در ادامه به شرح مزاحهای پیامبر از زبان آیتالله مجتهدی که در کتاب «آداب الطلاب» بیان شده است، اشاره میشود:
*پیرزن وارد بهشت نمیشود
روزی پیرزنی به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد، دعا فرمایید که خداوند مرا اهل بهشت قرار دهد، پیامبر اکرم(ص) فرمودند: پیرزن وارد بهشت نمیشود! آن پیرزن گریه کرد، پیامبر اکرم(ص) خندید و به او فرمودند: آیا نشنیدهای که خداوند میفرماید: «إِنَّآ أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَآءً، فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَاراً»(2)، یعنی ما آنها را آفرینش نوینی بخشیدیم و همه را دوشیزه قرار دادیم. (3)
*ماجرای خرما خوردن پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع)
یک روز پیامبر(ص) با امیرمؤمنان(ع) خرما میخوردند، پیامبر(ص) از روی مزاح و شوخی، هستههای خرماهایی را که میخورد، پیشروی امیرمؤمنان(ع) میگذاشت، وقتی که از خوردن خرما فارغ شدند، همه هستهها نزد امام علی(ع) جمع شده بود، پیامبر(ص) به امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «یا عَلِیُّ اِنَّکَ لَاَکُولٌ»، ای علی! تو پرخور هستی، امام در پاسخ (مزاح و شوخی آن حضرت) عرض کردند: «اَلْاَکُولُ مَن یَأْکُلُ الرُّطَبَ وَالنَّوا»، پرخور کسی است که خرما را با هستهاش میخورد! (4)
*پیرزن بیدندان
پیرزنی بر اثر پیری، دندانهایش افتاده بود، پیامبر(ص) او را دید و فرمودند: پیرزن بیدندان، به بهشت نمیرود.
پیرزن گریه کرد، پیغمبر(ص) به او فرمودند: چرا گریه میکنی؟ او عرض کرد: ای رسول خدا! من بیدندان هستم، پیامبر(ص) خندید و فرمودند: «لاتَدْخُلینَ الْجَنَةَ عَلی حالِکِ»، تو با این حال وارد بهشت نخواهی شد،(5) بلکه دوشیزه و جوان خواهی شد سپس وارد میشوی.
*ماجرای عسل هدیهای که پیامبر(ص) مجبور به خرید آن شد
روزی پیامبر اکرم(ص) با اصحاب در مسجد نشسته بودند که شخصی وارد شد و عرض کرد: یا رسولالله! هدیهای برای شما آوردهام، چون آن را تقدیم کرد، حضرت(ص) متوجه شدند که عسل است، با انگشت مقداری از عسل را میل کردند، آن مرد عرض کرد: آیا خوشتان آمد، پیامبر(ص) فرمود: آری!
آن مرد عرض کرد: حال که چنین است لطف بکنید، پول آن را لطف کنید، پیامبر(ص) فرمود: مگر نگفتی هدیه است؟ عرض کرد: چرا هدیه است، منتها از آن هدیههایی است که پولش را هم باید بدهید!
پیامبر تبسمی کرد و سپس پول عسل را دادند، هر وقت ناراحت میشدند، به یاد آن مردم میافتادند و میفرمودند: آن عرب بیابانی چه شد کاش نزد ما میآمد و ما را خوشحال میکرد.(7)
*این پا شبیه چیست؟
روزی پیامبر اکرم(ص) در مسجد و با حضور اصحاب و یاران نشسته بودند، پس از مدتی پای آن حضرت خسته میشود و پیامبر(ص) حیا میکند که پایش را دراز کند، چرا که قرآن میفرماید: «فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ ? إِنَّ ذَ?لِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنکُمْ»(8)، چون غذا تناول کردید، زود از پی کار خود بروید و متفرق شوید و به سرگرمی و انس به سخنرانی نپردازید، چرا که این کار پیامبر را آزار میدهد و از شما خجالت میکشد و حیا میکند که اظهار کند.
ولی بر اثر شدت خستگی پا، آن حضرت یاران و اصحاب مزاح میکنند و پا را دراز کرده و میپرسند: به نظر شما این پای من، شبیه چیست؟
حاضران در مجلس هر کدام چیزی میگویند و هر یک پا را به چیزی تشبیه میکنند. چون خستگی، از پای آن حضرت رفع شد، اشاره به آن یکی پایشان کرده و فرمودند: این پا، شبیه این پای دیگر من است.
*پینوشتها:
1- بحار جلد 16 صفحه 194
2- سوره واقعه آیه 35 و 36
3- بحار جلد 16 صفحه 195 و شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید جلد 6، صفحه 330.
4- زهرالربیع صفحه 7.
5- بحار جلد 16 صفحه 298.
6- بحار جلد 16 صفحه 298.
