آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به پرسشی نظر خود را در باره شرکت در مسابقه قرعهکشی با ارسال پیامک بدون متن اعلام کرد.
متن پرسش یکی از شنوندگان برنامه زمزم احکام رادیو معارف و پاسخ این مرجع تقلید به این شرح است:
از مقلدین آیت الله مکارم شیرازی هستم گاهی اوقات پیامکی دریافت می کنم مبنی بر این که با ارسال پیامک بدون متن در قرعه کشی خودرو یا سایر جوایز شرکت کنید، ظاهراً همزمان با ارسال پیامک به آن ها مبلغ 75 تومان از طریق قبض یا کارت شارژ از حساب من کسر می شود و به حساب آن شرکت یا موسسه واریز می شود و احتمالاً جوایز نیز از همین پول تهیه می شود.
حالا سوال من این است که حکم شرعی این کار چیست؟ و دیگر این که آیا شرکت در این مسابقه و قرعهکشی جایز است؟ و اینکه آیا مالک هدیهای که میدهند میشوم یا خیر؟
پاسخ حضرت آیتالله مکارم شیرازی
آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این سوالات گفتند: این کار در واقع نوعی بخت آزمایی جدید است که آن را به شکل ارسال پیامک درآوردهاند، شرکت در آن جایز نیست و هدیه ای که می دهند شبیه هدیه ای است که در بخت آزمایی یا قمار و مانند آن می دهند؛ متاسفانه هر روز یک راه جدیدی برای جذب اموال مردم تولید می کنند و مردم را به کارهایی که مشروع نیست می کشانند.
نظر بدهید |
دکتر عباس شیبانی در خاطرات خود در کتاب « راهی که نرفته ایم» می گوید:
«ما دو دوره با آقا (آیت الله طالقانی) زندانی بودیم (دوره اول حدود سال 1341 بود و دوره دوم سال 1354). 1340 تا 46 در آن زمان بود که ایشان در زندان، کلاس درس تفسیر گذاشته بودند (حدود سال 1342) و تفسیر پرتوی از قرآن (1) را می نوشتند و آقای سید محمد مهدی جعفری هم آن ها را تنظیم می کرد. روسای زندان، قاچاقچیان و جنایت کاران را با زندانیان دیگر یکی کردند تا از این راه ما را اذیت کنند. ولی کلاس های ایشان در روحیه آن ها خیلی اثر داشت. در آن زمان ایشان و مهندس بازرگان به 10 سال و من به 6 سال زندان محکوم شدیم. محل دادگاه در پادگان عشرت آباد بود. مردم باید از درب جنوبی کارت می گرفتند و از درب شمالی وارد دادگاه می شدند، در حالی که فاصله بین دو درب حدود چند کیلومتر بود.
هیأت رئیس دادگاه، محترمانه رفتار می کردند. شبی که دادگاه رأی را اعلام کرد ایشان سوره «والفجر» را خواندند و وقتی که ایشان به آن ها گفتند بایستید! همه در جای خود ایستاده و به چند آیه ای که از سوره فجر ایشان تفسیر می کردند، گوش کردند. وقتی ما را به برازجان تبعید کردند، آقا را در زندان قصر گذاشتند که به ایشان خیلی سخت گذشته بود و برای ایشان مشکل بود.»(2)
ایشان در روزهای نخست زندان آنچه از تفسیر جزء اول قرآن را که توانستند یادداشت کردند و به خارج فرستادند که چاپ و منتشر شد و آن را «پرتوی از قرآن» نامیدند. در زندان شماره 4 قصر، جزء سی ام را تفسیر کردند که در سال های 1345 و 1348 در دو جلد چاپ و منتشر شد و جزء دوم قرآن تا آخر سوره بقره را پس از آزادی از زندان در سال 1346 نوشتند که در سال 1350 منتشر شد.
افکار و آراء آیت الله طالقانی در همه زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تربیتی، عقیدتی، فرهنگی و... در این تفسیر بازتاب یافته است؛ می توان اندیشه های ایشان در دهه 40 را از این 4 جلد و دهه 50 را در جلد پنجم (تفسیر سوره آل عمران) و ششم (24 آیه نخست سوره نساء) دریافت.
آیت الله طالقانی از تضاد میان شهربانی و ساواک برای اداره زندانیان سود جستند و زندان را برای خود و دوستانشان به صورت یک دانشگاه درآوردند. دانشگاهی که بر سراسر برنامه های آموزشی و تربیتی آن آزادی و معنویت حاکم بود و به روش علمی با مسائل برخورد می شد. ایشان به جز در درس تفسیر، به هر مناسبتی از اعیاد و میلادها و دهه محرم و ماه رمضان و روزهای جمعه (به عنوان خطبه جمعه) نیز سخن می گفتند، با آیه ای از قرآن آغاز می کردند و درسی گران بها به شنوندگان می دادند.
آیت الله طالقانی در برابر زندانیانی که افکار کمونیستی یا لائیک داشتند، موضع جذبی گرفت و به کسانی از دوستان که آنان را کافر تلقی می کردند می گفت: اینان قاصرند نه مقصر. دور شدن از دین و گرویدن به کمونیسم را محیط بر آنان تحمیل کرده است و تبلیغات بد و ناشایست نیز این جو را تشدید و آنان را از دین گریزان کرده است، شما وظیفه ندارید و نباید عقیده آنان را درباره خدا و یا یکی از ارکان و احکام ضروری اسلام بپرسید که آنان، از سر لجاجت یا جهل یا هر عامل دیگر، منکر آن شوند و برای شما تکلیف ایجاد کنند، ایشان را به حال خودشان رها کنید، بگذارید به زندگی خودشان مشغول باشند و شما هم به زندگی و برنامه خودتان بپردازید. با آنان زندگی مسالمت آمیزی داشته باشید.
