در تمام روایات خوردن کمی نمک قبل از شروع غذا تاکید شده است و این به دلیل آن است که نمک طعام معده را در جهت ساختن اسید کلریدریک که شیره هضم کننده مواد غذایی و ضدعفونی کننده معده است آماده می سازد اما در میان غذا و یا افزودن بیش از اندازه نمک به غذا و افراط در آن موجب افزایش فشار خون و ایجاد زخم معده می گردد. بهترین نمک، نمک دریا و نمک خالص آندرانی است که هیچ زیانی را در بر ندارد.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از منابع مستند حدیثی، در زمینه ضرورت مصرف نمک و فواید آن از ائمه اطهار که درود خداوند بر آنان باد، احادیث زیادی نقل شده که بخشی از آن ها را در اینجا بازگو می کنیم.
احادیثی در این باره:
حضرت علی(ع) می فرماید: «ابتدای غذا نمک بخورید. اگر مردم می دانستند نمک چه خاصیتی دارد هر آینه به جای داروهای مجرب دیگر آن را انتخاب می کردند.» همچنین در روایتی دیگر می فرماید: «اگر نمک بر سر سفره نباشد آن سفره برکت نخواهد داشت.»
امام صادق(ع) فرمود: «اگر کسی همراه اولین لقمه ی غذا نمک بخورد لکه های سیاه و سفید صورت برطرف می شود.»
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:«هرکس پیش از غذا اندکی نمک بخورد خداوند سیصدوسی نوع بلا و مرض را از او دور می سازد که کوچکترین آن ها جذام است.»
امام علی(ع) می فرماید:«بر سر سفره ای که نمک در آن نباشد حاضر نشوید و سلامتی بدن در آن است که قبل از غذا مقداری نمک خورده شود.»
در کتاب کافی هشام بن سالم از امام صادق(ع) نقل می کند که پیامبر اکرم(ص) به امام علی (ع) فرمود: یا علی! غذا را با نمک شروع و با نمک ختم کن زیرا اگر کسی چنین کند از هفتادودو بیماری از قبیل جنون و جذام و برص در امان خواهد بود.
نظر بدهید |
در تمام روایات خوردن کمی نمک قبل از شروع غذا تاکید شده است و این به دلیل آن است که نمک طعام معده را در جهت ساختن اسید کلریدریک که شیره هضم کننده مواد غذایی و ضدعفونی کننده معده است آماده می سازد اما در میان غذا و یا افزودن بیش از اندازه نمک به غذا و افراط در آن موجب افزایش فشار خون و ایجاد زخم معده می گردد. بهترین نمک، نمک دریا و نمک خالص آندرانی است که هیچ زیانی را در بر ندارد.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از منابع مستند حدیثی، در زمینه ضرورت مصرف نمک و فواید آن از ائمه اطهار که درود خداوند بر آنان باد، احادیث زیادی نقل شده که بخشی از آن ها را در اینجا بازگو می کنیم.
احادیثی در این باره:
حضرت علی(ع) می فرماید: «ابتدای غذا نمک بخورید. اگر مردم می دانستند نمک چه خاصیتی دارد هر آینه به جای داروهای مجرب دیگر آن را انتخاب می کردند.» همچنین در روایتی دیگر می فرماید: «اگر نمک بر سر سفره نباشد آن سفره برکت نخواهد داشت.»
امام صادق(ع) فرمود: «اگر کسی همراه اولین لقمه ی غذا نمک بخورد لکه های سیاه و سفید صورت برطرف می شود.»
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:«هرکس پیش از غذا اندکی نمک بخورد خداوند سیصدوسی نوع بلا و مرض را از او دور می سازد که کوچکترین آن ها جذام است.»
امام علی(ع) می فرماید:«بر سر سفره ای که نمک در آن نباشد حاضر نشوید و سلامتی بدن در آن است که قبل از غذا مقداری نمک خورده شود.»
در کتاب کافی هشام بن سالم از امام صادق(ع) نقل می کند که پیامبر اکرم(ص) به امام علی (ع) فرمود: یا علی! غذا را با نمک شروع و با نمک ختم کن زیرا اگر کسی چنین کند از هفتادودو بیماری از قبیل جنون و جذام و برص در امان خواهد بود.
در کشورهای غربی که ندای حمایت از حقوق زنان می دهند، در تبلیغات برای فروش اجناس و کالاهای تجاری از عکس زنان سوء استفاده می کنند.
بعضی از نمادها به بخشی از مراسم ملی و افتخار یک ملت تبدیل شده اند و بعضی از آنها نیز بخشی از اسرار و رموز جمعی و فردی هستند که شاید بخشی از موضوع کتاب «مایکل میلر» به این مسئله ارتباط داشته باشد ولی اعداد و ارقام موضوع اصلی کتاب وی است که کمتر در کتابهای تاریخی به این موضوع اشاره شده است. وی در ابتدای کتاب خود می پرسد که آیا اعداد و ارقام می توانند روح داشته باشند و یا اینکه وقتی به آنها نگاه نمی کنیم آیا آنها ما را نگاه می کنند؟ مثلا وقتی مردم انگلیس به ابرهای شبیه عدد 9 واژه ای استعاری داده اند که مکانی است برای شادی و خوشی انسانها... آیا کسی ابرهایی به شکل عدد 9 دیده است؟ به طور حتم چنین حادثه ای کمتر اتفاق می افتد ولی به نظر میلر مردم کشورهای مختلف دارای برخی ذهنیات تخیل گونه و شاید توهم گونه درباره اعداد هستند که برای اثبات اولیه آن می توان به اطلس بین المللی سال 1896 اشاره کرد که مبنای این اطلس همین ابرها بوده است که انگلیسی ها اعتقاد دارند بالاتر از همه ابرها قرار دارد و به خاطر همین هر کس به آنجا برسد در خوشی و سعادت خواهد بود.
در عوض در آمریکا مردم بر اساس یک اعتقاد عامیانه که در فرهنگ لغات عامیانه این کشور نیز قید شده، هشتمین ابر را برای وضعیت سرخوشی و مستی ناشی از نوشیدن مواد الکلی می دانند. در سیستم ستاره دهی به مدیریت و اداره هتل ها نیز در کشورهای مختلف معیارهای مختلفی وجود دارد که در بعضی از هتل های پنج ستاره در کشورهای خاورمیانه به جای عدد پنج از شش یا هفت استفاده می شود. در کتاب میلر با عنوان «زندگی مخفی اعداد» در اروپا مردم به اعدادی اعتیاد وسواس گونه ای دارند که حتی در تزئین اتاق خواب و چینش وسایل در حمام هم از این اعداد استفاده می کنند. در سال 1939 لیگ فوتبال انگلیس قانونی عجیب تصویب کرد که بر اساس آن تمام تیم ها باید پیراهن هایی با اعداد 1 تا 11 بپوشند که هرچند امروز امری طبیعی به نظر می رسد ولی آن زمان برای مردم عادی این تصمیم که دروازبان باید عدد یک بپوشد امری غیر طبیعی به نظر می رسید. در سال 1974 تیم ملی هلند شماره های بازیکنان تیم خود را بر اساس شماره های الفبایی اسامی بازیکنان انتخاب کرده بود.
در کتاب میلر بسیاری از مثالهای این گونه وسواس ها و تخیل ها وجود دارد که مشابه آن در فرهنگهای دیگر نیز دیده می شود. مثلا عدد 666 عدد نحس و شیطانی برای مردم مغرب زمین محسوب می شود. و به همین خاطر در زمان حکومت ریگان در کاخ سفید آدرس کلود استریت از شماره 666 به 668 تغییر پیدا کرد.
ماه فوریه 29 روز دارد و وقتی 30 روز است که سال کبیسه باشد. ولی آگوستوس امپراطور روم از این مسئله ناراحت بود که ماه بعد از او 30 روز دارد و ماه بعد از نام جولیوس سزار 31 روز (آگوست و جولای) یک روز از فوریه کم کرد و از آن روز تا کنون در تقویم های میلادی آگوست 31 روز است.