7- اصول کافی جلد 4 صفحه 485 با مختصر تفاوت.
8- سوره احزاب آیه 53.
منبع: فارس
نظر بدهید |
به گزارش خبرگزاری فارس، پس از اعلام «هفته برائت»، عدهای از مقلدان آیتالله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید نسبت به برپایی این هفته استفتاء کردند که این مرجع شیعیان جهان بر دوری «از کارهایی که باعث تفرقه صفوف و ایجاد شکاف بین مسلمانان میشود» تاکید کردند.
متن این استفتاء به شرح زیر است:
مرجع عالیقدر؛ حضرت آیت الله مکارم شیرازی (دام ظله)
سلام علیکم
با توجه به تاکیدات فراوان ائمه اطهار و علمای شیعه از صدر اسلام تاکنون بر اصل وحدت اسلامی و پرهیز از شعلهور کردن تعصبات مذهبی میان فرقههای مسلمین و ضرورت مضاعف این امر پس از انقلاب اسلامی و تلاش دشمنان اسلام در دمیدن آتش فتنه و اختلاف، این روزها شاهد هستیم که عدهای درست در آستانه هفته وحدت، نهم تا 15 ربیع الاول را هفته برائت نامگذاری کردهاند و به لعن مقدسات اهلسنت میپردازند. خواهشمند است نظر خود را راجع به اهمیت حفظ وحدت اسلامی و این اقدام (اعلام هفته برائت و لعن خلفا) اعلام بفرمائید. با تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
با اهداء سلام و تحیت؛
پاسخ : لازم است از کارهایی که باعث تفرقه صفوف و ایجاد شکاف بین مسلمانان میشود خودداری شود، و همه مسلمین در برابر دشمنان اسلام متّحد شوند.
همیشه موفق باشید
دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی/ بخش استفتائات
رسا نوشت:
آیتالله سیستانی در پیامی که در سالهای اوج تنش و نزاع مذهبی در عراق به همایش علمای شیعه و سنی ارسال کرد با اشاره به اینکه هیچ اختلاف واقعی میان سنی و شیعه وجود ندارد، اهل تسنن را نفس و جان خود خواند.
اختلاف یک هفتهای شیعیان و اهل تسنن در تاریخ میلاد پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) بهانه برای نامگذاری این هفته به نام هفته وحدت شده است.
امام خمینی بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران که از منادیان راستین وحدت در جهان اسلام است در اقدامی حکیمانه این هفته را " هفته وحدت" نامگذاری کرد تا این اختلاف یک هفتهای نه تنها به عاملی برای نزاع میان مسلمانان مبدل نشود بلکه علما، اندیشمندان و مسلمانان به فکر تحکیم وحدت باشند.
مراجع تقلید شیعه خصوصا آیت الله خامنهای و آیت الله سیستانی در این برهه بسیار حساس تلاش کردهاند تا اختلافات مذهبی میان مسلمانان که برگ برنده دشمنان اسلام است را از بین برده و اقدامهای شایان توجهی برای وحدت مسلمانان انجام می دهند.
آیت الله سید علی سیستانی در سال 2007 میلادی که عراق در اوج اختلافات مذهبی به سر می برد و این کشور را در آستانه جنگی مذهبی و داخلی تمام عیار قرار داده بود در همایش علمای سنی و شیعه که در نجف اشرف برگزار شد پیامی حاوی مطالب بسیار ارزشمندی در راستای وحدت اسلامی صادر کرد.
با توجه به اینکه در آستانه هفته وحدت قرار داریم و عراق به دلیل دخالت آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه نظیر عربستان، قطر و ترکیه در تنش و بحران به سر میبرد و نگرانیهایی درباره بازگشت دوران فتنه مذهبی به این کشور وجود دارد، برآن شدیم تا متن این پیام را بار دیگر منتشر کنیم.
در این پیام که در پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سیستانی منتشر شده، آمده است: هیچ اختلاف واقعی میان شیعیان و سنیها وجود ندارد و بنده خادم همه عراقیها هستم. بنده همه مردم را دوست دارم، دین اسلام دین محبت است و از اینکه دشمنان توانستند میان مذاهب اسلامی تفرقه بیندازند شگفت زدهام.
آیت الله سیستانی در ادامه افزود: برگزاری چنین مراسم و نشستهایی بسیار مهم و مفید است و همگان به این نکته پی میبرند که اختلاف واقعی میان مسلمانان وجود ندارد. اختلاف میان شیعه و سنی تنها در مسائل فقهی منحصر است.
این مرجع تقلید تصریح کرد: شیعیان باید پیش از اهل تسنن به دفاع از حقوق اجتماعی و سیاسی سنیها بپردازند. گفتمان ما بر دعوت به وحدت استوار است و بنده بارها گفته و باز هم می گویم که نگویید سنیها برادرانمان هستند بلکه آنها نفس و جان ما هستند. من به خطبههای نماز جمعه اهل سنت بیشتر از خطبههای شیعیان گوش می دهم.
