آیتالله بروجردی در شکوفایی حوزه علمیه قم چه نقشی داشتند؟
آیتالله علوی بروجردی معتقد است: آیتالله بروجردی، در حوزهی قم از نظر علمی تحولات بسیاری ایجاد کردند. این تحولات در زمینههای فقه، اصول، رجال و حدیث بسیار نمایان بود.
تحول در فقه
آیتالله بروجردی، در دوره حضور در قم، شیرازه فقه را به روزگار فقهای تراز اول شیعه در دوران غیبت صغری و آغاز غیبت کبری برگرداند؛ به این دلیل که آنها به عصر معصومین ـ علیهمالسلام ـ نزدیک بودند و بسیاری از روایات ما با قرینه به دست آنها رسیده بود. ازاینرو، ایشان بر دیدگاههای شیخ طوسی و دیگر قدما ـ که در قم چندان مد نظر نبود ـ بسیار تأکید میکردند.
مرحوم آیتالله سید محمود طالقانی گفته بود: «میخواستم به تهران بروم. برای تهیه هزینه سفر، مجبور شدم کتاب مفتاح الکرامه را که قیمتش چهار تومان بود، دو تومان بفروشم. بعدها، وقتی که آیتالله بروجردی به قم آمدند و اعتبار کلمات قدمای اصحاب را مطرح کردند، قیمت آن کتاب به دوازده تومان رسید و بازار سیاه پیدا کرد».
ایشان در فقه نقطه نظر خاصی را نهادینه کردند. ایشان میفرمودند: فقه ما تابع نظر ائمه ـ علیهمالسلام ـ است که سنت نبی را برای ما حکایت میکند. بنابراین، باید به زمینه و تاریخ صدور روایاتی که به دست ما میرسد توجه داشته باشیم و بررسی کنیم که امام در چه مقامی نظر خود را ابداع فرمودهاند. به همین دلیل ما حتماً باید نظرات فقهای عامهای را که در آن روزگار و در شهر محل سکونت امام مطرح بود، به دست بیاوریم و ببینیم نظر امام در چه زمینهای صادر شده است. چنین نگاهی به فقه، در استنباط احکام فقهی بسیار منشأ اثر است.
البته این سخن که از قول آیتالله بروجردی مطرح شده که فقه شیعه حاشیهای بر فقه اهل سنت است، غلط نقل شده است. نظر مبارک ایشان این بود که فقه ما، یعنی دستورالعملی که از طریق وحی و از زبان پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ عنوان شده، در جوامع اسلامی مطرح بوده است و همه این دستورها را سینه به سینه نقل میکردند؛ اما در عصر ائمه ـ علیهمالسلام ـ مواردی پیش آمد که یک قاضی یا مفتی از عامه، نظری برخلاف برداشت مردم از سنت ارائه میکردند. در نتیجه اصحاب امام در این موارد از امام سؤال میکردند و امام نیز بر اساس سنت پیامبر مسئله را تبیین میفرمود. بنابراین، روایاتی که شیرازه فقه ما را تشکیل میدهند، در این مقام، یعنی در پاسخ به برداشتهایی که در برابر برداشت عمومی از سنت نبی به وجود آمده بود، صادر شدهاند.
تحول در رجال و حدیث
علم رجال در حوزه علمیه قم چندان مطرح نبود. آیتالله بروجردی یکی از احیاکنندگان این علم در قم بودند و تحول بسیاری در آن به وجود آوردند. ایشان همچنین در طبقهبندی رجال ابتکاراتی دارند. موسسه آیتالله بروجردی تحقیقاتی در این زمینه انجام داده است که امیدواریم توان عرضه آن نیز فراهم شود.
ایشان در زمینه علم حدیث نیز کارهایی انجام دادهاند. حاصل این فعالیتها، جامع احادیث شیعه است که با مهندسی ایشان بنا شد.