بسیاری از صاحب فروشگاههای زنجیره ای قیمت تجاری 9.99 را روی کالاهای خود درج می کنند و گفته می شود که این کار از دزدیدن آن کالاها توسط کارمندان جلوگیری می کند. در مورد تخفیف فروشندگان نیز وضع به همین صورت است. بعضی از اعداد بین فروشنده ها همه گیر شده است. اتاق 101 در کتاب 1984 جرج اورول به عنوان اتاق جلسات کسل کننده یاد شده است که این اتاق در شبکه بی بی سی نیز وجود دارد و به همین نام نامگذاری شده است.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، در دوران امامت و حیات امام صادق علیهالسلام، فرقهای انحرافی با نام اسماعیلیه بروز پیدا کرد، فرقه اسماعیلیه با انکار مرگ اسماعیل فرزند بزرگ امام صادق(ع)، بر امامت او تاکید دارند، در حالیکه شیعه به امامت امام موسی کاظم علیهالسلام بعد از شهادت امام صادق(ع) اعتقاد دارد. به همین منظور برای آشنایی بیشتر با فرقه اسماعیلیه آقاخانیه با حجتالاسلام محمودرضا قاسمی عضو هیئت علمی مؤسسه بهداشت معنوی و کارشناس فرقههای انحرافی گفتوگوی مشروحی ترتیب دادهایم که در ادامه میآید: اسماعیلیه آقاخانیه در مبحث عقاید و بحث توحید، نبوت و معاد اختلافاتی بعضاً اساسی با سایر فرق مسلمین و نیز شیعه امامی دارند، عدهای از آنان به شریعت عمل کرده و از بازگشت به آن سخن میگویند، اگر چه مراسم مذهبی خاص خود را دارند و عدهای نیز به شریعت عمل نمیکنند، اما این باعث خروج آنها از دین اسلام نشده است، زیرا آنان حضرت ختمی مرتبت را آخرین پیامبر خدا میدانند و محمد بن اسماعیل را صاحب شریعت نمیدانند. آقاخانیه یک شبکه تو در تو و با نفوذ در بسیاری از مراکز عمده اقتصادی، دانشگاهی و رسانهای دنیاست که با بسیاری از سران سلطه در ارتباط بوده و حوزه عملیاتی آن در شانزده منطقه دنیا از جمله ایران است. در پی انجام این تحقیق، این نتیجه به دست آمد که یک سری از امور در حیطه مسائل اسماعیلیه نیازمند تحقیق جدی است که آنها به اختصار عبارتند از: بررسی نسب و سیادت آقاخان بررسی این نسب به خصوص بعد از الموت و انتساب او به «نزار» مهم است و اثبات این مسأله که حسن دوّم از نسل نزار است، مسألهای بسیار مهم و حیاتی برای اسماعیلیه آقاخانیه به شمار میرود، زیرا آقاخانها شجرهنامه خود را از طریق همین حسن دوّم به خلفای فاطمی و در نهایت به حضرت علی صلوات الله علیه میرسانند و برای آنان بسیار مهم است که اثبات کنند که حسن مذکور واقعاً نواده نزار بوده است و اثبات چنین ادعایی ناممکن به نظر میرسد! چگونه میتوان پسر محمد بزرگ امید، زاده شده در الموت را به نزار نسبت داد، در حالیکه خود محمد بزرگ امید تأکید میکرد که امام نیست، چگونه پسرش میتواند امام باشد؟! پذیرش اسلام اسماعیلیه پذیرش اسلام آنها چنانچه منکر ضروری دین نبوده، به عنوان مسلمان از سوی سایر مسلمانها باید تبیین شود. چرا که سازمان کنفرانس اسلامی آنان را جزو هیچ یک از فرق اسلامی به حساب نیاورده است وبه نظر می رسد رفتار قرامطه و باطنیه در این مورد بیتاثیر نبوده. فرقه یعنی «اسماعیلیه نزاریه» مسلمان هستند و گریز آقاخانها از شریعت و سرسپردگی آنان به نظام سلطه نباید باعث شود اسلام عموم معتقدین به اسماعیلیه زیر سؤال رود! بررسی مخفیکاری در اسماعیلیه با توجه به اینکه هنوز یک نوع مخفیکاری در استفاده از کتابخانههای اسماعیلیه وجود دارد، میطلبد یک بررسی در کتب موجود کتابخانههای اسماعیلیه که تاکنون از منظر عمومی پنهان شده است، صورت گیرد و نیز علت این مخفیکاری بررسی شود. آیا اسماعیلیه کتبی بر ضد خود دارند که تاکنون نتوانستهاند به آنها نقدی بزنند؛ یا گنجهای علمی دارند که دیگران از آنها بیبهرهاند؟! بنابراین، بررسی این مطلب که چرا آنان اجازه دسترسی به کتابخانههای قدیمی خود را جز برای افراد خاص نمیدهند و تهیه لیستی جامع از کتب اسماعیلی موجود در این کتابخانهها ضروری است. بررسی محوریت یک شبکه در جهتدهی به فرق نوظهور نوسازی و گسترش فرقه اسماعیلیه در قرن اخیر همزمان با شکلگیری فرقههای استعماری «بهاییت» و «بابیت» در ایران بوده است، به نظر میرسد، نزدیکی شعارها و آموزهای بهاییت و فرقه اسماعیلیه، مدرن، کاملاً حساب شده و تحت یک مدیریت پشت پرده باشد. اسماعیلیه در قرنهای اخیر، دیگر آن گروه سرکش و طاغی که در کوهها و غارها سنگر میگرفتند و با ترورهای مخفیانه خویش، رعب بر دل مخالفان میافکندند، نیستند بلکه دستور کار خود را بر مبنای «انطباق با محیط و تغییرات تاریخی» نهادهاند، اما نکته قابل تامل آنکه نزدیکی شعارها و آموزهای بهائیت و اسماعیلیان مدرن، کاملاً محسوس است و هرگز نمیتواند اتفاقی باشد. بررسی نوع تأثیرپذیری بهائیت در عقاید خود با توجه به همزمانی حمایت انگلستان از آقاخان اول و پیدایش فرقه بهائیت میتواند زمینه این آگاهی را افزایش دهد، به عنوان مثال فرا رسیدن قیامت که توسط ائمه قیامت اسماعیلی مطرح شد و پایان شریعت و شروع به اباحهگری برای مدتی، چقدر در نسخ شریعت محمدی و تاثیر پذیری توسط باب و بعداً بهاءالله تاثیر داشته است، آنجا که طاهره قرةالعین در بدشت (روستایی در هفت کیلومتری شرق شاهرود) قیامت کبری و نسخ شریعت را اعلام کرد و تمام وظایف دینی را ملغی اعلام کرد. جایگزینی «جماعتخانه» در اسماعیلیه آقاخانیه به جای «مسجد» و جایگزینی «مشرق الاذکار» در بهائیت نیز به این شباهت در مدیریت شبکهای دامن میزند. البته ما به هیچ وجه کافران ملحدی چون بهائیان را با فرقه اسماعیلیه مسلمان همردیف نمیدانیم و در جهت تکفیر کسی نیستیم و مرادمان از مطرح کردن این بحث، بررسی علت نزدیکی شعارهایی چون سکولاریسم و اباحهگری در طول تاریخ ... از ناحیه این دو فرقه متفاوت است که میبایست با بررسی و تحقیق، حقیقت تبیین شود و مشخص شود سرمنشأ اصلی و خط دهی از کجاست. شناسایی روشهای تبلیغی آقاخانیه و نقش شبکه توسعه آقاخان آقاخانیه نظام دعوتش همانند اسماعیلیان سابق نیست و مبلغ به آن معنا ندارد، در حالیکه با توجه به عمق نفوذ شبکه آقاخان در ساختارهای کشورهای مختلف، بررسی این موضوع که این شبکه چگونه از روش های اقتصادی ، اجتماعی برای جذب مخاطب استفاده میکند، ضروری است. «شبکه توسعه آقاخان» فعالیتهای گستردهای را در سطح بینالملل و همچنین جمهوری اسلامی ایران در حال اجرا دارد. تجربه نشان داده است غرب برای به حاشیه راندن و تضعیف انگیزهها و حرکتهای اسلامی از سیاست موازی سازی و ایجاد تفرقه مذهبی و قومی استفاده کرده است و میتوان انتظار داشت غرب مجدداً از این حربه در جهت مقابله با امواج شیعی در منطقه استفاده کند، تلاش شبکه آقاخان برای نفوذ در ایران، به دلیل قوت و قدرت اندیشه شیعی اثنی عشری و حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران همواره با ناکامی مواجه شده است، اما به نظر میرسد، بازیگران عرصه بینالملل و به خصوص انگلستان برای به حاشیه راندن جریان اصیل شیعی در منطقه از فرقه اسماعیلیه و شبکه آقاخان استفاده خواهند کرد.