آیت الله سیستانی با اشاره به اینکه هیچ تفاوتی میان شهروند عرب و کرد وجود ندارد، اظهار داشت: بنده در پژوهشهای فقهی از فتوای اهل سنت یاد می کنم، ما در کعبه و نماز و روزه متحد هستیم. زمانی که سنیها در دوران دیکتاتوری به من میگفتند که شیعه شدهاند علت تشیع را از آنان می پرسیدم که تاکید می کردند ولایت اهل بیت(ع) را پذیرفتهاند. من به آنها میگفتم که علمای سنی از ولایت اهل بیت(ع) دفاع کردهاند.
در بخش پایانی این پیام آمده است: شهروندان سنی همانند شیعیان در قبرهای دسته جمعی زنده به گور شدند. من از همه کسانی که در پی حقوق خود هستند حمایت خواهم کرد.
حجت الاسلام و المسلمین صدیقی، خطیب موقت جمعه تهران در نماز جمعه هفته گذشته پایتخت راجع به مسائل پیشآمده در روزهای اخیر سخنرانی کرده و در بخشی از اظهارات خویش با اشاره به شایعه استنکاف محمود احمدی نژاد از پذیرش حکم حکومتی، به نقل از یکی از وزرای دولت آورده است: «یکی از وزرای کابینه به من گفت ما معتقدیم اگر حضرت آقا حکم طلاق همسر آقای رئیس جمهور را بدهد، همسر رئیس جمهور برایش حرام میشود و رئیس جمهور نمیتواند به او دست بزند».
بعد از فروکش کردن گرد و غبار چالش اخیر در صحنه سیاسی کشور، به نظر می رسد موقعیت مناسبی برای واکاوی و بررسی این اظهار نظر تقریبا بی سابقه آقای صدیقی فراهم شده باشد.
به گزارش پارسینه، اظهارات حجت الاسلام صدیقی، تصریح در پذیرش چنین دیدگاهی ندارد و شاید ایشان تنها به منظور بیان میزان ولایتمداری دولت محترم و وزرای محترم کابینه دهم به بیان چنین اظهاراتی پرداخته اند. اما نقل بینقد این اظهارات چنین شائبهای را پدید آورده است که خود نیز با چنین نگاهی همدلی دارد. اگرچه با گذشت چند روز و به رغم آن که رسانه ها چنین دیدگاهی را به ایشان نسبت دادند، ایشان درباره این مسئله هیچ توضیحی ارائه نکرده و به نوعی موید این مسئله شدند که به گمان ایشان ولی فقیه قادر است حکم به طلاق زن از شوهر بدهد و حتی بالاتر از آن زن و شوهر را بر یکدیگر حرام نماید.
آیا دکترین ولایت مطلقه فقیه در نظام حقوقی ایران و حتی در سیاق فقهای معتقد به آن متضمن ولایت بر روابط خصوصی شهروندان است؟ مطمح نظر این نوشته بررسی همین مسئله است. آیا ولی فقیه میتواند زن و شوهر را بر یکدیگر حرام کند یا این صرفاً یک سهو البیان یا خلط مفهوم توسط خطیب محترم جمعه است؟
الف- بررسی حقوقی: اصل تفکیک خصوصی و عمومی
دولت یک پدیده ازلی-ابدی حاکم بر جوامع انسانی نیست. دولتسازی بشر، چیزی است از سنخ ساختن چرخ و وسائل زندگی؛ هرچند این ابزار از تمامی ابزارهای دیگر تاریخ بشریت پیچیده تر و عظیمتر و از تمامی دستاوردهای تمدنی آن برتر باشد. غایت اصلی و اساسی این ابزار چه بوده است؟
قرنها و قرنها «مالکیت» جوهره توجیه وجودی دولت بوده است. البته به نظر میرسد که این گزاره در سالهای اخیر تغییر پیدا کرده است و کرامت ذاتی انسان در حال گرفتن جای مالکیت است. فهم انگیزه تاسیس دولتها کمک شایانی به فهم این مسئله میکند که دایره اختیار یک دولت تا کجاست و به تبع آن ولایت فقیه، به عنوان نظریه دولت مختار در نظام جمهوری اسلامی به چه قیدهای پیشینی از این حیث که نظریه دولت است، مقید میباشد.