تحول در اصول
قواعد اصولی در واقع روش بهرهبرداری از روایات است. نظر آیتالله بروجردی این بود که استفاده از اصول و قواعد آن در فقه باید در حد نیاز باشد. ازاینرو، ایشان اصول را از آنچه در نظر اساتید بزرگوارشان بود، مانند مرحوم آخوند در نجف یا مرحوم درچهای در اصفهان، خلاصهتر میدید. آیتالله بروجردی، به جنبه کاربردی اصول توجه داشتند و معتقد بودند صرف اینکه اصول، علم باشد و ما درباره آن تحقیق کنیم، فایده ندارد؛ بلکه جنبههای کاربردی آن در فقه اهمیت دارد.
نظر |
با توجه به اینکه ایشان دارای بدن جسمانی و مادی هستند چطور ممکن است در یک زمان واحد در همه مکانها یا مکانهای متعددی حضور داشته باشند و اگر چنین است حضرت در کجا زندگی میکنند؟ آیا در مکان شخصی و معینی زندگی نمیکنند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش با ما همراه باشید.
آیا در همه جا حضور دارند؟
این که امام زمان در همه جا و همه مکانها حضور دارند به معنی حضور با بدن جسمانی نیست؛ بلکه منظور از این حضور احاطه علمی ایشان به امور عالم و مردم است که ناشی از علم الهی است و لازمه این علم حضور با جسم و بدن مادی نیست؛ بلکه همان علم غیبی است که خداوند به معصومین (علیهم السلام) عنایت فرمودند. اگر امام زمان (عج) میفرمایند: «ما به احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده نیست.» منظور علم ایشان است نه فقط حضور جسمانی؛ البته این توضیحات با برخی روایات که در آنها حضور هر دوی اینها یعنی حضور جسمانی و احاطه علمی برای امام مفروض و مقبول است، منافاتی ندارد.
امام کجا زندگی میکند؟
با توجه به فرازهایی از دعای ندبه که میفرماید: «لیت شعری این استقرت بک النوی؟ بل أیّ ارض تقلّک اوثری؟ ابرضوی أو غیرها أم ذی طوی؟» ای کاش میدانستم در کدامین جایگاه سکونت داری و کدامین زمین یا آسمانی تو را در برگرفته است؟ آیا در کوه رضوی هستی و یا جایی دیگر و یا در ذی طوی؟
مستناد از احادیث معصومین آن است که حضرت در مکان خاص و سرزمین و شهر و کشور معینی مستقر نیستند؛ بلکه ایشان همواره در سفر از مکانی به مکان دیگر جهت انجام وظایفی هستند که خداوند برایشان قرار داده است. مخفی بودن این موضوع عقلانی و منطقی است؛ همان طور که موضوع غیبت امری عقلانی و حکیمانه است؛ اگرچه ما از سر آنها بیاطلاع باشیم.
به نظر میآید امام زمان (عج) در مکان معینی سکونت دارند و گاه نیز برای رسیدگی به امور مردم سفر میکنند؛ در حالی که با بررسی روایات متعدد خلاف آن ثابت میشود. بدین ترتیب که اگر چه این دو مکان که در دعا به آن اشاره شده بر اساس کتب تاریخ از اماکن مقدس هستند و احتمال این که حضرت در این مکانها نیز دیده شده و رفت و آمد داشته و عبادت کنند هست؛ اما هیچ دلیل محکم و مقتضی بر سکونت در این مکانها و انتخاب آن به عنوان محل دائمی برای زندگی وجود ندارد.
اگر در دعا با این سوالها حالت حزن و سوز و هجران و تاسف از دوری حضور حضرت اظهار میشود باز هم دلیلی بر زندگی و اقامتگاه ایشان نیست.
در فرازهای دیگر از دعا به راحتی پاسخ به این شبهه داده میشود. آنجا که میفرماید: «بنفسی انت من مغیب لم یخیل منّا بنفسی أنت نازح ما نزح عنّا.» جانم به فدایت. تو همان ناپیدایی هستی که بیرون از ما نیستی. جانم به فدایت. تو همان کنار رفته ای هستی که از ما به کنار نیستی.