مادر توجه به مقام مادر و عظمت رنجی که برای فرزند تحمل کرده، زمینهساز آشنایی با جایگاه مادر است، از همین رو امام سجاد (ع) فرمود: حق مادرت این است که بدانی او تو را به گونهای حمل کرد که هیچ کس، دیگری را چنین حمل نمیکند و تو را از ثمره قلب خود چیزی عطا کرد که هیچ کسی به دیگری نمیدهد و تو را با همه اعضای بدن خود محافظت کرد و باکی نداشت که خود گرسنه باشد و به تو غذا دهد، یا تشنه باشد و تو را سیراب کند، یا خودش عریان باشد و تو را بپوشاند، یا خود در آفتاب باشد و تو را در سایه قرار دهد و برای تو از خوابش بگذرد و تو را از سرما و گرما حفظ کرد تا برای او باشی. بدان که توان شکر او را نداری جز به یاری خدا و توفیق او. اولویت حق مادر حق مادر به قدری گسترده و مهم است که حتی از حق پدر برتر است، از این رو رسول خدا (ص) فرمود: هرگاه در نماز مستحب بودی و پدرت تو را فرا خواند، نمازت را قطع نکن؛ ولی اگر مادرت تو را فرا خواند نمازت را قطع [و اجابتش] کن. فزونی نیکی به مادر امام باقر (ع) میفرماید: حضرت موسیبن عمران(ع) سه بار به خدا عرض کرد: پروردگارا! به من توصیهای کن! خدای سبحان در هر سه بار فرمود: تو را به خودم سفارش میکنم؛ آنگاه عرض کرد: پروردگارا! مرا سفارش کن! فرمود: تو را سفارش میکنم به مادرت. سپس عرض کرد: پروردگارا! مرا سفارش کن. فرمود: تو را به مادت سفارش میکنم. باز گفت: پروردگارا! مرا سفارش کن. فرمود: تو را به پدرت سفارش میکنم. اما باقر (ع) افزود: از همین رو گفته میشود که حق مادر از نیکی، دو سوم و برای پدر یک سوم است. نکته: هر چند در احادیث شریف، بر نیکی به مادر، بیش از نیکی به پدر توصیه شده است، در این حدیث مبارک این احتمال وجود دارد که توصیه یاد شده به حضرت موسی (ع) به دلیل ویژگی مادر آن گرامی است. امام رضا (ع) در تقدم حق مادر فرمود: بدان که حق مادر لازمترین حقوق و واجبترین آن است، زیرا او به گونهای فرزند را حمل کرد که هیچ کس، دیگری را چنین حمل نمیکند؛ او با گوش، چشم و همه جوارح خود از فرزند مراقبت کرد، در حالی که از این کارش شادمان و امیدوار بود، پس او فرزندش را با آن سختی که هیچ کس بر چنین سختی صبر نمیکند حمل کرد و راضی شد که خود گرسنه و فرزندش سیر باشد، خود تشنه و فرزندش سیراب باشد، خود برهنه و فرزندش سیر باشد، در حالی که خود در آفتاب به سر میبرد، پس سپاسگزاری از مادر و نیکی به وی باید به اندازه این فداکاری او باشد، گرچه شما توان ادای کمترین حق او را ندارید، مگر به یاری خدا و خدای عز و جل حق او را قرین حق خود قرار داد و فرمود: مرا شکرگزار باش؛ مبادا فرمان نبری و سپاسگزاری نکنی که بازگشت همگان به سوی اوست. پدر آگاهی از حق پدر و ارزش و منزلت وی گام نخست در احسان به اوست. رسول خدا (ص) فرمود: رضایت پروردگار در رضایت پدر و خشم پروردگار نیز در خشم پدر است. پدر، ریشه نعمتها امام سجاد (ع) می فرماید: حق پدرت این است که بدانی او ریشه تو و تو شاخه او هستی و بدان که او نبود تو نیز نبودی، پس هرگاه در خودت نعمتی یافتی که شادمانت میکند بدان که پدرت برای تو ریشه آن نعمت است و حمد خدا به جای آور و به اندازه آن نعمت از او شکرگزار باش. امام رضا (ع) هم در این باره فرمود: بر تو باد به فرمانبرداری از پدر و نیکی به وی و فروتنی و خاکساری در برابر او و بزرگ داشتن و گرامی داشتن او و نیز آرام سخن گفتن در حضورش، زیرا پدر ریشه و پسر شاخه اوست. اگر پدر نبود خدا پسر را هم تقدیر نمیکرد. اموال و آبرو و جانتان را برایشان بذل کنید که ... جان و مال تو برای پدر است، پس در دنیا از پدران به نیکی پیروی کنید و پس از مرگشان برای آنان دعا و طلب رحمت کنید... . البته این، بدان معنا نیست که پدر حق جفا بر فرزند داشته باشد، بلکه اگر جفا کند گرفتار عاق فرزند میشوند. راوی از امام صادق (ع) پرسید: مرد از مال فرزندش چه مقدار حق دارد؟ فرمود: به اندازه غذای روزانه و بدون اسراف، آن هم هنگام احتیاج و ناچاری. راوی پرسید: پس درباره این سخن پیامبر (ص) چه میگویید که به مردی فرمود: «تو و مالت از آن پدرت هستید؟» امام (ع) فرمود: آن مرد پدرش را نزد پیامبر (ص) آورد و گفت: ای رسول خدا! پدرم درباره میراث مادریام به من ستم کرده است. پدرش گفت: من آن را برای همین فرزند و خودم هزینه کردم. پیامبر به فرزند فرمود: خودت و مالت از آن پدرت هستید و این در حالی بود که نزد آن پدر مالی نبود. آیا [به گمان شما] رسول خدا [باید آن] پدر را به سود فرزند زندانی میکرد؟ استمرار نیکی به پدر امام رضا (ع) ضمن توصیه به دعا برای پدر پس از مرگ وی میفرماید: روایت شده که هر کس در حیات پدرش با او نیکی کند ولی پس از وفاتش برای او دعا نکند خدا او را «قاطع رحم» نام مینهد. امام باقر (ع) فرمود: اگر کسی به والدین خود در زمان حیات آن دو نیکوکار بود ولی پس از مرگ آنان بدهکاریشان را نمیپردازد و برای آنان استغفار نمیکند خدا وی را عاق والدین به شمار میآورد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها در مقالهای با عنوان «محمد(ص) گوهر بیهمتای هستی؛ تحول جاهلیت و دستاورد عظیم» با تاکید بر جنبه زندگی بالنده پیامبر اکرم(ص) به برخی شبهات پیرامون وجود نورانی آن حضرت پاسخ میگوید. مقدمه پیامبر اکرم(ص) شخصیتی است که از طرف خدای متعال برای رشد و کمال آدمی پا به عرصه گیتی گذاشت و در راه هدایت و رهنمایی انسانها رنج بیشماری کشید و تلاشهای فراوانی کرد و توانست آن اهداف را تحقق بخشد و مسیر کاروان بشری را متحول کند، به گونهای که در مدتی کوتاه تمدنی عظیم شکل گرفت. این وجود نازنین برای ادعای صداقت خویش معجزات متعددی را ارائه کرد که در صدر آنها قرآن کریم به عنوان معجزهای عظیم و جاودانه میدرخشد تا در طول تاریخ، انسانهای حقیقتجو را به رشد و بالندگی برساند و بند جهل و اوهام را از دست و پای آنها باز کند. اما داوریهای ناروا، کینهسعی در مخدوش کردن این چهره نورانی و مکتب متعالی او داشتهاند که خود قرآن کریم نیز قرنها پیش نمونههایی از این قبیل را صراحتاً نقل کرده و با نشان دادن سعه صدر خویش، در واقع گویندگان آنها را خلع سلاح کرده است.[1] بسیاری از اعراب عصر پیامبر(ص) آن حضرت را مجنون میخواندند، این مطلب در قرآن نیز بیان شده است: «و قالوا یا ایها الذی نزل علیه الذکر انک لمجنون»[2]؛ «و گفتند ای کسی که قرآن بر او نازل شده مسلما تو مجنون هستی.» مخالفان پیامبر او را مجنون میخواندند و بر خلاف آنچه مسلمانان میگویند که به امین و راستگو معروف بوده است، او به جنون شهرت داشته است. با بررسی کوتاه به روشنی نادرستی ادعای ارائه شده معلوم میشود: 1- خصوصیات ویژه پیامبر و برجستگیهای روحی وی که در تاریخ معتبر ثبت شده است 2- دستاورد عظیم او برای بشریت 3- انتخاب ایشان توسط خدای متعال برای هدایت انسانها 4- وضعیت اعراب جاهلی که در عصر پیامبر اکرم(ص) میزیستهاند و توطئههایی که برخی از آنان برای خاموش کردن خورشید وجود پیامبر کردهاند. 5- سخن بسیاری از دانشمندان و اندیشمندان جهان درباره این شخصیت بلند مرتبه و اعتراف آنان به عظمت اسلام وضعیت اعراب جاهلی توجه به محیطی که پیامبر اکرم(ص) در آنجا میزیسته و به پیامبری مبعوث شده است، حقایقی را برای خواننده روشن میکند. اولاً اهداف مشرکان، از نسبتها و دروغهایی که به پیامبر میبستند معلوم میشود، ثانیاً عظمت کاری که پیامبر اکرم(ص) انجام داده است و توانسته است چنین انسانهایی را تربیت کند به خوبی روشن خواهد شد. زندگی اعراب قبل از پیامبر آمیختهای از غارت و چپاول، قمار، ربا و اسیر گیری بوده است، بادهگساری و جنگ و خونریزی چنان در جامعه آنان نفوذ داشت که جزء سرشت آن قوم شده بود. شاعران آن سرزمین، اشعار خود را بیشتر در وصف شراب و شرح بادهگساری میسرودند.[3] نبودن رهبری حکیم و فرهنگی صحیح و انتشار فساد و شیوع خرافات، زندگی اعراب را به صورت یک زندگی حیوانی درآورده بود به طوری که صفحات تاریخ، برای ما از جنگهای پنجاه و صد ساله آنها بر سر موضوعات کوچک و بیاهمیت، داستانها نقل میکند.[4] ابنخلدون درباره اعراب قبل از پیامبر میگوید: «خوی آنان غارتگری بود. هر چه را در دست دیگران مییافتند میربودند و تاراج میکردند و روزی آنان در پرتو نیزهها فراهم میآمد و در ربودن اموال دیگران، حد معینی قائل نبودند».