فهم این مسئله که دولت برای اهداف مشخصی تشکیل شده است موجب وضع یک قاعده ابتدایی میگردد و آن این است که اختیارات دولت مقید به اهداف آن است و نمیتوان برای دولت اختیاری وضع کرد که با اهداف آن ناهمخوان باشد. اصل اولیه، محدودیت دولت است و گسترش دامنه قدرت دولت، تنها مشروط به ضرورت و توجیه پذیری آن است. این گزاره ریشه تفکیکی است که به تفکیک عمومی-خصوصی شهرت یافته است. این تفکیک اگرچه تا حدی مناقشه برانگیز نیز هست، اما کمابیش جای خود را در ذهنیت حقوقی باز کرده است.
اختیار دولت تنها به حوزه هایی از زندگی بشر محدود میشود که در محدوده امور عمومی باشد. امور عمومی، اموری هستند که به عموم شهروندان فارغ از تبعیضهای فردی و جزئی مربوط میشوند. اصل بر آزادی افراد در حوزه خصوصی است، کسی نمیتواند برای حوزه خصوصی آنان تعیین تکلیف کند و عمومی شدن امور نیز استثنا و محتاج دلیل است. دخالت دولت در زندگی شهروندان در حقیقت حالت استثنایی و غیرمعمول دارد.
همه این فروض پیشینی را در مسئله مورد بحث خود تطبیق دهیم. ولایت فقیه یک نظریه دولت است و طبیعتاً همچون دیگر نظریه های دولت ابدی-ازلی نیست. در قانون اساسی ایران فصل سوم به بیان ارزشهایی میپردازد که دولت جمهوری اسلامی برای تحقق آنها تشکیل شده است و ولایت فقیه نیز ساز و کار تعریف شده برای تحقق اهداف قانون اساسی در اصلهای نخست آن و اصول فصل سوم است. به عبارت دقیقتر، دولت ولایت مطلقه فقیه یا همان جمهوری اسلامی نیز همچون دیگر نظریه های دولت مقید به مرزهای عمومی و خصوصی است.
دولت نمیتواند در زندگی خصوصی افراد و قراردادهای خصوصی آنان دخالت کند. این قرارداد هرچه میخواهد باشد خواه قرارداد خرید و فروش یک قرص نان، یا خواه قرارداد زندگی مشترک و ازدواج. دولت تنها برخی از تشریفات این روابط را به صورت کلی و غیرمعین مشخص میکند و به همین دلیل چنین امری که ولی فقیه زن کسی را بر شوهرش حرام کند در حقیقت امری ممتنع و غیرمربوط به ولایت فقیه است، اگر نگوییم به نوعی کاستن از شان ولایت فقیه به عنوان نظریه دولت به شمار میرود.
ب- بررسی فقهی: اصل عدم ولایت و تقید به امور عمومی
ممکن است برخی معتقد باشند که پای حقوق در زمینه فهم و تفسیر نظریه ولایت مطلقه فقیه چوبین است. اما آیا رجوع به مبانی فقهی نظریه ولایت فقیه موید وجود مجوزی در خصوص حرام اعلام کردن زن بر شوهر است؟
بر خلاف آنچه گمان میشود ولایت مطلقه فقیه به معنای ولایت تام و تمام بر جان و مال و عرض و ناموس مومنین نیست. این از مشهورات است که مطلق من جمیع جهات خداوند است و هرگاه در جایی صحبت از امری مطلق میشود آن امر از جهتی مقید و از جهتی مطلق است. ولایت مطلقه فقیه، مقید به امور عمومی و مشروط به رعایت مصالح است. البته معنایی که در سیاق فقهی از امر عمومی اراده میگردد با آنچه در سیاق حقوقی گفته شد متفاوت است؛ اما در نهایت معنای این دو چندان از یکدیگر دور نیست.
مفهوم "ولایت فقیه" تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و قرارگرفتن به عنوان محور جمهوری اسلامی، به صورت سنتی مقید به امور حسبیه بود. اموری که شارع تحت هیچ شرایطی به تعطیل آنها رضایت ندارد از قبیل امر افتا، سرپرستی کودکان بدون سرپرست و دیگر محجورین و... بر اساس یک قاعده فقهی اصل عدم ولایت است، مگر آن که بر اساس دلیلی امری از این عدم ولایت خارج شود.
یکی از مهمترین تحولاتی که امام خمینی (ره) در زمینه تعریف و توسع در مفهوم ولایت فقیه ایجاد کردند؛ اقامه دلیل بر این بود که شارع راضی به تعطیل امر حکومت نیز نیست. این یعنی گسترش دایره ولایت مطلقه فقیه از امور حسبیه به امور عمومی. این امر سبب نشده است تا اصل عدم ولایت تغییری کند.
ولایت فقیه علی ای حال شامل اموری نظیر دخالت در زندگی خصوصی افراد نمیشود. این امور تنها زمانی در دایره شمول نظریه ولایت فقیه-چه از حیث حقوقی و چه از حیث فقهی- قرار میگیرند که ارتباط تنگاتنگی با امر عمومی بیابند و حکومت معطل این دخالت شود.