زندانیان کمونیست و لائیک بر اثر افسردگی و خستگی ناشی از 12 سال یا کمتر زندان، غالباً به بحث فکری و ایدئولوژیک با مسلمانان نمی پرداختند، لیکن بیشتر ایشان در جلسات و مراسم مسلمانان، به ویژه در جلسات آیت الله طالقانی شرکت می کردند و به کرات از روشن بینی و آگاهی وی تجلیل می کردند.
آیت الله طالقانی در تمام مدت زندان در برابر زندانبانان به شدت می ایستاد و نمی گذاشت کوچکترین تعدی و تجاوزی به حقوق زندانیان روا دارند و همه زندانیان را از هر گروه و دسته و فکری را چون قربانی ستم حاکمان می دانست، فرزند خود به شمار می آورد و زیر بال و پر محبت می گرفت و تا آنجا که می توانست در رفع مشکلات آنان می کوشید.
پی نوشت:
1. تفسیر پرتوی از قرآن، آیت الله سید محمود طالقانی، 6 جلد، شرکت سهامی انتشار.
2. راهی که نرفته ایم، تهران، 1379، ص 164.
مردی که به خاطر مبارزات و استقامت وصف ناپذیر و روشنگری های کم نظیرش، القابی چون پدر، ابوذر زمان، مجاهد نستوه و مالک اشتر دوران را از آنِ خود کرد..
به همین مناسبت، گروه دین خبرآنلاین، ویژه نامه ای در روز سالگرد رحلت او آماده کرده است که در زیر می خوانید:
1. خواندن زندگی نامه آیت الله طالقانی و شناختن زندگی پرفراز و نشیب و پرحادثه ایشان، زمان زیادی را می طلبد، از این رو، می توانید مطلبی را که مربوط به سالشمار زندگی ایشان است، تحت عنوان «زندگی پرفراز و نشیب ابوذر زمان در یک نگاه» بخوانید و آشنایی بسیار اجمالی با زندگی ایشان به دست آورید. این سالشمار در قالب یک جدول نمایش داده شده است.
2. مطلب دیگری که درباره این شخصیت بزرگ و موثر تاریخ معاصر کشورمان کار کرده ایم، «خاطرات دکتر شیبانی از آیت الله طالقانی در زندان» است. آن چه از خاطرات دکتر شیبانی برمی آید این است که طالقانی، برای همه در مقام پدر بود. در این مطلب می خوانیم که آیت الله طالقانی در تمام مدت زندان در برابر زندانبانان به شدت می ایستاد و نمی گذاشت کوچکترین تعدی و تجاوزی به حقوق زندانیان روا دارند و همه زندانیان را از هر گروه و دسته و فکری را چون قربانی ستم حاکمان می دانست، فرزند خود به شمار می آورد.
3. مطلب دیگری که در سایت کار کرده ایم، گزارش تصویری است از «عکس های کمتر دیده شده از مردی که ابوذر زمان بود». 22 عکس در این گزارش دیده می شود.
4. برای آشنایی بیشتر با رفتار و گفتار آیت الله طالقانی در زندان و نحوه تفسیر قرآن و نگارش کتاب پرتوی از قرآن ایشان به سراغ دکتر سید محمد مهدی جعفری رفتیم. «گفت وگوی خبرآنلاین با دکتر سید مهدی جعفری» را می خوانید.. این سوال را با ایشان مطرح کردیم: علت محبوبیت مردمی آیت الله طالقانی چیست؟
در این گفت و گو از زبان یکی از یاران و هم بندان آیت الله می خوانیم که مردمی بودن آیت الله طالقانی از آنجا ناشی می شد که خودشان از توده مردم برخاسته و همیشه با مردم بودند و اعتقاد داشتند که باید مردم را در کارها شرکت داد.
5. موضوع دیگری که در مورد آیت الله طالقانی به آن پرداختیم، «گفت و گو با اعظم طالقانی» است که در آن، وی از پدر بودنِ پدر می گوید و این که چگونه یک روحانی در مقام پدری برای مردم قرار می گیرد؟ اعظم طالقانی، دبیرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی و دختر مرحوم آیت الله طالقانی، اگرچه بیشتر یک چهره سیاسی است اما ما با او درباره ویژگی های اخلاقی آیت الله طالقانی، تفسیر قرآن او و رفتارهای یک روحانی در مقام پدر به گفت وگو نشستیم.
6. دکتر صادق آیینه وند، نویسنده، مورخ و استاد دانشگاه، در مقاله ای تحت عنوان «طالقانی؛ فرصتساز، فرصتسوز یا فرصتجو؟» به بیان ویژگی های اخلاقی و علمی آیت الله طالقانی پرداخته است. او در بخشی از مقاله اش آورده است: «آیتالله طالقانی از نخبگان عصر است و شاید هر عصری نتواند حتی گاه یکی از آنها را در خود بپرورد. مردم را دوست داشت و مردم هم او را همینسان دوست داشتند. این دوستی دوسره چه در دوران مبارزه وی و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و مرتبت او در انقلاب اسلامی همواره رو به تزاید بود. روز تشییع پیکر آن بزرگ، مردم قدردان ایران ثابت کردند که «از دل نرود هر آنکه از دیده برفت.»