[5] امیرمؤمنان(ع) که سخنان ایشان میتواند به عنوان یک سند تاریخی معتبر مطرح باشد، در یکی از خطبههای خود اوضاع عرب پیش از اسلام را چنین بیان میکند: «خداوند محمد(ص) را بیمدهنده جهانیان و امین وحی و کتاب خود، مبعوث کرد و شما گروه عرب در بدترین آیین و بدترین جاها به سر میبردید، در میان سنگلاخها و مارهای کر (که از هیچ صدائی نمیرمیدند) اقامت داشتید. آبهای لجن را میآشامیدید و غذاهای خشن (مانند آرد هسته خرما و سوسمار) میخوردید و خون یکدیگر را میریختید و از خویشاوندان دوری میکردید، بتها در میان شما سر پا بود. از گناهان اجتناب نمیکردید».[6] برای عینیتر شدن موضوع و برنامه جالبی که پیامبر اکرم(ص) برای تغییر این وضعیت دردناک به کار برده است، نمونهای بیان میشود: وضعیت زنان در دوران جاهلی زن در میان آنان مانند کالایی خرید و فروش میشد و از هر گونه حقوق اجتماعی و فردی محروم بود. روشنفکران عرب، زن را در عداد حیوانات قرار داده و برای همین جهت در شمار لوازم و اثاث زندگی میشمردند. غالباً از بیم قحطی -و احیاناً از ترس آلودگی- دختران خود را روز اول تولد سر میبریدند و یا از بالای کوه بلند به دره عمیقی پرتاب میکردند و گاهی در میان آب غرق میکردند. قرآن، کتاب بزرگ آسمانی ما که از نظر خاورشناسان غیر مسلمان لااقل به عنوان یک کتاب تاریخی و علمی دست نخورده شناخته میشود، در این باره سر گذشت عجیبی را نقل میکند و میفرماید: هنگامیکه خبر تولد دختر به یکی از آنها داده میشد، رنگ وی سیاه میشد و در ظاهر خشم خود را فرو میبرد و بر اثر این خبر بد از قوم خود متواری میشد و نمیدانست آیا مولود مزبور را با خواری نگه دارد؟! یا در خاک پنهان سازد. راستی حکم و قضاوت زشتی دارند؟![7] خواننده گرامی اگر حقوق زن در اسلام را ملاحظه کند اذعان خواهد کرد که احکام و برنامههای آن و قدمهای مؤثری که در اصلاح حقوق زن به وسیله پیامبر اسلام برداشته شده است، گواه روشنی بر حقانیت و ارتباط وی با جهان وحی دارد.[8] چه دلسوزی و مراعات بالاتر از این که (علاوه بر اینکه در آیات و احادیث حقوق زن را تثبیت کرد و عملاً پیروان خود را به مهربانی با آنان دعوت کرده است) در خطبه حجةالوداع که از طرف ایزد متعال مأمور به ابلاغ خلاصه برنامه خود شد و وصی خود را تعیین کرد، درباره حقوق زنان به مردان توصیه کرد: «ای مردم! شما بر زنان خود حقی دارید و آنها هم بر شما حقی؛ درباره آنها نیکی کنید زیرا کمک و مدد کار شما هستند... غذا و پوشاکشان در حد متعارف بر عهده شماست، آنان در نزد شما امانات الهى هستند، تقواى الهى را در موردشان رعایت کرده و سفارشات مرا در حقّ آنان بپذیرید».[9] یکی از بزرگترین افتخارات رسول اکرم(ص) این است که با خرافات، اوهام و افسانهها مبارزه کرد و عقل و خرد بشر را از غبار آنها شستشو داد، قرآن مجید میفرماید: «ویضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم»[10]، [پیامبر اسلام] خرافات و غل و زنجیری را که به دست و پای آنها بسته شده بود، باز میکند. عرب با قبول اسلام از حکومت قبیلهای به حکومت جهانی قدم گذاشت، شکی نیست که تألیف امتی واحد از قبایلی که در طول تاریخ به نزاع و تخاصم و حمله و هجوم بر یکدیگر عادت کرده بودند و خون همدیگر را میریختند، آن هم در مدتی اندک، کاری بس بزرگ و معجزهای اجتماعی و بینظیر است، آیا با این اوصاف کسی در خود شکی راه میدهد که نه تنها پیامبر، انسانی به تمام معنا کامل بوده است بلکه دستورات و آیین او بدون اتصال به مبدئی متعالی و مافوق انسانی امکانپذیر نیست. «توماس کارلایل» از مؤرخین به نام غرب میگوید: «خداوند عرب را با اسلام از تاریکیها به جانب روشناییها هدایت فرمود، از ملت خموش و راکدی که نه صدایی از آن در میآمد و نه حرکتی از آن محسوس بود، ملتی پدید آورد که از گمنامی به طرف شهرت، از سستی به طرف بیداری، از پستی به طرف فراز و از عجز و ناتوانی به طرف نیرومندی سوق داده شد، نورشان چهار طرف جهان میتابید، از اعلان اسلام یک قرن نگذشته بود که مسلمانان یک پای در هند و پای دیگر در اندلس نهادند».[11] مورخ دیگر غربی «مسیورنان» در تاریخ خود مینویسد: «تا زمان این حادثه حیرتانگیز (اسلام) که ناگهان نژاد عرب را به لباس جهانگیری به ما نشان داد، هیچ یک از قسمتهای عربستان نه جز تاریخ تمدن دنیا شمرده میشد و نه از حیث علم یا مذهب نشانی از آن بود».[12] اکنون جای این سوال است که آیا هیچ انسان عاقلی میتواند قبول کند که پیامبر اکرم(ص) که چنین دستاورد عظیمی را در میان چنین انسانهایی ایجاد کرده است دارای مشکلات روانی بوده است؟ آیا جز این است که او انسانی برجسته و در اوج کمال بوده است که شایستگی آن را یافته که خدای متعال معارف خود را در ظرف وجودی او بر بشریت عرضه کند؟ نکته دیگر اینکه برای درک درست وقایع تاریخی - به دلیل نفوذ مطالب ساختگی در کتب تاریخی - باید تحقیقی جامع انجام داد و همه سخنان تاریخنویسان را یکجا دید و سپس به اظهار نظر پرداخت، به عنوان نمونه به چند مورد اشاره میکنیم: در سیره ابنهشام آمده است خدیجه که از ثروتمندان مکه بود به دنبال فرد امین و درستکاری میگشت تا اموال خود را برای تجارت در اختیار او گذارد، از آنجا که پیامبر اکرم(ص) به راستگویی و امانتداری و اخلاق کریمانه معروف بود مال خود را در اختیار وی قرار داد.[13] همچنین در جریان اختلاف در گذاشتن حجر الاسود در دیوار کعبه که نزدیک بود به خونریزی انجامد، با دیدن پیامبر گفتند: «هذا امین، رضینا، هذا محمد»[14] و پیامبر(ص) به زیبایی جریان را خاتمه داد، ابن هشام میگوید: «و کانت قریش تسمّى رسول الله(ص)، قبل أن ینزل علیه الوحی الأمین»[15]، یعنی قریش قبل از اینکه بر پیامبر اکرم وحی نازل شود [به جهت درستکاری] ایشان را امین میخواندند. به علاوه در کتب تاریخی از پیامبر اکرم(ص) با عناوین: سید البشر، سید المرسلین، برترین اهل زمین، اشرف مخلوقات، رحمت عالمیان، حبیب رب العالمین، امام متقین، خاتم انبیاء و بسیاری القاب دیگر یاد شده است. [16] حربههای زنگ زده مشرکان از هر راهی برای مبارزه با آیین یکتاپرستی استفاده میکردند، در آغاز کار خواستند پیامبر را از طریق تطمیع و با دادن مال و ریاست از هدف خود منصرف سازند؛ ولی نتیجهای نگرفتند و با جمله معروف آن مرد مجاهد: «به خدا قسم هرگاه آفتاب را در دست راستم و ماه را در دست دیگرم قرار دهید (یعنی سراسر جهان را در اختیار من بگذارید) از این کار دست بر نخواهم داشت»[17] روبرو گردیدند. سپس به تهدید و تحقیر و آزار او و یارانش برخاستند و لحظهای از آزارشان آرام نگرفتند ولی شهامت و استقامت او و یاران با اخلاصش سبب شکست آنان شد، حربه دیگر آنها نسبتهای ناروا از جمله نسبت جنون بود، از مسلمات تاریخ است که پیامبر اسلام از آغاز جوانی در میان مردم به درستکاری و راستگوئی، معروف بوده حتی دشمنان آن حضرت در برابر اخلاق فاضله او بیاختیار سر تسلیم و انقیاد فرود میآوردند و برخی مشرکان تا ده سال پس از دعوت، اموال ارزشمند خود را پیش او به عنوان ودیعت گذاشته بودند. چون دعوت آن حضرت بر معاندان سخت و گران آمد، تمام مساعی خود را بر این گماشتند تا مردم را به وسیله پاره حرفهائی اغوا کننده، اذهان را از او بر گردانند چون میدانستند که نسبت دروغ و افترا به آن حضرت در افکار مشرکان بینظر و ساده، تأثیری نخواهد بخشید، از این رو ناگزیر شدند در تکذیب دعوت آن حضرت بگویند که منشأ دعاوی او خیالات و افکار جنونآمیز است تا این حربه با صفات زهد و درستکاری او منافات نداشته باشد و در اشاعه این نسبت ریاکارانه رنگها ساخته و نیرنگها پرداختند.[18] این شیوه شیطانی همان است که دشمنان حقیقت، پیوسته در موقع تکذیب شخصیتهای بزرگ و مصلح اجتماع به کار میبرند، قرآن نیز اعلام میدارد که این شیوه نکوهیده مخصوص افراد عصر رسالت پیامبر اسلام نیست، بلکه معاندان عصرهای گذشته نیز در تکذیب پیامبران الهی همین حربه را بکار میبردند چنانکه میفرماید: «همچنین برای کسانی پیش از اینها، پیامبری بر انگیخته نشد، مگر اینکه گفتند جادوگر یا مجنون است، مگر یکدیگر را به گفتن این سخن سفارش کرده بودند (نه) بلکه آنها گروهی سرکشند».