دنیا مار خوش خط و خالی است؛ به هوش باش که تو را فریفته خود نکند. شیطان نفس را همیشه و در همه حال به زنجیر بکش. خدای ناخواسته زیبایی جمال مغرورت نکند که از پس نعمتهای خداوند مسئولیت سنگینتری است... !
شهید عباس تیماجی، از جمله شهدای بزرگواری است که با علم به شهادت به راهی که در آن پای گذاشته است ، نامه نامهای به همسرش می نویسد و آخرین توصیه های لازم را برای تربیت فرزند به مادر وی سفارش می کند. دستونشته که اکنون به عنوان سندی زنده و پویا از تعهد و اخلاص رزمندگان اسلام همچنان متجلی است و جوانان امروز می توانند این وصیت نامه را الگوی عملی زندگی خود بکنند.
این شهید بزرگوار در مطلع نامه خود می نویسد : یک نامه برای زینب نوشتم که آن را پیش خودت نگه دار و هنگامی که زینب به سن پانزده سالگی رسید به وی بده .
به گزارش «تابناک» ،متن این نامه به شرح زیر است :
خدمت نور چشمم و عصاره جانم زینب
دخترم نمیدانم از کجا برایت بگویم؛ از روزهای جنگ و جنایات صدام و یا از ایثار و فداکاری امت که هر روز گلهای پرپر شده خود را روی دوش خود قرار میدهند و یا از اماممان همچون کوهی استوار در مقابل مکر و حیله دشمنان و همچون پدری دلسوز که هر روز با رهنمودهای پیامبر گونهاش، نور امید را در دل فرد فرد این ملت میتاباند.
حالا که این نامه را میخوانی نمیدانم چگونه هستی. انشاءالله که خداوند عمر اماممان را به بلندی آفتاب قرار دهد و اگر ما در زندگیمان حکومت اسلامی را درک نمودیم، تو در زندگیت حکومت مهدی را درک نمایی، زینبم، بابا در شرایطی به جبهه رفت که جنایتکاران هر روز و شب بدون هیچ عذر و بهانهای و تنها به جرم مسلمان بودن شهرهای مرزی ما را موشک باران مینمودند و هر روز تعدادی از مردم بیدفاع ایران و کودکان را به خاک و خون میکشیدند یا در جبهههای جنگ، هنگامی که ایستادگی و پایداری فرزندان اسلام را میدیدند به ستوه میآمدند و توان جنگیدن را نداشتند. بر سر سربازان امام زمان بمبهای شیمیایی اهدایی ابرجنایتکاران را میریختند و باکی هم از این کار نداشتند.
من هم مانند هزاران جوان دیگر تاب و توان دیدن این همه جنایات را نداشتم و خداوند به ما لیاقت داد و ما را در جبهه پذیرفت و آنچنان پذیرفت که با همه دلبستگیها به زندگی و به تو دختر خردسالم که تازه زبان گشوده بودی و مادرت با هزاران امید و آرزو به یکباره رها کردم و به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک گفتم.
زینبم من در حالی برایت این نامه را مینویسم که تا عملیات چند روزی باقی نمانده، خواستم در این لحظات آخر سخنی با میوه دلم بگویم:
دنیا مار خوش خط و خالی است. به هوش باش که تو را فریفته خود نکند. شیطان نفس را همیشه و در همه حال به زنجیر بکش. خدای ناخواسته زیبایی جمال مغرورت نکند که از پس نعمتهای خداوند مسئولیت سنگین تری است.
مبادا به حال دنیا فریب بخوری ـ که دنیا مار خوش خط و خالی است ـ که دنیا چه بسا انسان را به یک انگشتر یا گلوبندی بفریبد و آخرت را به دنیا بفروشد.
مادرت زنی مهربان و با کفایت است و ارادت خاصی به امام زمان دارد. بیاموز آنچه را به تو میآموزد. مادرت را دستگیری کن.
این جنگی را که دشمن بر ما و ملت تحمیل کرد و کشتههای فراوان داد، فقط و فقط به خاطر خدا و اسلام است، نه غیره.
از پیروان ولایت فقیه باش و خدای ناخواسته گرایش به گروههای التقاطی و انحرافی پیدا نکنی. همیشه از خدا کمک بگیر که خداوند بهترین یار و راهنماست (دخترم در زندگیت آنچنان باش که موجب افتخار بابا باشی).
در رعایت حجاب و موازین اسلامی همین بس که مادری همچون فاطمه داری که خود را در رعایت احکام و ضوابط اسلام و حجاب متعهد است. بابا را از دعای خیر فراموش نکن.
ایکنا نوشت:
دانشگاه هاروارد آمریکا ترجمه انگلیسی آیه 135 سوره مبارکه «نساء» را بر بالای درب ورودی دانشکده حقوق خود نصب کرده است.
