر و سرگردان میشود و فکر او احاطه نمیکند به چیزی که بتواند وی را تصور نماید؛ زیرا که حق تعالی خالق صور است. اما وقتی نظر کرد به خلق، ثابت میشود که او ـ عز و جل ـ خالق آنها و ارتباط دهنده ارواح به اجسام آنها است. اما صاد الصمد دلیل بر این است که حق تعالی صادق و راستگو است و قول و کلام او صدق است و دعوت نموده بندگان خود را که متابعت کنند طریق راستی را به راستی و وعده نموده آنها را به درستی و راستی به جایگاه صدق (یعنی بهشت)، یا وعده داده آنها را به سبب راستی در گفتار و کردارشان به جایگاه صدق. اما میم دلیل بر سلطنت او است و اینکه او است پادشاه بر حق و همیشه بوده و همیشه خواهد بود و برطرف نخواهد شد سلطنت و پادشاهی او. اما دال، دلیل بر دوام ملک و سلطنت او است و اینکه او بالاتر از عالم کون و فساد است (یعنی تغیّر و تبدیل و عدم، در ساحت قدسی او راه ندارد)؛ بلکه او تکوین کننده کائنات است که به تکوین او هرچیزی موجود است. بعد از آن حضرت باقر(ع) فرمود: اگر از برای علمی که خدای متعال به من عطا نموده، حملهای مییافتم(یعنی کسی که بتواند بفهمد و تحمل نماید)، هر آینه منتشر مینمودم تمام حقایق توحید و اسلام و ایمان و دین و شرایع را از اسم الصمد.» خواص مداومت بر اسم الصمد میگویند هر که بر اسم الصمد مداومت کند، آثار تجلی صمدانی ظاهر شده و وی را از مرض جوع و گرسنگی خلاص کند. عدد مکتوبهاش (برای تکرار) 134 است.
شهید اسدالله پازوکی، مسئول آموزش نظامی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) از روستای کمردشت پاکدشت برخاست. سالها گذشت و او از رزمندگانی شد که ایران به او افتخار میکند. نام اسدالله که با تقدیم یک دست باز هم از جبهه جدا نشد، دلیل روشنی است بر جوانانی که به علمدار کربلا حضرت ابالفضل العباس (ع) اقتدا کردند و بر پیمان خویش با امام و رهبرشان ایستادند.
هماکنون چند روایت از زندگی اسدالله را با هم مرور میکنیم:
از تکاوری تا حفاظت از رهبر
اسدالله برای آموزش «تکاوری و چتربازی»، جذب ارتش شد، ولی شرایط ارتش شاهنشاهی به مذاق او خوش نیامد و با روحیه اش نساخت؛ بنابراین، خیلی زود از این کار منصرف شد و استعفا داد.
با اوج گیری انقلاب اسلامی، به صف مبارزان پیوست و در کنار سربازان روح الله (ره) قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد و عضو کمیته حفاظت از بیت امام خمینی (ره) شد. وی روزهای حفاظت از بیت امام را از شیرینترین و بهترین دوران زندگیاش یاد میکرد.
خطبه عقدش را امام خمینی (ره) خواند
غائله کردستان پازوکی را به جبهه غرب کشاند و در پاکسازی محورها و شهرهای کردستان، دلاورانه جنگید و حماسهها آفرید. پس از بازگشت از کردستان در سال 60 ازدواج کرد. خطبه عقدشان را امام خمینی (ره) خواند. پس از ازدواج، دوباره به جبهه رفت و در عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) زخمی شد، ولی برای مداوا به تهران نیامد.
دستی که قطع شد؛ اما...
سال 1361 به عنوان فرمانده گردان صف در عملیات والفجر یک شرکت کرد و بر اثر انفجار گلوله توپ، دست چپش به شدت زخمی شد. شدت جراحت و سوختگی دستش به قدری زیاد بود که بناچار دستش را از بالای آرنج قطع کردند. ران پای راستش نیز زخمی و حسابی عفونی کرد. پس از این جریان، پیشنهاد دادند که در تهران بماند و مسئولیتی دیگر را بپذیرد، ولی به هیچ عنوان زیر بار نرفت و گفت: «حاضرم با همین یک دست، در جبهه خدمتگزار بسیجیها باشم، اما در تهران نمانم». با همان یک دست، بسیاری از کارهایش را به تنهایی انجام میداد و حتی با یک دست رانندگی میکرد.
اسدالله به جای حج به جبهه رفت!
به واسطه رشادت و توان مدیریتی بالا، مدارج نظامی را به تدریج پشت سر گذاشت و به درخواست فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص) دوباره به لشکر بازگشت و به عنوان فرمانده «گردان حمزه» منصوب شد.
اسدالله دوباره پرچم گردان را برافراشت و «علمدار» حمزه شد!
وی در خط پدافندی شاخ شمیران، عملیات بدر و اداره خط پدافندی لشکر در مهران، حماسههای جاوید آفرید و «یک دست» لقب گرفت.
با همان مسئولیت، در عملیات خیبر شرکت کرد. پس از پایان عملیات، مسئولیت آموزش نظامی لشکر 27 به ایشان واگذار شد و مدتی نیز در این مسئولیت فعالیت کرد.
در سال 1363، از طرف سپاه به او پیشنهاد شد به زیارت خانه خدا برود؛ اما «حاجی» به دلیل همزمانی عملیات با مراسم حج، شرکت در عملیات را بر سفر حج ترجیح داد.