[19] صفحات تاریخ اسلام را که ورق میزنیم، میبینیم که قریش با آن عداوت و کینهتوزی فوقالعاده میخواستند به هر قیمتی سازمان نو بنیاد اسلام را فرو ریزند و از شخصیت و مقام آورنده آن بکاهند، اما نتوانستند. در تاریخ آمده است هنگامی که «ولید» که از بزرگان عرب بود، آیاتی چند از سوره «فصلت» را از پیامبر شنید، سخت تحت تاثیر قرار گرفت، راه خانه را پیش گرفت و دیگر از خانه بیرون نیامد. قریش او را به باد مسخره گرفته و گفتند: ولید به آیین محمد گرویده، به طور دسته جمعی به سوی خانه او روانه شدند، در آنجا بحث شد که چگونه با محمد(ص) مقابله کنیم، هر کدام از حضار مطلبی را پیشنهاد میکرد، یکی گفت: او را کاهن بگوییم، ولید نظر گوینده را نپسندید و گفت: آنچه محمد میگوید مانند سخنان کاهنان نیست، دیگری پیشنهاد کرد که او را مجنون بخوانند، این نظر نیز با رد ولید مواجه شد و گفت: هرگز نشانه جنون در او دیده نمیشود، پس از سخنان زیاد به اتفاق آراء تصویب کردند که او را «ساحر» (جادوگر) بخوانند زیرا وی سحر بیان دارد. [20] بینظیر بودن حضرت محمد(ص) و عظمت آیین او کدامین معنای متعالی در ارزشهای معنوی پیامبر(ص) نهفته بود که برای قرون متمادی تا به امروز، نسلهای پیاپی از مسلمانان را یکی پس از دیگری در سراسر گیتی شیفته خود کرده است؟ چگونه پیام خدا که از طریق پیامبری عرب زبان به نوع بشر منتقل شده بود، توانست از چنین طینت و قدرتی برخوردار باشد که این تاثیر پایدار را در ذهن و زندگی میلیونها مرد و زن معتقد از هر حرفه و صنفی در اقصی نقاط جهان، پیر و جوان، باسواد و بیسواد، فقیر و غنی بر جای بگذارد؟ چگونه ممکن است مردان و زنانی که به واسطه وجود مختصات جغرافیای، خصوصیات نژادی و قومی و زبانهای متفاوت از یکدیگر تفکیک شدهاند، در تکریم و تقدیس و ابراز محبت و شیفتگی خود نسبت به محمد(ص)، دین او و کتاب مقدس او که برای آنان به ارمغان آورده است ندای واحدی سر دهند؟ اسلام به کدامین خصوصیات و ویژگیهای معنوی متصف بود که توانست با چنین ژرفا و جاودانگی، طرز تفکر و روش زندگی طیف گستردهای از مردم را تحت تاثیر قرار دهد؟ از همه بالاتر محمد(ص) به کدامین خصوصیات ویژه، برجسته و منحصر به فردی آراسته بود که به وی شایستگی انتخاب از سوی خداوند اعطا شده بود تا حامل وحی الهی شود و بشریت را به سوی سعادتمندی و کمال سوق دهد و راهبری کند؟[21] نقل شده است که بحیرا (راهب مسیحی) که در سرزمین «بصری» صومعه داشت، وقتی محمد(ص) را در کاروانی مشاهده کرد، گفت: این همان پیامبر موعود است که کتابهای آسمانی از نبوت جهانی و حکومت گسترده او خبر دادهاند.[24] موارد متعدد دیگری از این نمونهها در کتب تاریخی معتبر یافت میشود، با توجه به این مطالب آیا کسی میتواند حتی برای لحظهای احتمال دهد که چنین شخصیتی [نعوذ بالله] دچار بیماری روانی بوده و به تقلب، مطالب آیینهای دیگر را ارائه کرده است، از مجموع شواهد و دلایل فراوان تاریخی، این حقیقت به دست میآید که پیامبر اکرم فرستادهای از جانب خدا بوده تا با طرحی جهانی و جاودانه سعادتمندی انسان را در دنیا و عقبی رقم زند. وضعیت اسفبار اعراب جاهلی خاصه زنان و تاثیر شگرف پیامبر مکرم اسلام در آنها و تبدیل چنان جامعهای به ملتی متمدن نه تنها نشان از سلامتی روانی آن حضرت دارد که روح برجسته و متعالی وی را ترسیم میکند. مشرکان عربستان از آنجا که منافع و خواستههای نفسانی خود را در خطر دیدند به مبارزه با آیین اسلام پرداختند و اتهام جنون به رسول خدا(ص) یکی از این حربهها بوده است؛ اما مشاهده تاریخ زندگانی آن حضرت خط بطلان بر این اتهام واهی است و حالات خاص هنگام نزول وحی را نمیتوان دلیلی بر بیماری جسمی و روحی وی دانست. پینوشتها: [1] . محمد(ص) در اروپا، ص 20. [2] . سوره حجر: 6. [3] . الکامل/ترجمه ،ج8،ص: 259 و مروجالذهب/ترجمه، ج1، ص: 673. [4] . فروغ ابدیت، ص 32 ( با اقتباس ). [5] . فروغ ابدیت، ص 48 ، به نقل از ترجمه ابن خلدون، ج 1، ص 285 . [6] . نهج البلاغه، خطبه 26، ص 73. [7] . نحل: 58 و 59 [8] . فروغ ابدیت، ص 46 (با اقتباس). [9] . تحف العقول، ص: 37. [10] .سوره اعراف ، 157. [11] .نقشههای استعمار در راه مبارزه با اسلام، ص 38 و 60. [12] . فروغ ابدیت، ص 60، به نقل از تمدن اسلام و عرب، ص 87 . [13] . السیرةالنبویة، ج1، ص 188. [14] . همان، ص 197. [15] . همان، ص 198. [16] . . الفتوح، ص 52 و مروج الذهب، ج 4، ص 301 و مجمع التواریخ و القصص، ص 227 و طبقات ناصری، ج 2، ص 174 و طبقات الکبری، ج 1، ص 17 و سیره ابن هشام، ج 1، ص 505 و البدایه و النهایه، ج 3، ص 226 و ... [17] .. تاریخ طبری، ج 3، ص 871. [18] .فروغ ابدیت، ص 316-318 با تلخیص و اقتباس. [19] . سوره ذاریات: 52 و 53. [20] . احتجاجات، جلد چهارم بحار الانوار، ج1، ص: 93. [21] . محمد (ص) در اروپا، ص 143- 144. [22] . فروغ ابدیت، ص 146. [23] . فروغ ابدیت، ص 160 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص 24. [24] . أسدالغابة،ج1، ص22.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، یکی از مواردی که در فیلم موهن به ساحت رسول اعظم(ص) دستمایه قرار گرفته، تعداد ازدواجهای پیامبر(ص) است. در سکانسهایی از این فیلم موهن، پیامبر(ص) را ـ نعوذبالله ـ فردی جاهطلب نشان میدهد که به یارانش دستور کشتن مردان قبایل غیر مسلمان میدهد تا به این ترتیب زنان آنها را به غنیمت گیرد! در ادامه سکانسهایی پخش میشود که زبان از توصیف آنها شرم دارد. این شبهه موضوع جدیدی نیست و همواره از سوی معاندان در طول تاریخ اسلام مطرح میشود. محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «درباره پیامبر اعظم(ص)» درباره علل ازدواجهای پیامبر(ص) چنین مینویسد: * ازدواجهای پیامبر، تابع مصالح دینی و اجتماعی انگیزههای ازدواج حضرت، نه از سر شهوترانی و خوشگذرانی، بلکه اساساً بر طبق دستور الهی و بر پایه مصالح و مقتضیات اسلام در آن مقطع زمانی صورت گرفته بود. ابوسفیان این دشمن پیامبر، وقتی از ازدواج ایشان با دختر خود، زمانی که دخترش در حبشه تنها مانده بود، آگاه شد، گفت: «پشت این مرد به زمین مباد». شرایط زمانی ازدواجها که در اوج سختی و فشار جنگها بود و از طرفی ازدواج با زنان بیوه که برخی چندین بار ازدواج کرده بودند و همسر نگرفتن از انصار که به راحتی اسلام را پذیرفته بودند و عدم انتقاد از ازدواجهای پیامبر در زمان ایشان همگی از این مطلب نشان دارد که این ازدواجها بر پایه مصالح و اقتضائات زمان بوده است نه از سر لذت که برخی در پی القای آن هستند. انگیزههای ازدواجهای حضرت را به صورت کلی میتوان در سه بخش انگیزههای سیاسی و اجتماعی، اخلاقی و دینی تحلیل و تبیین کرد که به آنها اشاره میشود. الف)انگیزههای سیاسی و اجتماعی (همبستگی با اقوام مختلف) هنگامی که پیامبر ندای اسلام را بلند کرد، تنها بود و تا مدتها جز عدهای محدود به او ایمان نیاوردند، او بر ضد تمام معتقدات خرافی عصر و محیط خود قیام کرد و به همه اعلام جنگ داد، طبیعی است که همه اقوام و قبایل آن محیط بر ضد او بسیج شوند و باید از تمام وسایل برای شکستن اتخاذ نامقدس دشمنان استفاده کند که یکی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبایل مختلف بود؛ زیرا محکمترین رابطه در میان عرب جاهلی، رابطه خویشاوندی محسوب میشد و داماد قبیله را همواره از خود میدانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه میشمردند، قرائن زیادی در دست داریم که نشان میدهد ازدواجهای پیامبر لااقل در بسیاری از موارد، جنبه سیاسی داشته است. در راستای این اهداف، پیامبر (ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگ «تیم»، با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، با امحبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنیامیه، امسلمه از بنی مخزوم، سوده از بنیاسد، میمونه از بنیهلال و صفیه از بنیاسرائیل پیوند زناشویی برقرار کرد، ازدواج مهمترین پیوند و میثاق اجتماعی است؛ به ویژه در آن فرهنگ، تاثیر بسیاری از خود به جا میگذارد. در آن محیط که