7. خبرآنلاین، پیش از این، در مطلبی تحت عنوان «دوران تحول آیتالله طالقانی در این 14 فصل»، به معرفی کتاب «زندگینامه سیاسی آیتالله طالقانی» نوشته علیرضا ملائی توانی پرداخت. این کتاب از سوی نشر نی منتشر شده است. این اثر تنها توصیفی از زندگی شخصی و فردی آیتالله طالقانی نیست، بلکه بررسی زندگی فکری، سیاسی، اجتماعی و فردی وی به عنوان عضوی از جامعه و تاریخ است
8. 8در مطلبی تحت عنوان «روایت شاهحسینی از قهر و درگذشت آیتالله طالقانی» حسین شاهحسینی در گفت و گو با ویژه نامه روزنامه شرق به بیان خاطراتی خواندنی از آیت الله طالقانی پرداخته است. شاه حسینی، شخصیت قابل احترامی است، هم به سبب زمانی که از عمر سیاسی- اجتماعیاش میگذرد و خود یک تاریخ در سینهاش دارد و هم به سبب اینکه در تمام سالهای مبارزات سیاسی- اجتماعی خود همواره در جبههای ایستاده است که طرفداران آزادی و دموکراسی بودهاند. او تنها بازمانده بنیانگذاران نهضت مقاومت ملی است.
« 9روایت صباغیان از واکنش طالقانی به نخستوزیری بازرگان»، مطلبی است از مهندس هاشم صباغیان. بر اساس گفته های صباغیان، سه ضلع اندیشه طالقانی را شورا، قسط و مبارزه با طاغوت تشکیل میدهد.
10روزی که آیتالله طالقانی درگذشت» یادداشتی است که در آن مروری بر زندگی آیت الله انداخته است.
11خبرآنلاین، عکس «عبای آیت الله طالقانی در موزه ریاست جمهوری» را منتشر کرده است که علاقمندان می توانند آن را ببینند. برخی از اعضای خانواده آیت الله طالقانی در سال 1386 عبای پدر خودشان را به سید محمد خاتمی هدیه دادند. این عبا که در تاریخ 8 آذرماه 1378 و در دفتر ریاست جمهوری، از سوی وحیده طالقانی دختر آیت الله سید محمود طالقانی اهدا شده بود، در یادمان و موزه هدایای سید محمد خاتمی نگهداری می شود.
.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(ره) یکی از عارفان نامی معاصر کشورمان است که سالهای نه چندان دور سخنان و موعظههای او در سطح شهر تهران شنیده میشد، وی از آن جهت که سالها به دوزندگی اشتغال داشت، به خیاط شهرت یافت، در سال 1262 هجری شمسی در تهران دیده به جهان گشود، پدرش مشهدیباقر پیشهور بود و سایه پرمهرش دوازده سال همراه رجبعلی بود. با مرگ پدر، رجبعلی دوازده ساله که از برادر و خواهر تنی بیبهره بود، در غربتی سنگین و جانکاه گرفتار شد. سالهای کودکی و نوجوانی را به فراگیری خواندن و نوشتن پرداخت و پس از آن برای گذراندن زندگی به کار خیاطی روی آورد، نوجوانی بیش نبود که به شوق شنیدن مواعظ و پندهای انسانساز اخلاقی، در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و مساجد شهر، پای منبر خطیبان مینشست و خمیره درون خویش را با نوشیدن آیات قرآن و روایات معصومان (ع) شکل میبخشید. شیخ مکتب نرفته، با همان صفای باطن و صمیمیت دوست داشتنی، خود به چنان باور و ایمانی رسید که تا دم مرگ لحظهای از دعا و مناجات به درگاه الهی غافل نبود، سرانجام، پس از هفتاد و نه سال بندگی و عبادت خداوند در این دنیای گذرا، در شهریور 1340 هجری شمسی، مرغ وجود شیخ از قفس پر میکشد و شیخ به جوار حق میپیوندد. *شعر شیخ رجبعلی خیاط در وصف امام علی(ع) مرحوم شیخ رجبعلی خیاط شعری را در وصف امام علیبن ابیطالب(ع) در دهه 1330 سروده که اگر چه از نظر قافیه و عروض دچار مشکل است اما ابیات آن چینش جالبی دارد. به نظر میرسد این شعر بیش از آن که نوشتهای ادبی باشد، یک دلنوشته در راستای ستایش امیرالمؤمنین(ع) است. این شعر که توسط خانواده نکوگویان در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته است، برای نخستین بار در فضای رسانهای کشور منتشر میشود: الف اولی ما خلق الله علی است از ازل تا به ابد مقصد و مقصود علی است ب بسم الله قرآن به بیانات علی است باب علم نبی و مظهر علام علی است ت تولای علی قلعه امن الله است تاج تقوی به قیامت ز خدا بهر علی است ث ثناخوان و ثناگوی خداوند علی است ثمن هشت بهشت ار طلبی حُب علی است ح حبیبالله و محبوب خداوند علی است حاکم جمله مخلوق ز اخلاق علی است خ خالی ز نواقص بر خلاق علی است خیمه چرخ و فلک گردش او بهر علی است و داروی دوای همه امراض علی است دین اسلام که کامل شده از نصب علی است ذ ذکر است که قرآن همگی ذکر علی است زبده