اگر دلیل اقامت حضرت در این مکان، زیارتی بودن و قداست آنجا باشد، چرا مکه معظمه و مدینه منوره و عتبات عالیات نباشد که از نظر شرافت و قداست از بالاترین و عالیترین درجات برخوردارند.
بنابراین فرازهای دعای ندبه بیان کننده اقامتگاه اصل و همیشگی امام زمان(عج) نیست.
در توضیحی از امام زمان(عج) چنین آمده است: «ما در عین حال در مکانی به دور از خانههای ظالمانی بر حسب آنچه خداوند تا زمانی که حکومت دنیا در دست فاسقین باشد به مصلحت ما دیده است – سکونت داریم – اما به کارهای شما عالمیم و ذرهای از اخبار شما از ما فروگذار نمیشود.»
در توضیحی دیگر میفرمایند: «و ما شاهد و ناظر مناجات تو بودیم... در حالی که در جایگاهمان در قله کوهی در محلی ناشناخته ساکنیم و اخیراً به خاطر افرادی بیایمان به ناچار از منطقهای پر درخت به این جا آمدهایم و به زودی از این جا به دشتی هموار که چندان از آبادیها دور نباشد، فرود خواهیم آمد.»
بر اساس این توضیحات اگر چه از مکان مشخص و معین و ثابتی نامی برده نشده اما آنچه استفاده میشود آن است که حضرت در جایی ساکن هستند که از خانههای ظالمان و ستمکاران دور است.
به نقل از سایت تبیان
به گزارش خبرآنلاین حجتالاسلام والمسلمین سید عمار حکیم با بیان این مطلب که گرایش مردم به تدین در کشور عراق روزبه روز رو به گسترش است،گفت:هرچند که در عراق دولت اسلامی نداریم و دولت مدنی است،اما دولت کنونی احترام خاصی به تدین دارد.
رییس مجلس اعلای اسلامی عراق با تاکید بر اینکه حکومت عراق باید با حکمت اداره شده و از فرصت ها استفاده گردد،خاطرنشان کرد: امروز عراق ظرفیت تاثیرگذاری خوبی در جهان عرب دارد و سیاست و هدف کلی ما حرکت در دو مسیر کلی می باشد.
وی تثبیت حاکمیت پیروان اهلبیت(ع) و کم کردن حساسیت های عراق نسبت به محیط خود را یکی از این سیاست ها عنوان کرد و افزود: امروز ما در عراق سعی می کنیم تا از مسایل حاشیه ای و تحریک آمیز دوری جسته و به آن نپردازیم.
حجتالاسلام والمسلمین حکیم با تاکید بر رویکرد فرهنگی گفت: سیاست اصلی دیگر ما استفاده از فرهنگ غنی اسلام مخصوصا شیعه برای ایجاد اتحاد بین مذاهب و قومیت هاست.
وی در بخش پایانی سخنان خود با تاکید بر افزایش تعاملات بین ایران و عراق اظهار داشت: امروز تعامل بین ایران و عراق درحال افزایش است به طوری که سالانه 900هزار زائر عراقی به ایران و 1 میلیون ایرانی به عراق سفر می کنند که این باعث گردیده تا علاوه بر تعاملات رسمی تعاملات دیگر انجام گیرد.
/
شرح حدیثی از امام جعفر صادق(ع) توسط آیت الله تهرانی
شخصی خدمت امام صادق علیهالسلام رسید و از حضرت درخواست کرد که به او کاری بیاموزد که به خاطر آن کار، به خیر دنیا و آخرت برسد و طولانی هم نباشد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: دروغ نگو.1
شرح حدیث: در زمان ائمه معصومین علیهم السلام مرسوم بوده است که خدمتشان میرسیدند و تحفهای میگرفتند و میرفتند. این شخص انسان باصفایی است که از حضرت علیه السلام چنین درخواستی میکند. در این روایت خیلی ظرافت هست. درخواست انجام کاری را میکند ولی حضرت نمیفرمایند فلان عمل را انجام بده؛ بلکه میفرمایند دروغ نگو و بدان که در آن خیر دنیا و آخرت است.