جنگ، خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر ابنخلدون، جنگ و خونریزی جزو خصلت ثانوی آنان شده بود، بهترین عامل بازدارنده از جنگها و عامل وحدت و الفت، پیوند زناشویی بود. با دقت در ازدواجهای حضرت، به این نکته پی میبریم که همسران حضرت تنها از میان مهاجران و نه انصار بود، برای اینکه اتحاد و همدلی بین حضرت و انصار وجود داشته و به واسطهای نیاز نبود؛ اما بین حضرت و قبایل مهاجر، کدورت و دشمنیهایی اتفاق افتاده بود که عقد ازدواج آنها را به عقد دوستی و وحدت تبدیل میکرد، به همین جهت پیامبر (ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر (ص) دشمن بودند، مانند بنیامیه و بنیاسرائیل، ازدواج کرد؛ اما با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمیشد و آنان نسبت به پیامبر (ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد. «گیورگیو» نویسنده مسیحی مینویسد: محمد (ص) امحبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد، در نتیجه پیامبر با خاندان بنیامیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و امحبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانوادههای مکه شد». ب)انگیزههای اخلاقی نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است، اینکه با دقت در سیره پیامبر(ص) میتوان دریافت که هیچگاه مقصود ایشان از این ازدواجها، تمایلات جنسی نبوده است، با تأمل در ازدواجهای حضرت، ما شاهد انگیزههای اخلاقی نوعاً حمایت مادی یا معنوی از زنان (همسران) هستیم که شواهد زیر این ادعا را ثابت میکنند: 1. ایشان در طولانیترین بخش عمر خویش یعنی از 25 تا 50 سالگی فقط با همسر اول خویش حضرت خدیجه زندگی کرد و تا او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد؛ در حالی که ایشان در سن جوانی بودند، بعد از خدیجه نیز تا یک سال ازدواج نکرد، ازدواجهای متعدد پیامبر(ص) در هفت سال آغازین هجرت بوده است؛ یعنی در حد فاصل سنین 54 تا 61 سالگی بوده است. 2. علاوه بر این شکی نیست کسانی که به زندوستی و شهوترانی نظر دارند، به طور معمول به دنبال جمال، زیبایی و زنان جوان هستند، ولی در سیره پیامبر اکرم(ص) نه تنها چنین چیزی وجود ندارد، بلکه ما شاهدیم که ایشان بعد از ازدواج با دختر باکره با بیوهزنان و حتی با زنان پیر ازدواج میکند و این با انگیزه شهوانی مشابهتی ندارد. 3. علت ازدواج ایشان با امحبیبه (رمله) دختر ابیسفیان به این خاطر بود که شوهرش در حبشه نصرانی شد، ولی او مسلمان باقی ماند؛ پس رسول خدا(ص) برای حمایت از او به صورت غیابی با ایشان ازدواج کرد و نجاشی حاکم حبشه از طرف پیامبر عقد را جاری ساخت. در اینجا به صورت واضح میتوان انگیزه دینی و حمایتی پیامبر را دید و این کار با سخن کسانی که این ازدواجها را با انگیزه شهوت میدانند سازگار نیست؛ چون این زن در حبشه بود و حتی زمان برگشت او مشخص نبود. 4. ازدواج گاهی برای حفظ جان برخی از زنان مسلمان صورت میگرفت. درباره سوده بنت زمعه این جهت را بیان کردند؛ چون همسر خود را از دست داده بود و اقوام او همه کافر بودند که درباره او خطر کشته شدن یا اسارت و شکنجه وجود داشت، رسول خدا(ص) با ازدواج، او را نجات داده و در پناه خود قرار داد. 5. رسول خدا(ص) برای کمک و تأمین زندگی برخی از زنان که بیوه شده بودند، با آنها ازدواج کرد؛ مانند ازدواج با زینب بنت خزیمه که در جاهلیت به خاطر انفاق به فقرا و مساکین به اممساکین شهرت داشت، اما بعدها وی خود فقیر و تهیدست شده بود، پیامبر با ازدواج با او در پی حفظ آبروی وی برآمد. 6. انگیزه ایشان در ازدواج با امسلمه این بود که او دارای کودکان یتیمی بود که قادر به اداره آنها نبود. 7. در برخی از ازدواجها، انگیزه پیامبر، رهایی اسرا و آزادسازی آنها بود؛ چنانکه با صفیه دختر حیی بن اخطب یهودی ازدواج کرد که دختر بزرگ یهودیان بود و او را از اسارت آزاد کرد. 8. حضرت با ازدواج با جویره دختر حارث بن ابیضرار رییس طایفه بنیالمصطلق که به اسارت درآمده بود، موجبات آزادی همه اسرای این قبیله را فراهم آورد؛ چون مسلمانان دیگر وقتی دیدند این طایفه با پیامبر خویشاوند شدند، همگی اسرای این قوم را که در دست داشتند، آزاد کردند و مردمان بنیالمصطلق وقتی این رفتار را دیدند، همگی به اسلام گرویدند. این تعبیر لطیفی است که نشان میدهد ازدواج پیامبر با زنان متعدد و مختلف برای حل یک سلسله مشکلات اجتماعی و سیاسی بوده است. ج)انگیزههای دینی چنان که اشاره شد، بعضی از ازدواجهای پیامبر (ص) به امر الهی و به منظور اثبات یک حکم دینی یا برداشتن سنت جاهلی بود که خود حضرت پیشقدم میشدند؛ اینجا میتوان به ازدواج با زینب بنت جحش اشاره کرد. در اسلام «پسرخوانده» حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست؛ در حالیکه در جاهلیت احکام پسر واقعی را بر پسر خوانده سرایت میدادند، از آن جمله زن پسرخوانده محرم بود، اسلام این حکم را باطل کرد. پیامبر (ص) به دستور خدا با زینب بنت حجش که همسر مطلقه زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر بود، ازدواج کرد، تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم، پذیرای نقض حکم جاهلی باشند. اگر این ازدواج صورت نمیگرفت، ممکن بود زید بن حارثه، یا پسرش اسامه بن زید، بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح میشد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر (ص) دگرگون میشد.
به گزارش فارس، امروز جمعه کشورهای مختلف جهان اسلام شاهد برگزاری تظاهرات گسترده مردم معترض به توهین به ساحت پیامبر اکرم (ص)، هستند. جهان اسلام از فلسطین و مصر گرفته تا اندونزی، امروز پس از برگزاری نمازجمعه به انتشار فیلم موهن آمریکایی-اسرائیلی و سیاستهای دوگانه آمریکا و غرب در قبال آزادی بیان، اعتراض کردند. مصر امروز پلیس مصر برای متفرق کردن تظاهراتکنندگان خشمگین مصری از مقابل سفارت آمریکا در این کشور که برای سومین روز پیاپی برای اعلام محکومیت ساخت فیلم موهن آمریکایی علیه پیامبر اسلام در این محل تجمع کرده اند، از گاز اشکآور استفاده کرد. نیروهای امنیت مرکزی مصر همچنین دیوارهای آهنین و سیم های خاردار را در ورودی های خیابان های منتهی به سفارت آمریکا در خیابان گاردن سیتی واقع در مرکز قاهره ایجاد کرده اند تا مانع از ورود معترضان به آن شوند. تعداد زخمیهای تظاهرات 3 روزه مردم در اطراف سفارت آمریکا و میدان التحریر و مسجد عمر مکرم، تاکنون به بیش از 224 نفر رسیده است. یمن امروز همچنین، تظاهراتکنندگان یمنی هم تلاش کردند تا وارد سفارت آمریکا در شهر صنعا شوند، که پلیس با تیراندازی به سمت آنها، تلاش کرد از این اقدام جلوگیری کند، که بر اثر این تیراندازیها چندین نفر زخمی شدهاند. پلیس بعلاوه برای متفرق کردن مردم، از گاز اشکآور و ماشینهای آبپاش استفاده کرده است. پیش از این هم نیروهای امنیتی در برخورد با تظاهراتکنندگان، حداقل 4 نفر را کشته و دهها نفر را زخمی کرده بودند. علاوه بر پلیس و نیروهای امنیتی، شماری از تفنگداران آمریکایی نیز به یمن اعزام شده و در سرکوب تظاهراتکنندگان معترض به اهانت به پیامبر اسلام، شرکت کردهاند. افغانستان ظهر امروز هزاران تن از ساکنان ولایت «ننگرهار» افغانستان در اعتراض به فیلم موهن آمریکایی دست به تظاهرات زدند. تظاهرات کنندگان با شعار مرگ بر آمریکا از منطقه «غنیخل» به سوی شهر «جلالآباد» مرکز ولایت ننگرهار حرکت کردند. مردم در پایان این تظاهرات، مردم آدمک اوباما و پرچم آمریکا را به آتش کشیدند. امروز همچنین، شهر کابل هم از بیم تظاهراتهای مردمی شاهد تدابیر امنیتی شدید بود. اندونزی اعتراضات امروز محدود به منطقه خاورمیانه نبوده و مردم کشورهای اسلامی شرق آسیا نیز تظاهرات ضدآمریکایی برگزار کردند. صدها نفر از مسلمانان اندونزی از گروههای مختلف با تجمع در مقابل سفارت آمریکا در جاکارتا تولید فیلم ضد اسلامی در آمریکا را محکوم کردند. آنها در این تجمع توهین به مقدسات اسلامی به ویژه پیامبر اسلام(ص) را شدیدا محکوم کردند. «محمد اسماعیل» از سازماندهندگان این تجمع گفت: تولید چنین فیلمهای توهین آمیزی به بهانه آزادی بیان یک فاجعه است. اسلام هم آزادی بیان