عالم هستی علی و آل علی است ر روح و نبی و باعث و ایجاد علی است راه حق گر طلبی شاه روش راه علی است ز زبان همه اشیاء ز بیانات علی است زر عالم همگی ذرهای از جود علی است س سید بوصیهای نبی جمله علی است سید هشت بهشت علی و آل علی است ش شیر است که شیر اسدالله علی است شای از او به شهان است شهنشاه علی است ص صبر است که ترویج شریعت همه از صبر علی است صادق واهب مُصلح علی و آل علی است ض ضوءاست و ضیاء همه از نور علی است ضابط عالم هستی علی و آل علی است ط طاهر بود آیه تطهیر علی است طهر و طاهر بود آنکس که پسر عم علی است ظ ظاهر بود و مظهر الله علی است ظلّ ممدود الهی علی و آل علی است ع عارف بود از مبداء و میعاد علی است عالم کون و مکان واسطه فیض علی است غ باشد غنی و مغنی اشیاء علی است غنی آخر آن است که محبوب علی است ف فتح است که عالم همه از فتح علی است فوق ایدیهم قرآن و یدالله علی است ق قرآن بود و جملگیاش مدح علی است قسمت دوزخ و فردوس به تقسیم علی است ک باشد کرم و باعث اکرام علی است کُل اشیاء که موجود شد از بهر علی است ل لطف است ز خلاق به مخلوق که از بهر علی است لغت خالق و مخلوق بر آنکس ز اعداء علی است م میزان صراط است که در شأن علی است مدح شیاء به شینی است که محبوب علی است ن ناصر به نبیهای خدا جمله علی است ناجی و مُنجی عالم علی و آل علی است و والی به ولایت ولیالله علی است واجب الطاعه عالم علی و آل علی است ه هواخواه خدا و نبی و دین علی است هادی ار میطلبی یازده از نسل علی است لا لا رطب و لا یابس از بهر علی است لا الله گوی الا الله مخلوق همه از بهر علی است ی یفعل مایشاء و یحکم از حب علی است یا که گویم خلقت مخلوق از بهر علی است من چه گویم گر چه اشیاء جمله مداح علی است کی خلایق میتوان باشد که این مدح علی است آنکه مداحش خداوند پسر عم علی است دیگران را کی سزد گویند مداح علی است آنچه را گویند مداحان عالم کین همه مدح علی است مدح پیغمبر بود بالاتر از مدح علی است
به گزارش خبرگزاری فارس، با توجه به نزدیک شدن به سالروز شهادت پیشوای فقه جعفری حضرت امام جعفر صادق(ع) هر روز یک حدیث از این امام همام با شرح آن توسط آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق منتشر میشود. روی عن الصادق علیهالسلام قال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِاَصْحَابِهِ اَیُّ عُرَى الْإِیمَانِ اَوْثَقُ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اَعْلَمُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصَّلَاةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الزَّکَاةُ ... فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لِکُلِّ مَا قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَیْسَ بِهِ وَ لَکِنْ اَوْثَقُ عُرَى الْإِیمَانِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ وَ تَوَالِی اَوْلِیَاءِ اللَّهِ وَ التَّبَرِّی مِنْ اَعْدَاءِ اللّهِ. (بحارالانوار ج66 ص242 – کافی ج2 ص125- وسائل ج16 ص177 شماره 21284) از امام صادق صلواتالله علیه منقول است که حضرت در روایتی فرمودند: پیغمبر اکرم به اصحابشان فرمودند: «اَیُّ عُرَى الْإِیمَانِ اَوْثَقُ»، در میان دستگیرههای ایمان کدامیک محکمتر است؟ معلوم میشود انسان میتواند با تمسّک جستن به ایمان، خودش را نجات و از هلاکت نجات بخشد. همچنین معلوم میشود ایمان چندین دستگیره دارد که هر که به آنها تمسّک پیدا کند نجات مییابد. حال حضرت سؤال میکنند که در بین اینها کدامیک محکمتر و اطمینان بخشتر است؟ چون هرچه محکمتر باشد آدم را بهتر از پرتگاه نجات میدهد. در جواب عرض کردند: «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اَعْلَمُ»، خدا و پیامبرش بهتر میدانند؛ «وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصَّلَاةُ»، بعد برخی از اصحاب گفتند: نماز؛ «وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الزَّکَاةُ»، برخی دیگر گفتند: زکات؛ هر یک از اصحاب با اینکه گفتند: خدا و پیامبرش بهتر میدانند؛ اظهار نظر کردند. بعد از اینکه اظهارنظرها تمام شد، پیامبر فرمودند: «لِکُلِّ مَا قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَیْسَ بِهِ»، اینهایی