خدا به تو صبر میدهد
پیش از آغاز عملیات والفجر 8 برای خداحافظی به منزل رفت. روی سجاده نشست و بلند گریه کرد. وقتی همسرش علت گریهاش را پرسید، گفت: «عجیب دلم گرفته است». بعد گفت: «اگر خبر شهادتم را بشنوی، چه خواهی کرد؟» همسرش پاسخ داد: «این چه حرفیه؟ طاقت ندارم، میمیرم».
اسدالله گفت: این طورها نیست. خدا چنان صبری میدهد که باور نمیکنی.
در عملیات فاو به عنوان قائم مقام لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود که تیر پشت سر و پهلوی او را شکافت.
اعضای کمیته های شهرستانی ستاد سعید جلیلی به شرح ذیل است :
محسن معقولی: بندرگز
یوسف غروی: سیمین شهر
عبدالرضا خواجه: گمیشان
سیروس کمی، محمد خادملو: بندرترکمن
علیرضا پیری کر: سیجوال
محمد رحیمی : کردکوی
حجت الاسلام سعید بیرق دار: گرگان
حسن نظری: سرخنکلاته
حسین پایین محلی: جلین
مهران قرنجیک: آق قلا
محسن اسکندری: فاضل آباد
سیدخلیل زین الدین: علی آبادکتول
محسن رجبلو: دلند
رضا نظری: خان ببین
محمدعلی رضایی: قرق
احمد طاهری: آزادشهر
ذبیح الله نوراللهی: نگین شهر
قاسم استیری: گنبدکاووس
بهمن مهرورز: اینچه برون
سیدمحمد حسینی: مینودشت
جلیل تولا: گالیکش
علی رضایی، حمیدقلی دهنه: کلاله
سینا قربان پور: شهر فراقی
عبدالوهاب شاه وردی: مراوه تپه
مولان دوجی، قربان قربانی: گلیداغ
علی بسطامی: رامیان
اعضای ستاد استانی که در مرکز استان و به صورت استانی فعالیت می کنند را به شرح ذیل اعلام کرد:
محمد محمدخانی، رئیس ستاد
مهدی خالقی، کمیته رسانه
علی دنکوب، کمیته طرح و برنامه
قدرت اصطبار، کمیته پشتیبانی و مالی
ابوالقاسم عبدی، کمیته تبلیغات
احمد ارباب، کمیته هیئت های مذهبی
سعید شیروانی، کمیته کارمندان
احسان صادقی، کمیته دانشجویی
علیرضا نیک نیا، کمیته ورزشکاران
حجت الاسلام بیرقدار، کمیته طلاب
علی کریمی، کمیته اصناف
عبدالمجید زرگرانی، کمیته کشاورزان
سیروس کمی، محمد نیازی، علی لکزایی و علی زاهدی، کمیته اقوام
محمد زنگانه، کمیته بهداشت و درمان
حبیب الله قلی نژاد، کمیته فرهنگیان
یدالله سپهری، کمیته اساتید
محمد سرایی، کمیته جامعه مهندسین
سعدی مجاهدی، کمیته مبلغ و تولید محتوا
حسین ایروانی، کمیته امنیت
حسین رضایی، کمیته ایثارگران
محمود یزدی، کمیته کارگران
شهیده «سهام خیام» به عنوان یک دختر قهرمان به درس فداکاران کتاب فارسی دانشآموزان سوم ابتدایی اضافه شد .
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبری فارس «توانا»، در کتاب سوم ابتدایی درسی به نام «فداکاران» وجود دارد که امسال با تغییر کتب درسی سوم دبستانیها و همسو سازی آن با سند برنامه درسی ملی، تغییر ویژهای در این درس داده شده است.
تغییر ویژه درس فداکاران، اضافه شدن یک دختر قهرمان در کنار سایر فداکاران به این درس است.
حجتالاسلام والمسلمین محیالدین بهرام محمدیان، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به خبرنگار فارس میگوید: درس فداکاران تکمیل شده است و سهام خیام به به عنوان یک دانشآموز دختر قهرمان به این درس اضافه شده است.
وی ادامه میدهد: سهام خیام دانشآموز شهر هویزه بود که در دوران دفاع مقدس یک روز هنگام شستن ظرفها در کنار رودخانه، با دیدن سربازان عراقی که شهرش را اشغال کرده و به مقدسات توهین میکنند، به سمت آنها سنگ پرتاب میکند و آنها این دانشآموز را به رگبار میبندند و به شهادت میرسانند.
حجتالاسلام والمسلمین محمدیان اضافه میکند: ما در درس فداکاران، سیمایی از شهیده سهام خیام و رفتار انقلابیاش ترسیم کردیم.
به گزارش فارس، شهیده «سهام خیام» 25 بهمن ماه 1347 در بخش ساحلی شهر هویزه دیده به جهان گشود؛ وی که از اشغال سرزمینش توسط نیروهای عراقی بسیار خشمگین بود، یک روز در ایام دفاع مقدس در حاشیه رودخانه در حالی که مشغول شستن ظرف بود، به نیروهای عراقی اعتراض کرده و به طرف آنها سنگ پرتاب کرد.
نیروهای مسلح صدام از سنگهایی که با دستان کوچک سهام پرتاب میشد بسیار ترسیدند، به همین دلیل لوله اسلحهها را به سوی او نشانه رفتند و آتش گشودند و «سهام» 12 ساله همچون شکوفهای پرپر شده در بر لب شط بر زمین افتاد؛ تیر مستقیم به پیشانی سهام خورد و از بینی تا کاسه سر او را متلاشی کرد.
در زمان تدفین این دانشآموز شهید، به دلیل متلاشی شدن مغزش و چون نمیتوانستند خون سر را متوقف کنند، به ناچار سر شهیده سهام را در یک کیسه نایلونی قرار دادند و او را آماده خاکسپاری کردند.