را به رسمیت میشناسد اما نه آزادی که مقدسات دیگران مورد تمسخر قرار گیرد. این تجمع درحالی برگزار شد که سفارت آمریکا تحت تدابیر شدید نیروهای امنیتی اندونزی بود. سودان مردم سودان هم امروز همگام با مردم دیگر کشورهای اسلامی، با برگزاری تظاهرات ضدآمریکایی، به انتشار فیلم موهن آمریکایی اسرائیلی اعتراض کردند. این تظاهرات در خارطوم پایتخت سودان برگزار شده و شرکتکنندگان در آن تلاش کردند تا وارد سفارت انگلیس و آلمان در این شهر شوند. پلیس سودان برای متفرق کردن معترضان مجبور به استفاده از گاز اشکآور شد. امروز همچنین قرار است این تظاهراتها در عربستان، کویت، تونس، فلسطین و چندین کشور اسلامی دیگر نیز برگزار شود. دامنه اعتراضات در چند روز اخیر به حدی بوده که آمریکا سفارت خود در چندین کشور را تخلیه کرده و تمام سفارتخانههای خود را به حالت آمادهباش درآورده است. امروز به علاوه کارکنان دولت و دیپلماتهای آمریکایی از حضور در بیتالمقدس منع شدهاند. علاوه بر آمریکا، امروز آلمان هم سفارتخانههای خود در شمال آفریقا و کشورهای اسلامی را موقتا تعطیل کرد. عراق منابع خبری از تظاهرات گسترده مردم عراق برای دومین روز متوالی در استانها و شهرهای مختلف این کشور در محکومیت فیلم موهن به پیامبر(ص) خبر دادند. هزاران عراقی برای دومین روز متوالی در محکومیت پخش فیلمی که به پیامبر(ص) و ارزشهای اسلامی توهین کرده است، در شهرهای مختلف این کشور از جمله بغداد، پایتخت تظاهرات کردند. تظاهراتکنندگان عراقی خواستار اخراج سفیر آمریکا از کشور خود شدند. این تظاهراتها امروز پس از برپایی نماز جمعه در شهرهای مختلف عراق برگزار شد. شهر الرمادی در 100 کیلومتری بغداد و الفلوجه در 60 کیلومتری شرق پایتخت عراق از جمله مناطقی بود که شاهد تظاهراتهای گسترده عراقیهای خشمگین بود که با سر دادن شعارهای ضد آمریکایی اخراج سفیر آمریکا از این کشور را خواستار شدند. در استانهای دیالى و موصل و بابل و بصرة نیز تظاهراتهای مشابهی برگزار شد و تظاهراتکنندگان خشمگین عراقی علاوه بر اخراج سفیر آمریکا، تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی را نیز خواستار شدند. در این تظاهراتها شرکتکنندگان پرچمهای آمریکا و رژیم صهیونیستی را آتش زدند. تظاهراتکنندگان پارچه نوشتههایی را با خود حمل میکردند که روی آنها نوشته شده بود: «آزادی بیان نباید بهانهای برای بیاحترامی به پیامبر بشریت شود»، «آزادی که احساسات دو میلیارد مسلمان را خدشهدار کند، مردود است». شیخ «ابو کفاح البختری»، از شیوخ قبایل بصره که در این تظاهرات مشارکت داشت، گفت: قبایل بصره خواستار بستهشدن کنسولگریهای آمریکا و انگلیس و محکوم شدن اقدام توهین به پیامبر اسلام هستند. ما همه کالاهای آمریکایی، شرکتهای آمریکایی و منافع آمریکا را تحریم میکنیم. بنگلادش صدها نفر از مسلمانان بنگلادش علیرغم تدابیر امنیتی شدید، مقابل سفارت آمریکا در داکا تجمع کردند. رویترز خبر داد، صدها نفر از مردم بنگلادش با حضور در مقابل سفارت آمریکا در داکا پایتخت این کشور به ساخت فیلم ضد اسلامی که در آمریکا تولید شده است اعتراض و آن را شدیدا محکوم کردند. این درحالیست که نیروهای امنیتی در اطراف سفارت واشنگتن مستقر شدهاند. براساس این گزارش، معترضان ضد آمریکایی طی روزهای گذشته در چندین کشور تظاهرات کردند که شدیدترین آن حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی و کشته شدن سفیر این کشور در لیبی بود. در بنگلادش حدود هزار نفر از اعضای گروههای اسلامی در پایتخت تظاهرات و بعد از اینکه از رسیدن به سفارت آمریکا توسط نیروهای امنیتی بازداشته شدند تهدید کردند که به اعتراضات خود ادامه میدهند. یکی از رهبران این تجمع گفت: ما تظاهرات گسترده تری را برنامه ریزی کردیم و میخواهیم به ادامه محاصره سفارت آمریکا ادامه دهیم. تظاهر کنندگان همچنین پرچم آمریکا را به آتش کشیدند و خواستار عذرخواهی دولت آمریکا شدند. لبنان مردم جنوب لبنان نیز همزمان با دیگر مسلمانان جهان تظاهرات ضد آمریکایی برگزار کردند. شبکه پرس تی وی اعلام کرد که معترضان در جنوب لبنان در شهر صیدا نیز با برگزاری تظاهرات خشم خود را نسبت به ساخت فیلم موهن آمریکایی_اسرائیلی اعلام کردند. این درحالی است در شمال لبنان نیز در حمله مردم خشمگین به یک رستوران آمریکایی یک نفر کشته و 25 تن دیگر زخمی شدند. تظاهراتکنندگان لبنانی در اعتراض به انتشار فیلم موهن به ساحت پیامبر اکرم (ص)، شعبهای از رستوران KFC آمریکا را آتش زدند. شرکتکنندگان در این تظاهرات علاوه بر شعارهای ضدآمریکایی، علیه پاپ نیز شعار دادند. آنها همچنین شعار دادند: «توهین به اسلام را تمام کنید». علاوه بر لبنان هم اکنون چندین کشور اسلامی دیگر شاهد تظاهراتهای مردمی در اعتراض به انتشار فیلم موهن آمریکایی اسرائیلی هستند. تونس تونس نیز امروز شاهد تظاهرات گسترده ضد آمریکایی بود که با دخالت نیروهای امنیتی به خشونت کشیده شد. مردم معترض تونس با برگزاری تظاهراتی ساخت فیلم موهن علیه رسول مکرم اسلام را محکوم کردند. معترضان خشمگین تونسی پرچم آمریکا را به آتش کشیدند و خواستار اخراج سفیر این کشور از تونس شدند. نیروهای امنیتی با حمله به معترضان این تجمع را به خشونت کشاندند. این تظاهرات همزمان با دیگر کشورهای اسلامی علیه ساخت فیلم موهن آمریکایی_اسرائیلی برگزار شده است. سوریه صدها تظاهراتکننده سوری امروز جمعه تظاهراتی را مقابل سفارت آمریکا در دمشق علیه فیلم توهینآمیز به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) برگزار کردند. خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) گزارش داد، صدها تظاهراتکننده سوری امروز بعد از نماز جمعه تظاهراتی را مقابل سفارت آمریکا در دمشق که از چند ماه پیش تعطیل است، علیه فیلم توهینآمیز به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) برگزار کردند. تظاهراتکنندگان سوری پرچمهای کشور خود و همچنین تصاویر «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه را حمل میکردند، آنان همچنین پارچه نوشتههایی را در دست داشتند که بر روی آن جملاتی مانند «کسی که به پیامبر اسلام(ص) توهین میکند، دموکراسی را گسترش نمیدهد» و «خداوند و حضرت محمد(ص) دمشق را دوست دارند» نوشته شده بود. پنجشنبه شب نیز دهها سوری مقابل سفارت آمریکا در مرکز دمشق تظاهرات کرده بودند. مراکش مردم شهر «سلا» مغرب نیز در اعتراض به ساخت فیلم موهن به اسلام پس از برپایی نماز جمعه امروز تظاهرات کردند. خبرگزاری فرانسه گزارش داد، صدها تن از مسلمانان شهر سلا در نزدیکی «رباط»، پایتخت مغرب پس از برپایی نماز جمعه امروز در اعتراض به فیلم آمریکایی-صهیونیستی موهن به اسلام تظاهرات کردند. این تظاهرات از مسجد حی الرحمه در شهر سلا آغاز شد و تظاهرات کنندگان در حالی که شعارهای ضد آمریکایی سر داده و آمریکا را شیطان بزرگ میخواندند، چند پرچم این کشور را به آتش کشیدند. چهارشنبه شب نیز صدها تن در برابر کنسولگری آمریکا در شهر الدار البیضا مغرب در اعتراض به ساخت این فیلم ضداسلامی تجمع کرده بودند. نیجریه مردم شهر «جوس» در مرکز نیجریه نیز امروز پس از برپایی نماز جمعه در اعتراض به ساخت فیلم موهن به اسلام تظاهرات کردند و علیه آمریکا شعار سر دادند. بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، صدها تن از مردم شهر جوس در مرکز نیجریه امروز در اعتراض به ساخت فیلم آمریکایی موهن به ساحت پیامبر اکرم (ص) تظاهرات کردند. «صالح مصطفی»، سخنگوی ارتش نیجریه گفت ارتش نیجریه برای متفرق کردن تظاهراتکنندگان اقدام به شلیک تیر هوایی کرد اما به کسی آسیبی نرسید. تظاهرات کنندگان پلاکاردهایی را در دست داشتند که بر روی آن شعارهایی در محکومیت آمریکا نوشته شده بود. کنیا معترضان کنیایی هم در اعتراض به فیلم آمریکایی موهن به ساحت پیامبر اکرم (ص) در شهر ساحلی «مومباسا» پرچم آمریکا را به آتش کشیدند. پایگاه خبری «الیوم السابع» گزارش داد، مردم شهر مومباسا کنیا در تظاهراتی که پس از نماز جمعه امروز برگزار کردند پرچم آمریکا را در مقابل یکی از مساجد بزرگ این شهر به آتش کشیدند. «شیخ محمد خلیفه»، رئیس شورای