اسم بردید، همه فضیلت دارند و دستگیره و نجات بخش هستند، امّا من به دنبال محکمترین آنها هستم که اگر انسان به آن متمسّک شد و آن را پیشه گرفت، هیچگاه سرنگون نمیشود و به هلاکت نمیرسد. سپس حضرت فرمودند: «وَ لَکِنْ اَوْثَقُ عُرَى الْإِیمَانِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ»، محکمترین دستگیره ایمان این است که انسان دوستی و دشمنیاش با دیگران بر محور خدا باشد نه هوای نفس. حضرت معیار میدهند، اگر کسی را دوست داری برای خدا دوست بدار نه برای غیر خدا، مثل امور مادّی دنیایی یا هوای نفس و اگر کسی هم در نزد ما مبغوض و مطرود است، باید به خاطر خدا باشد نه هوای نفس. مثلاً چون میبینم او دارد از احکام الله تخلّف میکند مطرود من میشود. «دوستی بر محور خدا، دشمنی بر محور خدا». حضرت در ادامه فرمودند: «وَ تَوَالِی اَوْلِیَاءِ اللَّهِ»، و رابطه دوستی و سرپرستی با کسانی برقرار کن که دوستان خدا هستند؛ یعنی اگر در روابط اجتماعی میخواهی با کسی رفیق شوی، برو کسی را پیدا کن که از اولیای خدا است. بحث اوّل در رابطه با دوستی بود، امّا این بحث در مورد رفاقت و سرپرستی است. در عبارت بعد حضرت میفرمایند: «وَ التَّبَرِّی مِنْ اَعْدَاءِ اللَّهِ»، از دشمنان خدا برائت بجوی و کنارهگیری کن. نباید نسبت به کسانی که ضدیّت با خدا دارند بیتفاوت باشی، بلکه باید از آنها تبرّی بجویی. «تبرّی» یعنی هیچگونه رابطهای، چه درونی وچه بیرونی با او برقرار نکنی. مثلاً تا میگویند: فلانی، بگو: بنده با ایشان کاری ندارم و او با من هیچ ارتباطی ندارد.
آیتالله محمدعلی جاودان در ادامه سلسله جلسات اخلاق خود، بحثی درباره رذایل اخلاقی مطرح کرد که مشروح آن در پی میآید.
کسی که یک مشکل اخلاقی دارد ـ مثلا بسیار پول دوست است ـ این مشکل یک جایی گریبانگیر او میشود. ممکن است مدتی امتحانی در رابطه با پول پیش نیاید. اما اگر زمانی امتحانی پیش بیاید ممکن است او در همانجا به خاطر همان خلق بد، زمین بخورد و ممکن است بعد از زمین خوردن دیگر بلند نشود. این مسئله بسیار بدی است و ترس دارد.
شخص دیگری ترسو است. ممکن است یک جا به خاطر این ترس زمین بخورد و دیگر بلند نشود. در این دورههای اخیر با این امتحاناتی که پیش آمد افراد بسیاری به دلیل اینکه ذهنیات صحیحی نداشتند و آنطور که باید اسلام را نمیشناختند، لغزیدند. ببینید همه ما یک روزی امتحانی داریم. حتی اگر در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید شیطان هنگام مرگ میآید و به هرکجا که بتواند چنگ میزند و نمیگذارد انسان با اعتقاد به خدا از دنیا برود. در یک امری در دل شک میاندازد. در یک جایی اعتقاد را از بین میبرد. این یک مطلب مسلم است. البته اینطور نیست که در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید، اما بر فرض اگر هم چنین اتفاقی بیفتد، حضور شیطان در هنگام مرگ یک امر قطعی و بسیار جدی است. اگر ما یک جایی مشکل داشته باشیم از همانجا زمین میخوریم.
در زمانهای قدیم مکرر داستانی را نقل میکردند. یک آقایی یک ظرف عتیقه داشت که بسیار آن را دوست داشت. مریض شد و حالش بسیار سخت شد. مدام به او میگفتند که لا اله الا الله بگو. او رویش را به سمت دیگری میگرداند.
یا در نقل دیگری میگویند شخصی یک پسری داشت که بسیار او را دوست داشت. همین امر ممکن است انسان را به زمین بزند. مدام به او میگفتند که لاالهالاالله بگو و او رویش را به سمت دیگری میگرداند. اطرافیان گفتند که ما فکر میکردیم این مسلمان و مؤمن است و خدا را قبول دارد. پراکنده شدند و او را طرد کردند. خدا مرحمت کرد و او در آن زمان از دنیا نرفت و حالش خوب شد. بعد متوجه شد هیچ کس به او اعتنایی نمیکند.
این که عرض میکنم داستان است اما مطلبی که در آن بیان شده واقعیت دارد. بعد همه را جمع کرد و گفت واقعیت این است که من این ظرف را بسیار دوست داشتم. در آن لحظه که شما به من میگفتید لاالهالاالله بگو، شیطان به من میگفت اگر بگویی این ظرف را میشکنم. یا در نقل دیگر آمده بود که کارد را روی گلوی پسرم گذاشته بود و میگفت اگر بگویی سرش را میبرم. اینها مثال و داستان و قصه است. ممکن است واقعیت داشته باشد و ممکن است واقعیت نداشته باشد. اما مطلبی که بیان شده درست است.