ترجمه آیه 135 سوره نساء به زبان انگلیسی، روی دیوار ورودی اصلی دانشکده حقوق هاروارد نصب شده است.این خبر از سوی یک دانشجوی عربستانی که در هاروارد مشغول به تحصیل است، منتشر شد.
«عبدالله جمعه»، دانشجوی عربستانی دانشگاه هاروارد اعلام کرد: متوجه شدم که این آیه قرآن بر سردر دانشکده حقوق قرار داده شده و به عنوان یکی از بهترین توصیفات در مورد عدالت عنوان میشود.
مسئولان این دانشگاه در توضیح این اقدام، اعلام کردهاند که مضمون این آیه یکی از بهترین توصیفهای بیان شده در مورد «عدالت» در طول تاریخ است.
این آیه شریفه میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا: اى کسانى که ایمان آوردهاید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است، پس از پى هوس نروید که [در نتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام میدهید، آگاه است».
دانشگاه هاروارد در سال 1636 در «ماساچوست» آمریکا تأسیس شد و قدیمیترین مؤسسه آموزش عالی در آمریکا است.
شفقنا نوشت:
یکی از اصول قطعی قرآن، بعثت انبیا در میان امت ها برای ایفای نقش هدایت و رهبری جامعه است.
خداوند انسان را خلق و او را از نعمت های بی شماری از جمله نعمت عقل و اندیشه و خرد بهره مند ساخته است. و در ازای نعمت های فراوانی که به او عطا نموده تکالیفی نیز از او خواسته است، گر چه این تکالیف نیز به نوبه خود از بزر گ ترین نعمت های الاهی اند.
لازمه تکلیف این است که از طرف خداوند پیامبرانی برای ابلاغ وظایف و دستورات به سوی انسان فرستاده شده باشند و الا تکلیف معنا ندارد.
قرآن کریم در آیات مختلف می فرماید هر جا که مردمی زندگی می کرده اند، از سوی خداوند پیامبرانی برای هدایت آنها فرستاده شده است. البته در قرآن مجید فقط نام تعداد محدودی از آنها آمده است. چنانچه خود قرآن می فرماید: "و پیامبرانى که سرگذشت آنها را پیش از این، براى تو باز گفته ایم و پیامبرانى که سرگذشت آنها را بیان نکرده ایم ...".[1] این که هر قوم و امتی دارای دین بوده اند مورد تائید دین شناسان هم هست.
سنت خداوند بر این بوده است که در میان هر گروه و قومی شخصی را برای هدایت آنها برانگیزاند. چنان که در قرآن کریم می فرماید: "به تحقیق که میان هر امتی رسولی برانگیخته و مبعوث کردیم...".[2] این مضمون در آیات دیگری از قرآن کریم نیز رسیده است.[3] پس مسلم است هر کجای جهان که اقوامی زندگی می کرده اند پیامبرانی هم برای هدایتشان مبعو ث شده اند،[4] اما در آیات قرآن و در روایات ائمه نام همه آنان ذکر نشده است. اجمالا در بعضی از روایات ما آمده است که خداوند 124000و در بعضی دیگر "8000" به همراه معجزه و دلیل برای هدایت مردم فرستاده است.[5] قرآن مجید تنها از 25 تن از انبیای الاهی نام برده است. شاید به همین تعداد و یا کمتر در روایات آمده باشد. این تعداد اندک کجا و "124000و یا "8000 "که در روایات به عنوان عدد انبیا آمده است کجا؟ این قرآن است که در یک جا می فرماید: "ما داستان بعضی از پیامبران را نقل کردیم و داستان بعضی دیگر را نقل نکردیم".[6] در جای دیگر بیان می دارد: "ما پیش از تو رسولانى فرستادیم سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نکرده ایم...".[7] و همه اینها می تواند موید این گفته دین شناسان باشد که در بین همه اقوام، دینی وجود داشته است.