ائمه جمعه کنیا گفت: مسلمانان کنیا توهین به پیامبر اکرم (ص) را تحمل نخواهند کرد. وی تاکید کرد: در آمریکا و اروپا هرکس درباره نفی هولوکاست سخن بگوید، وی را به تروریست بودن متهم میکنند، اما چرا توهین به پیامبر خدا به عنوان یک جرم تروریستی تلقی نمیشود. رئیس شورای ائمه جمعه کنیا گفت: غربیها خود به دلیل حمایت از تروریسم، تروریست هستند. بحرین مردم بحرین نیز عصر جمعه در اعتراض به فیلم اهانتآمیز به ساحت پیامبر اسلام تظاهرات کردند. صدها بحرینی عصر روز جمعه در تظاهراتی اهانت به ساحت پیامبر اسلام را محکوم کردند. در این تظاهرات گسترده، معترضان پرچمهای بحرین را حمل میکردند و شعارهایی در رد اهانت به پیامبر اسلام سر میدادند. تظاهرات کنندگان بحرینی شعارهایی علیه استکبار جهانی و رژیم آل خلیفه نیز سر دادند. فیلم آمریکایی اهانتآمیز به پیامبر اسلام، خشم مسلمانان را برانگیخت و طی 3 روز گذشته تظاهرات گستردهای در محکومیت این اقدام، در کشورهای مختلف روی داده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، در شرایطی که در غرب، اهانت به اسلام و مقدسات اسلامی، به راحتی پذیرفته میشود، برخی مضامین وجود دارند که هرگونه تردید در آنها هم ممکن است منجر به سالها مجازات زندان شود. بنابراین گزارش، در شرایطی که شخصی چون «سام باسیل» به راحتی میتواند اسلام را مورد اهانت قرار دهد، در بسیاری از کشورهای غربی حتی تردید در تعداد کشتههای یهودیان در جنگ دوم جهانی میتواند دردسرهای جدی داشته باشد. حتی مورخین غربی در محیطهای آکادمیک هم باید مواظب آن باشند که با نگارش مطلبی در خصوص هلوکاست، برای خود سالها دردسر نتراشند. حتی اگر منع قانونی برای انکار هلوکاست هم وجود نداشته باشد، رسانههای صهیونیستی در غرب دارای حدی از قدرت تاثیرگذاری بر افکار عمومی هستند که میتوانند اشخاص مخالف هلوکاست را به شدت سیاهنمایی کنند. این در حالی است که پس از انقلاب فرانسه، سکولاریسم به یکی از ارکان دموکراسیهای غربی بدل شد و قرار شد تا ممنوعیتهای مذهبی و تقدس در امور حکومتی و قانونی تاثیری نداشته باشند اما هلوکاست اکنون در کشورهای غربی به یک امر مقدس یا تابو بدل شده است که انکار آن به مثابه یک جنایت است. به این ترتیب، اگرچه با سکولاریسم، مذهب از متن جوامع غربی رخت بربست اما تابوهای بشرساخته کاری را با جوامع غربی کردهاند که کلیسای قرون وسطی هم نکرد. محاکمه مرحوم پروفسور روژه گارودی به جرم زیر سوال بردن هلوکاست در کتاب مشهورش، بیشباهت به محاکمه گالیله در دوران قرون وسطی به جرم متحرک دانستن زمین نیست! طبعا همانگونه که چرخیدن زمین با محاکمه گالیله در دادگاه انگیزاسیون متوقف نشد، سوالات و تشکیکات وارد به پدیدهای به نام هلوکاست هم با محاکمه منکرین آن از بین نخواهد رفت. * قوانین منع انکار هلوکاست در کشورهای مختلف در حال حاضر در 16 کشور جهان، زیر سوال بردن هلوکاست از نظر قانونی ممنوع است. این کشورها عبارتند از: اتریش، بلژیک، کانادا، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، مجارستان، لیختناشتاین، لیتوانی، لوگزامبورگ، هلند، لهستان، پرتغال، رومانی، اسلواکی و سوئیس. علاوه بر این کشورها، رژیم صهیونیستی نیز در قلمرو خود زیر سوال بردن هلوکاست را جرم دانسته است. علاوه بر این، قوانین اتحادیه اروپا در خصوص مقابله با نژادپرستی و بیگانههراسی نیز دلالت بر آن دارند که رد کردن و یا بیاهمیت دانستن تعمدی «جنایات مربوط به نسلکشی» در تمام کشورهای عضو این اتحادیه باید به عنوان اقدامی قابل مجازات در تمام کشورهای اعضای اتحادیه اروپا شناخته شود. بنابراین، آن دسته از 27 کشور اتحادیه اروپا هم که در فهرست 16 کشور فوق نیستند، طبعا بر اساس این قانون موظف به برخورد با کسانی هستند که هلوکاست را زیر سوال میبرند چرا که در اروپا و بنابر تبلیغات انجام شده، هلوکاست یک نسلکشی شناخته میشود که طی آن 6 میلیون یهودی جان خود را از دست دادهاند. در مجارستان، در فوریه 2010 قانونی به تصویب رسید که بیاهمیت شمردن هلوکاست را جرمی مشمول 3 سال زندان دانست. توجه به متن قانون در برخی از کشورهایی که انکار هلوکاست را ممنوع ساختهاند، خالی از لطف نیست. در اتریش، بند سوم قانون منع انکار هلوکاست که موسوم به «وربوتزگستز» است، تصریح میکند: «هر فردی که به صورت مکتوب یا در رسانههای صوتی و تصویری یا به هر وسیله دیگر در ملاءعام و با هر رفتاری که تعداد زیادی از مردم شاهد آن هستند، نسلکشی ناسیونال سوسیالیستها [نازیها] را انکار کند یا بهدنبال کوچکنمایی آن باشد یا سعی در توجیه آن داشته باشد، مستحق مجازات است.» جالب اینجاست که در اتریش برای انکار هلوکاست یک تا 10 سال مجازات در نظر گرفته شده است و اگر اقدامات مزبور خطرناک ارزیابی شود، این مجازات میتواند تا 20 سال هم افزایش پیدا کند! در بلژیک نیز بند اول قانون 23 مارس 1995 تصریح دارد که انکار کنندگان هلوکاست از 8 روز تا یکسال به زندان محکوم شده و به پرداخت 5هزار فرانک جریمه محکوم میشوند. در جمهوری چک، بند 261a قانون اساسی اصلاح شده این کشور آمده است که هر کس آشکارا نسلکشی نازیها و کمونیستها را انکار کرده و یا در آنها تردید کند و یا آنها را تایید و توجیه کند، از 6 ماه تا سه سال به زندان محکوم میشود. قانون منع انکار هلوکاست تقریبا با همین ادبیات و با مجازاتهای مختلف در کشورهای دیگر نیز بیان شده است. از سوی دیگر منع انکار هلوکاست با برخی محدودیتهای قانونگذاری هم در اروپا مواجه بوده است. به طور مثال، در اکتبر 2007، دادگاهی در اسپانیا اعلام کرد که قانون اساسی این کشور نمیتواند قانون منع هلوکاست را به رسمیت بشناسد. ایتالیا هم در سال 2006، قانونی را که خواستار چهار سال زندان برای انکارکنندگان هلوکاست بود رد کرد. حتی بریتانیا نیز تاکنون دو بار قوانین مجازات انکارکنندگان هلوکاست را رد کرده است. دانمارک و سوئد نیز به همین ترتیب عمل کردهاند. * برخی از محاکماتی که به جرم انکار هلوکاست انجام شد مشهورترین نمونه محاکمه منکرین هلوکاست، محاکمه مرحوم پروفسور روژه گارودی، فیلسوف فقید و مسلمان فرانسوی است که مدتها به طول انجامید. این محاکمه در حالی انجام میشد که گارودی پا به سن گذاشته بود و سالهای عمرش از 80 گذشته بود. اما محاکمه مرحوم روژه گارودی تنها نمونه از این دست نیست. در فوریه 2007، «ارنست زوندل»، یک شهروند آلمانی بهخاطر آنچه افکار نئونازیستی خوانده شد، به پنج سال زندان محکوم گردید. در مارس 2006 نیز «گرمار رودولف»، یک شهروند آلمانی دیگر از ایالات متحده به آلمان عودت شد و به دو سال و نیم زندان محکوم گردید. جرم وی این بود که هلوکاست را انکار میکرد. در جولای 2007، رهبر شاخه «هسن» حزب دموکراتیک ملی آلمان، «مارسل وول»، به خاطر آنکه گفته بود دولت با بردن دانشآموزان به محل سابق اردوگاههای متمرکز آلمان نازی، در حال شستشوی مغزی آنهاست، به زندان افتاد. در اوت 2007، «گرد هوسنیک»، منکر اتریشی هلوکاست، در اسپانیا دستگیر شد. اتهام وی انتشار کتب و مقالاتی در خصوص به چالش کشیدن کشتار یهودیان در جنگ دوم جهانی بود. وی مجبور شد به مالاگا فرار کند تا زندانی نشود. در بلژیک، یک سازمان یهودی به خود اجازه داد تا در مارس 2007، از یک سناتور بلژیکی به خاطر آنکه در یک مصاحبه وجود اردوگاههای مرگ در آلمان نازی را انکار کرده بود، شکایت کند. در فرانسه، «وینسنت رینوگارد» به یک سال زندان و 10 هزار یورو جریمه محکوم شد چرا که در سال 2005 با چاپ جزوهای، هلوکاست را انکار کرده بود. اینها تنها برخی نمونهها از مجازات افراد به خاطر انکار هلوکاست است و قطعا نمونههای بیشتری را میتوان ذکر کرد و در ضمن باید انتظار داشت که در آینده نمونههای بیشتری نیز ایجاد شود. بنابر همان روشهای پوزیتیویستی که متافیزیک را از محتویات علمی خالی میدانند و توجیهگر حذف دین از زندگی اجتماعی بشر هستند، هلوکاست یک پدیده تاریخی متعلق به گذشتهای نهچندان دور است که میتوان در خصوص آن به تحقیق علمی پرداخت. اگر توصیه پوزیتیوسم به علم ندانستن دین و متافیزیک مورد اعتنا واقع شده است، مشخص نیست که چرا هلوکاست به یک تابوی غیرقابل تحقیق بدل شده است؟