اگر انسان مشکلی داشته باشد، آن مشکل انسان را زمین میزند. اگر فهم انسان صحیح باشد و معارف درست کسب کرده باشد و اخلاقیاتش درست باشد، هیچگاه نمیلغزد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، خانواده، نخستین کانون رشد و آرامش بشری است که مراقبت از آن مسئولیتی سنگین به شمار آمده و موجب نجات از رنج و عذاب دنیوی و اخروی خواهد شد. قرآن کریم و روایات وارده از اهلبیت علیهمالسلام برای خانواده اهمیت ویژهای قائل شده و احکام و آداب فراوانی برای رشد و بالندگی آن مقرر کردهاند که افزون بر رعایت آنها برای رفاه و آسایش و رشد و تعالی خانواده، باید از خدای سبحان نیز نجات و آسایش خانواده را درخواست کرد. به همین منظور، توصیهها و سفارشات ائمه اطهار علیهمالسلام را در خصوص نیکی به خانواده از کتاب گرانسنگ «مفاتیحالحیات» علامه جوادی آملی برای علاقهمندان ذکر میشود. خانواده وقتی حضرت ابراهیم (ع) به فرمان خدا همسر و فرزند خود را به مکه آورد، دست به دعا برداشت و عرض کرد: پروردگارا! من برخی از فرزندانم (اسماعیل و نسل او) را در سرزمین بیکشت و زرع، در کنار خانه محترم تو سکونت دادم؛ پروردگارا! تا نماز را برپا دارند، پس دلهای گروهی از مردم را به آنان گرایش ده و آنان را از میوهها و محصولات روزی عطا کن، باشد که سپاسگزاری کنند؛ همچنین جناب لوط که پس از تلاش فرهنگی فراوان نتوانست مردم را از هلاکت برهاند برای نجات خانواد با ایمان خود چنین دعا کرد: پروردگارا! من و خانوادهام را که تنها گروندگان به من هستند از وزر و وبال آنچه این مردم انجام میدهند، رهایی بخش. حضرت یعقوب (ع) برای تأمین نیاز خانواده خود، فرزندانش را به دربار حاکم مصر فرستاد تا با دریافت گندم مورد نیاز، قحطسالی را سپری سازند و حتی در دومین بار برای دریافت گندم، فرزند محبوب خود، بنیامین را نیز همراه برادران وی گسیل داشت. رسول خدا (ص) فرمود: هر معروفی صدقه به شمار میآید و هر آنچه را که مؤمن برای خود و خانواده و همسرش هزینه کند و نیز هر آنچه با آن آبروی خود را حفظ کند برایش صدقه نوشته میشود و فرمود: بهترین شما کسانی هستند که برای خانواده خود بهترین باشند و من برای خانواده خودم بهترین شما هستم و نیز فرمود: کسی که به بازار رود و تحفهای بخرد و آن را برای خانواده خویش ببرد مانند کسی است که صدقهای را به سوی نیازمندان میبرد. امام رضا (ع) فرمود: هر کس روزی را از راه حلالش بجوید و برای خود و خانوادهاش هزینه کند همانند مجاهد در راه خداست. آن امام (ع) در ادامه این حدیث فرمود: اگر مردی دچار تنگدستی شد، به ضمانت خدا و پیامبرش (ص) به میزان غذای مورد نیاز خانوادهاش وام بگیرد و اگر پیش از بازپرداخت وام خود وفات یافت، بر عهده پیشوای مسلمانان است که وام وی را بپردازد. امام صادق (ع) فرمود: هرگاه یکی از شما تنگدست شد، سفر کند و در پی فضل خدا باشد و خود و خانوادهاش را ناراحت نکند. احسان و نیکی به خانواده باید متناسب با توانایی فرد باشد، از این رو امام رضا (ع) فرمود: صاحب نعمت باید برای خانواده خود گشایشی فراهم کند. هم غذا شدن با خانواده مؤمن باید خانواده خود را در همه خوشیها و نعمتها سهیم کند، حتی در غذا خوردن نیز با آنان باشد. قرآن کریم در آیه 71 سوره مبارکه «نحل» میفرماید: «وَاللّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الْرِّزْقِ فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُواْ بِرَآدِّی رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَوَاء أَفَبِنِعْمَةِ اللّهِ یَجْحَدُونَ؛ و خدا برخی از شما را در بهرهوری از روزی، بر برخی دیگر برتری بخشیده است، پس کسانی که برتری داده شدهاند، حاضر نیستند روزی خود و امکان بهرهبرداری آزادانه از آن را در اختیار بردگان خود قرار دهند تا در آن با هم برابر باشند.» امام صادق (ع) در تطبیق این آیه فرمود: شایسته نیست کسی غذایی را به خود اختصاص دهد و خانوادهاش را در آن سهیم نکند. حضرت رسول (ص) یکی از نشانههای تواضع را در همغذا شدن مرد با خانوادهاش میداند و میفرماید: آیا شما را به پنج چیز آگاه نکنم که اگر در کسی باشد متکبر نیست؟ چوپانی و بستن گوسفند، پوشیدن لباس پشمی، همنیشنی با تهیدستان، سوار شدن بر الاغ (کنایه از مرکب ارزان قیمت) و هم غذا شدن مرد با خانوادهاش.