رابرت هیوم در کتاب ادیان زنده جهان می گوید: در تاریخ بشر هرگز قبیله ای وجود نداشته که به گونه ای دین نداشته باشد. وی می گوید: دین وجه امتیاز اصلی بشر (با حیوانات) است.[8] طبیعتا باید میان ادیان زنده جهان و دین هایی که امروزه از بین رفته اند فرق گذاشت. وی می گوید: آسیا محل تولد تمام ادیان زنده جهان است.[9] اما از تعدادی از ادیان مرده در بقیه نقاط جهان نام می برد که نشان می دهد انبیا به عنوان دارندگان دین الاهی در همه مکان هایی که انسان هایی زندگی کرده اند وجود داشته اند. وی می گوید: "... ادیان مصر قدیم در افریقا، ادیان مکزیک و پروی باستان در امریکا و ...". [10]
پس به طور قطع پیامبران کثیری بوده اند که خداوند نام آنها را در قرآن نبرده است.[11] آنچه قرآن مجید بیان شده صرفا سرگذشت پیامبرانی است که در منطقه خاورمیانه بوده اند. شاید هدف قرآن از ذکر این دسته از انبیا، استفاده های تربیتی مردم از سر گذشت آنان بوده است؛ زیرا تنها تاریخ و آثار اقوام اینان در دسترس مردم آن زمان بوده و شناخت شان برای مردم آن زمان آسان تر بوده است. بر همین اساس قرآن در جاهایی که از این پیامبران نام می برد، مردم را به دیدن آثار و ویرانه های تمدن اقوامی که آن پیامبران را انکار می کردند، دعوت می کند و می فرماید: "در زمین مسافرت کنید و عاقبت کسانی را که تکذیب کردند ببینید".[12] (و از آنان عبرت بگیرید). از این جهت اگر حکایت حضرت موسی بیشتر به میان آمده مناسبتهایی است که برای عبرت دیگران تذکّر آن لازم بوده است و روبروییهایی است که مسلمانان با اهل کتاب داشتهاند.
این احتمال نیز داده شده است که؛ ظهور تمدنهای مختلف در خاورمیانه بوده است و به گفته باستان شناسان و کسانی که در تاریخ تمدن اقوام و ملل مطالعه میکنند، اولین نمونه ها در این منطقه شکل گرفته است. از این رو ضرورت بعثت پیامبران در این منطقه را در پی داشته است.
البته باید توجه داشت که شرایط و ملاحظات بسیار در انتخاب و گزینش پیامبر مورد ملاحظه است که خداوندِ باعث الانبیاء خود از آن آگاه است. شاید بتوان گفت که در سرزمینهایی؛ مانند فلسطین، جزیرة العرب، مکّه و مدینه، رجال دین و مردان خدا و کسانی که آمادگی قبول دعوت حق را داشتهباشند بیشتر پرورش مییافتهاند. چنان که مثلاً در یونان، فلاسفه بیشتر زمینه پیدایش داشتهاند. در هر حال این امری است الاهی و خدا از همه داناتر به آن است. هر چه که باشد و به هر جهتی که باشد، این پیامبرانی که در قرآن مجید یاد شدهاند، از این سرزمین های مبارک برخاستهاند و در این جای هیچ بحثی نیست که همه ادیان بزرگ موجود در جهان امروز، در خاورمیانه متولد شده اند و در طی قرون متمادی بقیه ادیان را در خود هضم کرده و پیروان آنها را به تبعیت از خود دعوت کرده اند. اگر امروز دینی؛ مانند مسیحیت در سراسر اروپا و قاره آمریکا طرفداران زیادی دارد، مسلماَ منشأ پیدایش آن مانند همه ادیان ابراهیمی در آسیا و به طور احض در خاورمیانه بوده است. امّا این بدان معنا نیست که پیامبران الاهی در بقیه نقاط جهان نبوده اند و اگر امروز غیر از این ادیان بزرگ، دینی دیگر یافت نمی شود، نشانه آن نیست که هرگز نبوده است، بلکه اگر با کاوش های قطعی تاریخی وجود پیامبری الاهی در غیر آسیا و خاورمیانه ثابت شود، به طور حتم مورد قبول واقع می شود. امروز به خوبی نشانه های از خداپرستی (اگر چه ضعیف و یا تحریف شده) در قبایل بدوی و یا سرخپوستان قاره آمریکا دیده می شود که نشانه از تعالیم پیامبران الاهی است.
بنابراین، از آغاز خلقت در هر جایی که انسانی زندگی می کرده، خداوند برای بیان و ابلاغ تکالیف خود به آنان پیامبران زیادی را فرستاده است، اما اسامی و سرگذشت همه آنها به صورت تفصیلی در کتاب های آسمانی و از جمله در قرآن بیان نشده است. البته این کار با توجه به اهدافی که قرآن تعقیب می کرده، لزومی هم نداشته است.
پی نوشت ها:
[1] غافر، 78.
[2] نحل، 36.
[3] فاطر، 24؛ اسراء، 15؛ طه، 134.
[4] علاوه حکمت و عدالت الاهی لازمهاش هدایت آحاد ملت ها در هر عصر و نسلی است.
[5] بحارالأنوار، ج 11 ، ص 21.َ قال الطبرسی (ره) روی عن علی ع أنه قال بعث الله نبیا أسود لم یقص علینا قصته و اختلف الأخبار فی عدد الأنبیاء فروی فی بعضها أن عددهم مائة ألف و أربعة و عشرون ألفا و فی بعضها أن عددهم ثمانیة آلاف نبی أربعة آلاف من بنی إسرائیل و أربعة آلاف من غیرهم بِآیَةٍ أی بمعجزة و دلالة...