در روایتی امام باقر علیه السلام، در بیان زشتی دروغ و مقایسه آن با دیگر پلیدیها میفرماید: خداوند برای بدیها قفلهایی قرار داد که کلید آن همانا شراب است و دروغ از شراب بدتر است.2
مبداء بسیاری از فسادها و شرور، چه فردی و چه اجتماعی دروغ است. منشاء تمامی ادیان فاسده و منحرفه، دروغ است. بعضی برای برطرف شدن مشکلات و یا برآورده شدن حاجات و یا رسیدن به مقامی معنوی چهل روز اعمالی را انجام میدهند و از انجام بعضی کارها خودداری میکنند. انسان بداند اگر چهل روز دروغ نگوید، کارش درست می شود و هر گرهای که دارد باز میشود، چون بزرگترین گره و بدترین شرور دروغ است؛ زیرا دروغ توفیق انجام بسیاری از اعمال خوب را از انسان میگیرد و پرهیز از آن، توفیق اعمال صالح را به انسان میدهد. اگر انسانها صادق بودند، دیگر خیانت، غلّ و غشّ، نفاق، تکبّر، تهمت و ریا وجود نداشت.
پی نوشت:
[1] بحار الانوار، جلد 75، صفحه 241
[2]اصول کافی، جلد2، صفحه 338
/30462
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، پیدایش رنسانس در جهان غرب و قطع شدن رابطه عقل از وحی به این پرسش بنیادین منتهی شد که آیا علم قادر است به تبیین واقعیت هستی به طور عام بپردازد؟ یا به طور خاص به اثبات خدا بپردازد؟ عباس یزدانی عضو هیئت علمی دانشگاه زنجان در پاسخ به این پرسش گفت: پوزیتیویستهای منطقی با الهام از آرا و تحقیقات اولیه ویتگنشتاین، نظریه اثباتپذیری تجربی را در باب معناداری گزارههای الهیاتی مطرح کردند. وی افزود: اما چنین استنتاجی از آرای ویتگنشتاین نارواست، چون سخن او در حقیقت سخن از محدودیت زبان بود. منظور ویتگنشتاین این بود که برخی از واقعیات موجود در زبان قابل بیان نیستند بلکه فرازبانی هستند. یزدانی ادامه داد: نظریه پوزیتیویستها صرفاً میتواند در مورد زبان واقعگویی و توصیفی به کار گرفته شود اما زبان واقعگویی و توصیفی صرفاً یک نوع از زبان است؛ درصورتی که کارکردهای زبانی متعدد دیگری نیز وجود دارند. عضو هیئت علمی دانشگاه زنجان با بیان اینکه همه گزارههای الهیاتی قابل آزمون تجربی نیستند، اظهار داشت: قابلیت آزمون تجربی را نمیتوان به عنوان تنها معیار و ملاک معناداری پذیرفت. وی ادامه داد: نه تنها در باب گزارههای الهیاتی بلکه در باب علوم تجربی نیز گزارههای زیادی درباره موجودات غیرقابل مشاهده وجود دارد مانند میدانهای الکترومنیتیک، ساختارهای اجتماعی و غرایز که طرفداران اثباتپذیری، معناداری آنها را پذیرفتهاند. یزدانی با بیان اینکه گزارههای فوق را بهطور مستقیم نمیتوان آزمود، گفت: بنابراین، همه گزارههای الهیاتی قابل آزمون تجربی نیستند. خداوند را نباید مانند یک شیء در میان اشیاء دیگر دانست؛ خداوند به عنوان علت هستیبخش همه اشیاء است که باید با وجود همه اشیاء سازگار باشد. بنابراین، ادعاهای خداباورانه را نباید در اثباتپذیری تجربی جستجو کرد. وی ادامه داد: شواهد تجربی میتوانند در داوری ما نسبت به مدعیات دینی ایفای نقش کنند اما نمیتوانند ملاک و معیار قاطع برای معناداری آنها باشند. هرچند فردی مانند «هیک» گزارههای الهیاتی مانند گزاره «خدا وجود دارد» را اثباتپذیر تجربی میداند و معتقد است که این اثبات لزوماً نباید در این عالم رخ دهد بلکه میتواند در حیات واپسین اثبات گردد. یزدانی در پایان خاطرنشان کرد: نظریه اثباتپذیری با انتقادهای جدی و غیر قابل حل مواجه است و قابل دفاع نیست.