به گزارش خبرگزاری فارس، با توجه به نزدیک شدن به سالروز شهادت پیشوای فقه جعفری حضرت امام جعفر صادق(ع) هر روز یک حدیث از این امام همام با شرح آن توسط آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق منتشر میشود. روی عن الصادق علیهالسلام قال: کَمْ مِنْ نِعْمِةِ اللهِ تَعالی عَلی عَبْدِهِ فِى غَیْرِ اَمَلِهِ وَ کَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ اَمَلاً اَلْخِیارُ فِی غَیْرِهِ. (بحارالانوار ج 68 ص 152 – بحارالانوار ج75 ص 243) از امام صادق «علیهالسلام» در روایتی منقول است که حضرت فرمودند: «کَمْ مِنْ نِعْمِةِ اللهِ تَعالی عَلی عَبْدِهِ فِى غَیْرِ اَمَلِهِ»، در ربط با نعم الهیّه، خداوند یک سنخ نعمتهایی را بدون اینکه انسان حتّی آرزویش را داشته به او عنایت میکند؛ حتّی گاهی به زبان هم جاری میکند و میگوید: باور نمیکردم! خدا است دیگر. حضرت در ادامه میفرمایند: «وَ کَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ اَمَلاً»، و در مقابل یک سنخ اموری است که انسان مرتّب آرزو میکند که خدا به او بدهد و ذهنش را پرکرده و «اَلْخِیارُ فِی غَیْرِه»، حال اینکه نمیداند خیرش در آن نیست و اتّفاقاً در غیر از آن است. از این روایت شریف میفهمیم که آن نعمتی که به درد تو میخورد را خدا به تو میرساند، چه از او بخواهی، چه نخواهی؛ این را بدان! خیرِ بنده در هرچه باشد خدا به او میدهد و از او منع نخواهد کرد، مگر خود بنده رد کند. از آن طرف چه بسیار افرادی که آرزوهایی میکنند که به ضررشان است و خودشان نمیفهمند؛ پس بهتر این است که خواستههای خود را به خدا واگذار کنند. پس وقتی آرزو میکنید بگوئید: خدایا این به ذهن من آمده، آیا خیر من است یا نه؟ برخی مسائل خیلی معمول است، مثلاً بیماری، از خدا شفا میخواهد، «اللهم اشفِ کل مریض»، اگر بدهی و قرض دارد: «اللهم اقض دین کل مدین»، مشکلی ندارد. امّا نعمتهایی را که نمیدانی در آینده از نظر بهرهوریاش چطور میشود، به خدا واگذار کن، زیرا چیزهایی هست که تو از خدا درخواست میکنی امّا خودت نمیدانی که به نفع تو نیست. این را بدان! اگر خواستهات برآورده نمیشود، به نفع تو نیست، پس رهایش کن؛ چرا؟ چون خدا چیزهایی که به نفع تو است امّا به ذهنت نمیآید را، اتفاقاً بدون درخواست به تو میدهد.
مینودشت از نگاه ویکی پدیا
مینودشت یکی از شهرهای استان گلستان در شمال ایران است. این شهر مرکز شهرستان مینودشت است.
نام قدیم مینودشت حاجیلر بودهاست. گفته میشود در گذشته گروهی از ایلات آذربایجان در زمان صفویان، هم زمان با مهاجرت گروهی از مردم استان فارس به این سامان کوچ داده شدهاند.[نیازمند منبع]
بخشی از پارک ملی گلستان در محدوده این شهرستان قرار دارد و دارای جنگلهای انبوه و متراکمی است.
مینودشت از جنوب به استان سمنان و خراسان، از شرق به استان خراسان، از غرب به گنبد کاووس و از شمال به شهرستان کلاله محدود میشود. این شهرستان در سال 1369 از گنبد کاووس جدا شد و به صورت شهرستان مستقل درآمد.
ناهمواریهای این شهرستان از دو قسمت کوهستانی و جلگهای تشکیل شدهاست. قسمت کوهستانی آن دنباله کوههای البرز شرقی است. نقاط کوهستانی آن از سوی شرق از طریق ارتفاعات پارک ملی گلستان به ارتفاعات بجنورد متصل میگردد. قسمت جلگهای تنها در مرکز و ضلع غربی، وسعت کمی دارند که بسیار حاصلخیز هستند.
از روستاههای مهم مینودشت دهستان القجر میباشد. این روستا خود از اجتماع چند روستا (محله) بوجود آمدهاست. یکی از محلههای اصلی و قدیمی آن محله ممشتی (ممشلی) میباشد. اکثریت مردم القجر را مردم ترک زبان قزلباش تشکیل میدهند.
یکی دیگر از مهمترین دهستانهای شهرستان مینودشت، دهستان دوزین میباشد که در حدود 40 کیلومتری شهر مینودشت واقع شدهاست. اهالی دهستان دوزین اکثرا به زبان فارسی محلی صحبت میکنند.
یکی از روستاههای مینودشت روستای قلمی میباشد که در 6 کیلومتری این شهر در مسیر جاده مینودشت - آزادشهر قرار گرفتهاست. در کنار این روستا شهرک صنعتی مینودشت قرار دارد.اهالی این روستا قزلباش (بومی ساکنین اصلی روستا) هستند. دلیل نام گذاری قلمی در گذشته وجود نیزار در این منطقه بودهاست.