[6] نساء،164 .
[7] غافر ، 78. "وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ ...".
[8] رابرت هیوم، ادیان زنده جهان، ص 17.
[9] همان ص 30.
[10] همان ص 29.
[11] نک: آموزش عقاید،مصباح یزدی، ص 237.
[12] نحل، 36
به گزارش 598، حجتالاسلام سید علیمحمد بزرگواری در گفتوگو با خبرنگار فارس در یاسوج با اشاره به فرمایشات رهبر معظم انقلاب به مناسبت 19 دی اظهار کرد: همه دوستداران انقلاب با شنیدن فرمایشات رهبری معظم جان تازهای گرفتند و اکنون امید میرود که نیروهای وفادار به نظام با هر تفکر و بینشی این فرمایشات هوشمندانه را نصبالعین فعالیتهای انتخاباتی خود قرار دهند .
نماینده ادوار هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی یکی از مهمترین فرازهای فرمایشات رهبری را مربوط به تقوای جمعی و مراقبت و هوشیاری همگانی دانست و گفت: با عمل به این نسخه شفابخش میتوان هرگونه توطئهای را به هر اندازه پر حجم در نطفه خفه کرد.
بزرگواری تحلیل مقام معظم رهبری از تحریمها را جامعترین تحلیل از اهداف دشمنان دانست و گفت: معظمله از چندین سال قبل آنگاه که هیچکدام از مسئولان و خواص پی به تحرکات امروزی دشمن نبرده بودند چنین روزی را پیشبینی کرده و هر سال توصیه و فرمانی راهبردی را برای خنثی کردن آنها مطرح میکردند.
وی موفقیت مردم و مسئولان را در گرو عمل به این دستورات دانست و گفت: اگر در جایی با سختی مواجه شدهایم دلیل آن فراموشی اندرزهای حکیمانه ایشان بوده است.
نماینده کهگیلویه و بهمئی و چرام با یادآوری این نکته که مقام معظم رهبری برای چندمین بار بر اصلی و فرعی کردن مسائل تأکید فرمودهاند، ابراز داشت: دشمن به دنبال این است که جای این دو موضوع عوض شود و آنجا که باید به موضوعات اصلی پرداخته شود وارد حاشیه شویم و فرع را بر اصل تقدم بخشیم.
وی با بیان اینکه مقام معظم رهبری از هماکنون نوع و چگونگی اجرای فتنه توسط بدخواهان را به خوبی تبیین کردهاند، تصریح کرد: اکنون بر همه مشخص شده که رمز فتنه 92 کوبیدن بر طبل انتخابات آزاد است که دست برنامهریزان توطئه آتی با این فرمایشات جامع برای همه رو شد.
این نماینده اصولگرای مجلس با خطاب قرار دادن جریان اصولگرا برای اتحاد حداکثری در انتخابات آینده ریاستجمهوری گفت: برادران اصولگرای ما به هوش باشند که باید در دو جبهه با فتنه مبارزه کنند چرا که دو ضلع اصلی فتنه از هماکنون مشخص است.
بزرگواری توصیه رهبر معظم انقلاب به رسانهها را بهترین راهبرد برای آنها در راستای عمل به رسالت خود در انتخابات دانست و گفت: مقام معظم رهبری پرهیز از ورود به موضوعات حاشیهای را برای رسانهها و مطبوعات در انتخابات تجویز کردند که باید همه در هر کسوت و مسئولیتی عامل به این فرمایشات هوشمندانه باشیم.
شعر زیر را یکی از کاربران محترم خبرآنلاین ارسال کرده که به سبک اشعار شاهنامه فردوسی سروده شده و شرحی است بر «اعتراض رستم به سهراب» درباره مسائل روزمره? از جمله دانشگاه و ازدواج و...
چنین گفت رســتم به سهـــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــــدر محـــل
مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن؛ مـوی خود
شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
بروگــمشو ای خــاک بر آن سـرت
اس ام اس فرستادنت بس نبــــــــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود
رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمــــاید کبــــــاب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغـــا پسر، دستِ دشــمن دهیـــم
چو شوهر در این مملکت کیمــیاست
ز تورانیان زن گرفتـــــن خطـــاست
خودت را مکن ضــــایع از بهــر او
به دَرست بـــپرداز و دانش بجـــــو
دراین هشت ترم، ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس
توکز درس و دانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی
من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــر ترم، شهـریه ات را دهـم
من از پهلــــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر
چو امروزیان، وضع من توپ نیست
بُود دخل من هفـده و خرج بیست
به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای
مسافر برم، بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش
مقصّر در این راه، تهیمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود
چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد و شکر
ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال
اگر گرمِ چت یا اس ام اس شویــم
ازآن به که یک وقت دپرس شــویم