شناخت صحیح احکام الهی به عنوان یک عنصر مهم، در تربیت دینی فرزندانمان محسوب می شود. اگر بخواهیم فرزندان خود را طوری تربیت کنیم که احکام الهی رعایت نمایند باید از همان زمان کودکی بر طبق دستورات دینی عمل نماییم. برای اینکه دختران و پسران هنگام بلوغ با مشکلی روبه رو نشوند و به تدریج با نقش خاص خود به عنوان دختر و یا پسر آشنایی یابند، باید از همان ابتدا به طور جداگانه با آنها رفتار شود.
ز آنجا که همسرداری امری است دو جا نبه، در این بخش به جای همسرداری علی (ع) ، عنوان همسرداری در خانه علی (ع) انتخاب گردید لذا به چند اصل از اصول حاکم در همسرداری خانه علی (ع) و فاطمه زهرا (س) اشاره می گردد.
انسان هر چقدر از ایمان دور شود، به همان نسبت به کفر نزدیکتر میشود و نعوذ بالله زمانی که به وادی جهنّمی کفر سقوط کرد، قرین و همدم شیطان میشود، و هرکس که شیطان قرین و همدم او شود. دچار قرین و همدم بسیار بدی شده است.
به بهانه نزدیک شدن به سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) هر روز یک حدیث از این امام همام با شرح آن توسط آیتالله مجتبی تهرانی، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ایشان منتشر میشود.
رُوِیَ عَن یَزیدِ الصّائِغِ قالَ:
قُلتُ لاَبی عَبدِاللهِ عَلَیهِ السَّلامُ: رَجُلٌ عَلی هذاَ الاَمِرِ إن حَدَّثَ کَذَبَ وَ إن وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِن أئتُمِنَ خَانَ. ما مَنزِلَتُهُ؟ قالَ عَلَیهِ السَّلامُ: هِیَ اَدنی المَنازِلِ مِنَ الکُفرِ وَ لَیسَ بِکافِرٍ[1]
ترجمه حدیث: یزید صائغ می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: شخصی شیعه است ولی این صفات را دارد که وقتی سخن می گوید دروغ می گوید؛ آن هنگام که وعده ای داده و قراری می گذارد، خُلف وعده می کند؛ وقتی که چیزی نزد او به امانت بگذراند، خیانت در امانت می کند. جایگاه ایمانی این مرد چیست؟
امام صادق علیه السلام فرمودند: جایگاه و منزلت او در ایمان در نزدیکترین محل به جایگاه کفر است، ولی هنوز کافر نشده است.
شرح حدیث:
در روایات، این تعبیر کنایی است و وقتی نمی خواستند بگویند چه کسی است، این تعبیر را کرده و می گفتند: «رجلٌ عَلی هَذا». با اینکه این شخص شیعه است و شما را به امامت قبول دارد، ولی سه عمل را به راحتی انجام می دهد: ترسی از دروغ گفتن ندارد؛ همان موقع که وعده ای می دهد، قصد عمل به آن وعده را ندارد، و به امانتی که نزد او گذاشته شده است چه مالی و چه غیر آن باشد، خیانت میکند. چنین انسانی نزدیک ترین جایگاه به کفر را دارد.