ترکیب جمعیتی این شهرستان متنوع است و شامل اقوام قزلباش ،فارس (بیشتر خراسانی، شاهرودی و سیستانی)، آذری، ترکمن و بلوچ هستند. اقوام اولیه که در سالیان دور بعنوان اولین مردم حاضر در این منطقه بودند میتوان به قومهای قزل سفلو،مصطفی لو، قره سفلو، سرای لو، بشارتلو، قره جانلو، پسرکلو، سنجه ونلی، شیخی، قره محمودلو، کرامتلو، ممشلی، ساسانی، میرشاهی و فرامرزی اشاره کرد.زبانهای گفتاری رایج فارسی، ترکی و ترکمنی بوده و فارسی زبان مشترک مردم است.[1]
رضاشاه پهلوی گاه به مینودشت سرکشی میکرد و در یکی از این بازدیدها در سال 1313 خورشیدی دو ماه پیش از بازدید درخواست کرد که حداقل دو ساختمان در مینودشت بنا شود. وی در بازدید خود نایب صادقخان را به خاطر بنای ساختمانها ستود و به او طلا بخشید اما به دلایلی نامعلوم وی را از سرپرستی املاک گوکلان برکنار کرد. رضاشاه کشت پنبه و کنف و کرچک و کشف حجاب را در منطقه مینودشت ترغیب کرد.[2]
آیتالله بروجردی در شکوفایی حوزه علمیه قم چه نقشی داشتند؟
آیتالله علوی بروجردی معتقد است: آیتالله بروجردی، در حوزهی قم از نظر علمی تحولات بسیاری ایجاد کردند. این تحولات در زمینههای فقه، اصول، رجال و حدیث بسیار نمایان بود.
تحول در فقه
آیتالله بروجردی، در دوره حضور در قم، شیرازه فقه را به روزگار فقهای تراز اول شیعه در دوران غیبت صغری و آغاز غیبت کبری برگرداند؛ به این دلیل که آنها به عصر معصومین ـ علیهمالسلام ـ نزدیک بودند و بسیاری از روایات ما با قرینه به دست آنها رسیده بود. ازاینرو، ایشان بر دیدگاههای شیخ طوسی و دیگر قدما ـ که در قم چندان مد نظر نبود ـ بسیار تأکید میکردند.
مرحوم آیتالله سید محمود طالقانی گفته بود: «میخواستم به تهران بروم. برای تهیه هزینه سفر، مجبور شدم کتاب مفتاح الکرامه را که قیمتش چهار تومان بود، دو تومان بفروشم. بعدها، وقتی که آیتالله بروجردی به قم آمدند و اعتبار کلمات قدمای اصحاب را مطرح کردند، قیمت آن کتاب به دوازده تومان رسید و بازار سیاه پیدا کرد».
ایشان در فقه نقطه نظر خاصی را نهادینه کردند. ایشان میفرمودند: فقه ما تابع نظر ائمه ـ علیهمالسلام ـ است که سنت نبی را برای ما حکایت میکند. بنابراین، باید به زمینه و تاریخ صدور روایاتی که به دست ما میرسد توجه داشته باشیم و بررسی کنیم که امام در چه مقامی نظر خود را ابداع فرمودهاند. به همین دلیل ما حتماً باید نظرات فقهای عامهای را که در آن روزگار و در شهر محل سکونت امام مطرح بود، به دست بیاوریم و ببینیم نظر امام در چه زمینهای صادر شده است. چنین نگاهی به فقه، در استنباط احکام فقهی بسیار منشأ اثر است.
البته این سخن که از قول آیتالله بروجردی مطرح شده که فقه شیعه حاشیهای بر فقه اهل سنت است، غلط نقل شده است. نظر مبارک ایشان این بود که فقه ما، یعنی دستورالعملی که از طریق وحی و از زبان پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ عنوان شده، در جوامع اسلامی مطرح بوده است و همه این دستورها را سینه به سینه نقل میکردند؛ اما در عصر ائمه ـ علیهمالسلام ـ مواردی پیش آمد که یک قاضی یا مفتی از عامه، نظری برخلاف برداشت مردم از سنت ارائه میکردند. در نتیجه اصحاب امام در این موارد از امام سؤال میکردند و امام نیز بر اساس سنت پیامبر مسئله را تبیین میفرمود. بنابراین، روایاتی که شیرازه فقه ما را تشکیل میدهند، در این مقام، یعنی در پاسخ به برداشتهایی که در برابر برداشت عمومی از سنت نبی به وجود آمده بود، صادر شدهاند.
تحول در رجال و حدیث
علم رجال در حوزه علمیه قم چندان مطرح نبود. آیتالله بروجردی یکی از احیاکنندگان این علم در قم بودند و تحول بسیاری در آن به وجود آوردند. ایشان همچنین در طبقهبندی رجال ابتکاراتی دارند. موسسه آیتالله بروجردی تحقیقاتی در این زمینه انجام داده است که امیدواریم توان عرضه آن نیز فراهم شود.
ایشان در زمینه علم حدیث نیز کارهایی انجام دادهاند. حاصل این فعالیتها، جامع احادیث شیعه است که با مهندسی ایشان بنا شد.
تحول در اصول
قواعد اصولی در واقع روش بهرهبرداری از روایات است. نظر آیتالله بروجردی این بود که استفاده از اصول و قواعد آن در فقه باید در حد نیاز باشد. ازاینرو، ایشان اصول را از آنچه در نظر اساتید بزرگوارشان بود، مانند مرحوم آخوند در نجف یا مرحوم درچهای در اصفهان، خلاصهتر میدید. آیتالله بروجردی، به جنبه کاربردی اصول توجه داشتند و معتقد بودند صرف اینکه اصول، علم باشد و ما درباره آن تحقیق کنیم، فایده ندارد؛ بلکه جنبههای کاربردی آن در فقه اهمیت دارد.