این اعمالی که به نظر مهم نمیآید، ایمان را فرسایش میدهد، به گونهای که اگر ایمان بماند آن قدر به کفر نزدیک است که با یک حرکت از ایمان خارج شده و در نتیجه به کفر میرسد. پس انسان هر چقدر از ایمان دور شود، به همان نسبت به کفر نزدیکتر میشود و نعوذ بالله زمانی که به وادی جهنّمی کفر سقوط کرد، قرین و همدم شیطان میشود، و هرکس که شیطان قرین و همدم او شود. دچار قرین و همدم بسیار بدی شده است "...وَ مَن یَکُنِ الشَّیطانُ لَهُ قَرِیناً فَساءَ قَرِیناً [2]"
-------------
[1]اصول کافی، جلد 2، صفحه 290
[2] سور? مبارک? نساء، آیه 38
/
هدف استراتژیک امام موسی صدر آن بود تا طایفه شیعه لبنان را همسان دیگر طوائف، و نه مقدم بر آنان، در تمامی عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. وی از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان سال 1338، با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایه های روابط دوستانه و همکاری صمیمانه ای را با مطران یوسف الخوری، مطران جرج حداد، شیخ محی الدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد. در طول حضور دو دهه امام صدر در لبنان، هیچ مراسم سرور یا اندوهی از شیعیان نبود که امام صدر در آن شرکت جوید و تنی چند از فرهیختگان مسیحی و اهل سنت در معیت وی نباشند. حمایت جوانمردانه امام صدر از بستنی فروشی مسیحی در اوایل تابستان سال 1341 در شهر صور، که به فتوای صریح ایشان مبنی بر طهارت اهل کتاب منجر گردید، توجه تمامی محافل مسیحی لبنان را به سمت خود جلب نمود. در اواخر تابستان 1341 مطران گریگوار حداد به شهر صور آمد، و از امام صدر برای عضویت در هیئت امناء «جنبش حرکت اجتماعی» دعوت نمود. از اواخر سال 1341 حضور گسترده امام موسی صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز گردید. سخنرانیهای تاریخی امام صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب و کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سالهای 1341 و 1342، تاثیرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد.
امام صدر در تابستان سال 1342 و طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزه های علمیه شیعه لبنان در انداخت. وی در بهار سال 1344، اولین دور سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی، در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راه انداخت. وی پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1346 به دیدار پاپ شتافت، و نشستی که ابتدائا نیم ساعت پیش بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید. امام موسی صدر از سال 1347 به عضویت مرکز اسلام شناسی استراسبورگ در آمد، و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعددی در آن، انتشار آثاری ذی قیمت چون «مغز متفکر جهان شیعه» را زمینه سازی نمود. امام موسی صدر در بهار سال 1348 و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، از شیخ حسن خالد مفتی اهل سنت لبنان دعوت نمود، تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعائر، اعیاد و فعالیتهای اجتماعی طوائف اسلامی، تدبیری بیندیشند. وی در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس سال 1349 «مجمع بحوث اسلامی » در قاهره ارائه نمود، و متعاقب آن به عضویت دائم این مجمع درآمد.
امام موسی صدر در سال 1349 رهبران مذهبی مسلمانان و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب «کمیته دفاع از جنوب» گرد هم آورد، تا برای مقاومت در برابر تجاوزت رژیم صهیونیستی چاره اندیشی نمایند. وی در زمستان سال 1353 و در اقدامی بی سابقه، خطبه های عیدموعظه روزه را در حضور شخصیتهای بلندپایه مسیحی لبنان در کلیسای کبوشیین بیروت ایراد نمود، و اگر آتش جنگ داخلی شعله ور نمی شد، در پی آن بود تا کاردینال مارونی لبنان را برای ایراد خطبه های یکی از نمازهای جمعه شهر بیروت دعوت نماید. امام موسی صدر در زمستان سال 1355 و در جمع سردبیران جرائد بیروت، با پیش بینی صریح حذف فاصله ها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیست و یکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگها و تمدنهای گوناگون نامید، و بر رسالت تاریخی لبنان جهت ارائه الگویی موفق در این زمینه پای فشرد.
امام موسی صدر در اواسط سال 1357 موفق گردید رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را جهت برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد نماید، و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تاسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص نمود.